دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
خوردن تا ته، بلعیدن، ته چیزی را درآوردن باور کردن، پذیرفتن بدون چون و چرا غرق لذت شدن، کیف کردن
adj. Slang term meaning good looking, stylish or cool. خوش قیافه، خوش تیپ، خفن
رو دست کسی بلند شدن چیزی را از جلوه انداختن آبروی کسی را بردن
با افاده راه رفتن
تحقیر کردن، گستاخانه خندیدن
جدیدترین ترجمهها
منتظر شنیدن همچین چیزی بودم، و غافلگیر نشدم.
مبتلایان به این بیماری دچار تنگی نفس می شوند
چشمش را بر روی حقیقت در مورد همسرش بسته است
در حادثه ای در آزمایشگاه نابینا شده بود
جدیدترین پرسشها
دوستان We walk in two lines اگر در مورد فقط دو نفر باشه، چی معنا بشه بهتره؟ کنار هم راه رفتن؟ به موازات هم راه رفتن؟ یا چی؟ اگه چندین نفر باشن احتمالا "در دو صف" معنا بشه، ولی من همون مورد اول رو سوال دارم، یعنی وقتی گوینده منظورش خودش و نفر دومی هست.
دوستان دنبال معادل فارسی بهتری بجای " در عرض /ظرف چند دقیقه" هستم.
آیا منبع آنلاین برای همایندهای فارسی سراغ دارید؟
در این جمله میتونم معادل arch رو کمانه کردن در نظر بگیرم؟ پیشنهاد دیگه ای دارین؟ درحالی که کمانه کردن کمی معناش متفاوته و اصابت و برگشت چیزی را معنا میده. A black shape arched upwards from the ground and came speeding towards them