پیشنهادهای زهرا دولت دوست (١٨٠)
بالاخره رسید
فروشنده لوازمِ خیاطی
=slaughter house =کشتارگاه
به حالت إغما افتادن
1. دامنه ( چیزی را ) وسیعتر کردن, گسترش دادن 2. [رودخانه و جاده و غیره] وسیعتر شدن, پهن تر شدن
اون دهنتو ببند
شکمتو صابون نزن !
خیلی اسکولی!
⬅️ be short of
1. گرم شدن هوا 2. آب شدن یخ و برف ها
شهری در ایالت میزوری کشور امریکا
دزد هواپیما و ماشین
درست فهمیدی. . . همینه, درسته. . مثال⬇ ! I think the answer is 4 - ( فک کنم جواب چهاره ! ) . You got it right - ( درسته. )
او خاطر خواه من شده !
توپ بدمینتون
1. مردم خانه به دوش 2. حیوان ولگرد
مورد حمله قرار گرفتن
به چنگ آوردن ، کسب کردن تحمیل کردن
to surprise or shock sb=
بچه سر راهی
از حسودی داره میمیره
زود قضاوت نکن!
do not have so much
فقط کافیه لب تر کنی. . .
1. در عَوَضِ ، به ازایِ 2. به جبرانِ ، به پاسِ
have in common
بشنو و باور نکن ! تو گفتیو منم باور کردم !
بیدار شو خوابالو !
من اهمیّت نمیدم. . . به کتفِ چپمم نیست. .
قسم میخوری ؟
حسابی پولدار شدن پول خوبی به جیب زدن
یه قلپ
فر مژه
چه بامزه ! چه خنده دار !
دستپاچه شدن سراسیمه شدن نگران شدن ناراحت شدن
پودر رختشویی
کسی رو به گریه انداختن اشک کسی رو درآوردن
وراجی کردن حرف درآوردن شایعه ساختن
=accident and emergency =[بیمارستان]بخش اورژانس
تو رو خدا
مدل موی بوکسوری
خدا رحمتش کنه !
چاییدن
2. بین. . . و. . . مردد بودن I'm torn between going by bus or by subway ←من دودلم که با اتوبوس برم یا با مترو.
( با هم ) مثل کارد و پنیر بودن
مدل موی بافته شده ( بریتیش )
1 ) خود را خوار و کوچک کردن 2 ) خود را به پای کسی انداختن
زمین بایر
1. بین. . . و. . . گیر افتادن I was torn between my wife and my mom ←من بین زنم و مادرم گیر افتاده بودم
گوشی خدمتتون