پیشنهاد‌های سید عباس حسینی (٢٢٤)

بازدید
٧١
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Round the corner Around the corner ۱. همون نزدیکیا / دورو برا / کنارا، ( تقریبا ) سر نبش ۲. در شرف وقوع، قریب الوقوع there's a chemist around the c ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

• جاده ی پر دست انداز و پر پیچ و خم ( که سفر/حرکت کردن در آن خطرناک است. )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• ( در مورد ماشین ) تعمیرگاه مترادف: repair shop

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• املای درست این کلمه sprint هستش. به املای درست در همین دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• گردهمایی بخش فروش یک شرکت ( در مورد سیاست های، رویه های فروش، مشوق ها، یکی از محصولات یا خدمات شرکت و . . . )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• مکانی که مشاغل می توانند دفاتر یا اتاق هایی را برای جلسات، رویدادها و غیره اجاره کنند. • مکانی که شخص برای به امکاناتی از قبیل اینترنت، پرینتر و ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• این یکی یا اون یکی • هم این و هم اون ( دیگری ) توضیح: زمانی که می خواهید دو گزینه ممکن را ارائه دهید می توانید از این عبارت استفاده کنید. Eg: ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• ( معنی لغوی ) درمان آرام • ( معنی مفهومی ) روش درمانی ای که تهاجمی نباشد. ( مثل ماساژ، شن گرم، آب درمانی، استفاده از عناصر طبیعی و خلاصه هر روشی ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Eg: I didn't want to play gooseberry with you and Bev. نمی خواستم مزاحم ( خلوت یا لاو ترکوندن ) تو و بِو باشم.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• به نظر من " زحمتی نیست " ، روان ترین معنیه.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• بازی بی خطر ( یعنی بازی ای که ریسک آسیب دیدگی در آن یا نیست یا خیلی ناچیزه. ) توضیح: innocent معانی مختلفی داره، اینجا بی خطر و آرام بودن منظور ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• تعطیلات بی خطر، تعطیلات آرام ( یعنی گذراندن تعطیلات در مکان و به گونه ای که ریسک افتادن اتفاق بد و مخاطره آمیز نباشه یا خیلی ناچیز باشه. ) توضیح ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• معادل با عبارت I'm in یعنی پایه ام.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• معادل spine - tingling هستش.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• pass away مودبانه ی مردن می شه نه past away.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• جالب ( جذاب ) وکنجکاو کننده

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

•کتاب یا متنی که اصطلاحا روان و راحت فهم باشه. ترجمه ی درست جمله دوستان: It's easy and enjoyable to read. خواندن آن آسان و لذت بخش است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• دقت کتید املای درست این کلمه بعد از g، باید e داشته باشه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Cardiovascular exercise Aerobic exercise Endurance exercise هر سه عبارت بالا به معنی ورزش های هوازی هستند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ معادل عبارت Come back down to earth و هر دو عبارت به یک معنی هستند. • با واقعیت روبرو شدن، به خود آمدن. ( بازگشت به واقعیت پس از یک دوره خیال پ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

■ معادل عبارت Bring down to earth و هر دو عبارت به یک معنی هستند. • با واقعیت روبرو شدن، به خود آمدن. ( بازگشت به واقعیت پس از یک دوره خیال پرداز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• نظریه میکروب، در پزشکی، این نظریه ی پذیرفته شده است که بیماری های خاص در اثر حمله میکروارگانیسم ها به بدن ایجاد می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ( معنی لغوی ) زمینه ی موقعیتی یا وضعیتی از تعریف گوگل دوتا معنی شسته رفته ی زیر رو در آوردم: • زمینه ی مشترک • زمینه ی مشترک داشتن / ایجاد کردن ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این کلمه بریتیش هست. معادل امریکن اون field day ( s ) هست که تو همین دیکشنری می تونین سرچش کنین. و اما معنیش: • روز مسابقات ورزشی ( رویدادهاییهست ...

پیشنهاد
٠

• یه چیز مسلم/ حتمی / قطعی است. معادل با عبارت One thing is for sure هستش. Ex: One thing is for certain, an aging population has increased the pr ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

توضیحات و ترجمه ی جمله ی نمونه ی شماره ۱: در قسمت توضیح انگلیسی به انگلیسی همین کلمه در همین پیج اومده: if you say that someone doesn't know when t ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درست تجارت trade می شه. به املا دقت کنین.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• شب بیدار نگه داشتن، جلوگیری کردن از خواب Ex: Using your mobile device can keep you up at night an that you don't get enough sleep. استفاده از ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• آتشفشان غیر فعال برعکس می شه: Live Volcano آتش فشان فعال

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• زمان طولانی ( جایگزین مناسبی برای long time هستش. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مردم یک کشور

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. غیر قابل تصدیق / تایید/ پذیرفتن/ دفاع ۲. غیر قابل تحمل ۳. غیر قابل حمایت/ تامین/ حفظ و نگهداری/ پیاده سازی ( از نظر مالی، روحی و . . . ) ۴. غیر ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی لغویش می شه " ذهن پیر تر " که خیلی مناسب به نظر نمی رسه: برداشت مفهومی خودم که مناسب تر به نظر می رسه: • فرد با تجربه تر • فرد پخته تر Eg: to ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسته به جمله می تواند: • غیر مرتبط، بی ربط • غیر ضروری، بی اهمیت معنی دهد.

پیشنهاد
٠

• بیمه ی درمانی خصوصی ( که در آن بیمه شونده معمولاً از جیب خود برای بیمه درمانی خصوصی پرداخت می کند. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• سیستم خدمات بهداشتی و درمانی ای که در آن همه شهروندان بدون نیاز به پرداخت هزینه، خدمات بهداشتی و درمانی را دریافت می کنند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

• معنی ای که آزاده خانوم ارائه کردند اشتباهه. Impend به معنی " قریب الوقوع " می شه. ولی حالت فعلی این کلمه impede هست که به معنی " ممانعت / مشکل ایج ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• نظر غالب افراد/مردم در مورد موضوعی ( که به طور گسترده و از زمان دور تا به الآن بوده. ) E. g: The traditional idea is rural life is healthier, bu ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مفهوم سنتی ( مفاهیم سنتی آن دسته از اندیشه ها، اصول یا باورهایی هستند که قرن ها پایه و اساس جامعه بوده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش malaysia هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• موارد حاد • شرایط ( وضعیت ) بغرنج

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• جراحی سنگین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

• ورزش برخوردی ( ورزشی که در آن شرکت کنندگان لزوماً با یکدیگر تماس بدنی دارند. )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مرکز ورزشی ( ساختمانی که عموم مردم می توانند برای انجام انواع مختلف ورزش، شنا و غیره به آنجا بروند. )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در تکمیل توضیحات دوست خوبمون میثم نبی پور معنی زیر رو هم اضافه می کنم: • غیر اینه ؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

• مال حرام

پیشنهاد
٠

• معادل" دیگه ذله شدن " از چیزی که در یک دوره زمانی آزردتون کرده یا دیگه ازش خسته شدین.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مفید / کارآمد / به درد بخور بودن ( در شرایط خاص ) مثال : That key will come in handy if you lock yourself out. اگر ( ناخواسته ) در رو روی خودت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

• اصلا یه کار بهتر . . . • با این حال ( اصلا ) بهتر است که . . . ( از این عبارت زمانی استفاده می شود که آنچه قرار است گفته شود بهتر از چیزی است که ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• به عبارت You don't want to در همین دیکشنری مراجعه کنید.