پیشنهادهای رزیتا (١٣)
به خوبی سابق نبودن پسرفت کردن از دست دادن یک قابلیت یا استعداد اُفت کردن از یاد رفتن مهارت
انگلیسی بریتانیایی: third time lucky انگلیسی آمریکایی: third time is the charm معنی : تا سه نشه ، بازی نشه
مسابقه با زمان
امور مالی و حسابداری : تجزیه و تحلیل افقی
صرفه جو ناخن خشک خسیس
in crossfire: A villager was killed in crossfire between soldiers and the rebels. caught in crossfire: A passerby was wounded in the chest after bei ...
تعریف: اشخاصی که بدون پایبندی و جناح گیری در سیاست هر بار به یک حزب رای می دهند. تحت اللفظی: رای دهنده سرگردان معنی: حزب باد
روزنامه ای که به جای پرداختن به اخبار مهم، به زندگی و مسائل مرتبط با افراد مشهور و . . . می پردازد. ( اخبار یا مطبوعات ) : حواشی/زرد/سطحی/پست
کامپیوتر: نقطه توقف یا پایان تنیس: برد از حریف
play off somebody/something: ( American English ) to deliberately use a fact, action, idea etc in order to make . what you are doing better or to get ...
آتیش بیار معرکه شدن.
محتاطانه عمل کردن /منتظر فرصت مناسب ماندن
( ۱ ) شیطانی/شرورانه ( ۲ ) منحوس/بدشگون/بد یمن/نا میمون ( ۳ ) بد خواه ( ۴ ) گمراه کننده ( ۵ ) نا درست/خطا