اسم پسر با حرف ر

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

رضا/rezā/

خشنود، خوشدلی، راضی، نام امام هشتم شیعیان، رضا: در لغت به معنای راضی شدن، رضایت و رضوان آمده است هم ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رسول/rasul/

پیغمبر، فرستاده، رسول الله پیامبر اسلام حضرت محمد ( ص )، پیغمبر [خدا]، ( در قدیم ) آن که از طرف کسی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رحیم/rahim/

بسیار مهربان، بخشاینده، از صفات و نام های پروردگار، مهربانی، ( اَعلام ) از نام ها و صفات خداوند، مه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
روح الله/ruhollāh/

ترکیب دو اسم روح و الله ( روان و خدا )، روح خدا، ( اَعلام ) ) لقب حضرت عیسی ( ع )، [در قرآن کریم چن ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رامین/rāmin/

نام عاشق ویس در منظومه ویس و رامین نوشته فخرالدین اسعد گرگانی، ( = رام، رامتین )، ( اََعلام ) نام ع ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رحمت الله/rahmatollāh/

ترکیب دو اسم رحمت و الله ( بخشش و خدا )، بخشایش و مهربانی خداوند، بخشش خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رضوان/rezvān/

خشنودی، بهشت، نگهبان بهشت، ( در ادیان ) فرشته ای که نگهبان یا دربان بهشت است، ( در قدیم ) رضایت، رض ...


دختر، پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رحمان/rahmān/

مهربان، بسیار بخشنده، نام یکی از سوره های قرآن مجید، از نام های پروردگار، مهربان و بخشاینده ( صفت خ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رستم/rostam/

نیرومند، پهلوان، بلند بالا، کشیده بالا، بزرگ تن، قوی اندام، ( در فارسی باستان، گاتها و دیگر بخش های ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رشید/rašid/

شجاع، دلیر، خوش قد و قامت، از نام ها و صفات خداوند، دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب، ( اَعل ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
رادین/rādin/

آزاده، جوانمرد، بخشنده، آزادوار، به مانند آزاده


پسر

فارسی
رحمت/rahmat/

مهربانی، بخشودن، بخشش مخصوص خدا، دلسوزی و مهربانی، مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند، رحم، مه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رهام/rohām, rohhām/

نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران، ( اَعلام ) ) ( د ...


پسر

فارسی

پرنده، تاریخی و کهن، طبیعت
رامتین/rāmtin/

نوازنده، نام یکی از نوازندگان در زمان ساسانیان، ( = رامسین، رامین )، سازنده، ( اَعلام ) نام شخصی که ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رضا علی/r.-ali/

ترکیبی از دو اسم رضا و علی ( خشنود و بلندقدر )، از نام های مرکب، ی رضا و علی


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
روزبه/ruzbeh/

خوشبخت، سعادتمند، بهروز، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبد بهرام گور پادشاه ساسانی، نام اصلی سلمان فارس ...


پسر

فارسی
رفعت/ra (e) feat/

والایی، بزرگواری، بلندی، ( به مجاز ) برتری مقام و موقعیت، بلند قدری، افراشتگی و بلندی


دختر، پسر

عربی
رادمهر/rād mehr/

بخشنده چون خورشید، بزرگوار، خورشید بخشنده، بخشنده همچون خورشید، مرکب از راد ( بخشنده ) + مهر ( خورش ...


پسر

فارسی
راشد/rāšed/

آن که در راه راست است، ( به مجاز ) دیندار، نام یکی از خلفای عباسی، متدین، ( اَعلام ) لقب ابو جعفر م ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
رادوین/rādvin/

جوانمرد، ( راد = جوانمرد، وین ( پسوند تصغیر ) )، جوانمرد کوچک، ( به مجاز ) راد و جوانمرد


پسر

فارسی
رئوف/ra’uf/

بسیار مهربان، بخشنده، با محبت، از نام های خداوند مهربان، مهربان


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رادمان/rādmān/

رادمنش، با سخاوت، از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی، کریم، رادمن، ( ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رزاق/razzāq/

روزی دهنده، از نام های خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
راستین/rāstin/

راستی، حقیقی، واقعی، ( در قدیم ) راست قامت، در نهایت صداقت و درستی


پسر

فارسی، عربی
رامان/rāmān/

منسوب به رام، مأنوس، موافق، سازگار، شاد و خوشحال، نام روز بیست و یکم از هر ماه خورشیدی در ایران قدی ...


پسر

فارسی
رفیع/rafie/

افراشته، مرتفع، بلند، ( به مجاز ) با اهمیت، ارزشمند، عالی، از نام های پروردگار، ( اَعلام ) نام شهری ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ربیع/rabi‛/

بهار، نام دو ماه از سال قمری، فصل اول سال، ( در تصوف ) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک، ( اَعلام ) ابن ...


پسر

عربی

طبیعت
راشین/rāšin/

راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...


دختر، پسر

کردی، فارسی

طبیعت
رامیار/rāmyār/

رمه یار، چوپان، گوسفندچران، ( = رمیار )، رمه یار چوپان، شبان


پسر

فارسی
رسا/re (a) sā/

بلیغ، واضح، کنایه از شخص رشید و خوش قد و قامت، ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، موزون و بلند، ...


پسر

فارسی
ریاض/riyāz/

روضه ها، باغها، ( جمع رَوضَه )، ( اعلام ) ) شهر، پایتخت کشور عربستان صعودی، ) ریاض ( محمد ریاض ) [، ...


پسر

عربی

طبیعت
رامبد/rāmbod/

نگهبان آرامش، آرامش دهنده، ( رام، بد /، bod/ ( پسوند نگهبان و مسئول ) )، رئیس رامشگران، ( رام + بد ...


پسر

فارسی
روژمان/ružmān/

روشن مانند روز، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است، مانند روز، اندیشه چون روز، ( به مجاز ) اندی ...


پسر

کردی
روح الدین/ruhoddin/

روح و روان دین، روان دین، آن که روح دین است


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رسام/rassām/

تصویرگر، صورتگر، نقاش، طراح، نگارگر، ( در قدیم ) رسم کننده


پسر

عربی
رضی/raziy/

خشنود، راضی، ( اَعلام ) ) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل، ) تخلص رضی الدین آرتیمانی، ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رحم دل/rahm del/

دلسوز، ( به مجاز ) رئوف و دل نازک، دل رحم


پسر

فارسی، عربی
روح الامین/ruholamin/

جبرئیل، فرشته، ملک، ( = جبرائیل )، ( جبرائیل، [روح نام جبرئیل است و امین صفت اوست و خطاب امین از آن ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رستگار/rast(e)gār/

خلاص، رها شونده، رها، نجات یافته


پسر

فارسی
رادان/rādān/

منسوب به راد، جوانمرد، آزاده، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا، ( راد، ان ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ...


پسر

فارسی
رامسین/rāmsin/

صورت دیگر اسم رامتین، سازنده و نوازنده، گونه ی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است، رامتین


پسر

فارسی
راژان/rāžān/

خوابیدن، جنبیدن گهواره، ( اَعلام ) روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه، نام روستایی در نزدیکی ارو ...


پسر، دختر

کردی، فارسی
رشاد/rašād/

هدایت یافتن، رستگاری، به راه راست بودن


پسر، دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رائین/rā’in/

نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی، دانا و خردمند، ( = رایین ) نام بلوک و قصبه ای است در جنوب شرقی ...


پسر

فارسی
راد/rād/

جوانمرد، آزاده، دانا، حکیم، ( در قدیم )، بخشنده، سخاوتمند، خردمند


پسر

فارسی
راتین/rātin/

رادترین، بخشنده ترین، صمغ درخت، دادگر و بخشنده ترین، نام یکی از سرداران اردشیر دوم پادشاه ساسانی


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
رعد/raed/

آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم، ( در فیزیک ) صدای حاصل از تخلیه ی الکتریکی بین دو قطعه ابر ...


پسر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ریان/riyān/

سیراب، شاداب، تر و تازه، سیراب ضد عطشان، شاخه های سبزِ نرم


پسر

عربی

تاریخی و کهن
رجا/rajā/

آرزو، امید، توقع، ( در قدیم ) امیدوار بودن، امیدواری، ( در عرفان ) امیدواری سالک به لطف خدا


دختر، پسر

عربی
رهان/rahān/

رهنده، رهاشونده، ( در عربی ) ( اَعلام ) نام پهلوانی در داستان سمک عیار، نام یکی از سرداران پارسی در ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رایین/rāi’n/

نام سردار اردشیر دوم پادشاه ساسانی، ( = رائین )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رافع/rāfe‛/

فرازنده، دادخواه، رساننده حدیث از حضرت رسول ( ص )، ( در قدیم ) رفع کننده، از میان برنده و نابود کنن ...


پسر، دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
رزوان/razvān/

باغبان بویژه نگهبان باغ انگور، ( = رَزبان )


پسر

فارسی
روژهات/ruž hāt/

روز پرخیر و برکت و مبارک، روزِ آمد، روزها


پسر

کردی
رکن الدین/roknoddin/

پایه و اساس دین، ستون دین، ( اَعلام ) ) یوسف شاه دوم: ملقب به رکن الدین اتابک [، قمری]، ) رکن الدین ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رامی/rāmi/

منسوب به رام، شاد و خوشحال، ( رام، ی ( پسوند نسبت ) )، ( رام + ی ( پسوند نسبت ) )، رامتین


پسر

فارسی
راما/rāmā/

منسوب به رام، مأنوس، موافق، ( اَعلام ) ( در اسطوره های هندی ) ششمین مظهر «ویشنو» /vichnou/، شاهزاده ...


دختر، پسر

سانسکریت
رشا/rašā/

بچه آهو، ( صورت تخفیف یافتۀ «رَشَأ» ) بچۀ آهو، بچه آهویی که همپای مادر راه می رود، آهوبره


دختر، پسر

عبری

طبیعت
رودین/rudin/

فرزند پسر، ( رود = فرزند به ویژه پسر، ین ( پسوند نسبت ) ) ( به مجاز ) فرزند پسر


پسر

فارسی
راغب/rāqeb/

دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان، ( اَعلام ) حسن به ابن محمّد، راغب اصفهانی: [قرن و هج ...


پسر

عربی
رویین/ruiyn/

محکم، استوار، ( به مجاز ) سخت و محکم، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پسر پیران ویسه که در جنگ یازده رخ ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رهی/rahi/

غلام، بنده، چاکر


پسر

پهلوی، فارسی
راشا/rāšā/

سرسبز، خرّم و با طراوت، راه شادی، ( راش = گیاهی درختی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به راش، راهِ شادی، ...


دختر، پسر

فارسی
راوش/rāvaš/

مشتری، ( = زاوش و زواش ) به معنی مشتری، [این کلمه اصلاً یونانی می باشد و از « زوس »zeus ( خدای بزرگ ...


پسر، دختر

یونانی، فارسی
رامک/rāmak/

فرمانبردار، اهلی، ( رام، ک ( تصغیر ) )، مصغر رام، ( رام +ک ( تصغیر ) )


پسر، دختر

فارسی
رازاوه/rāzāve/

آراسته شده، ( کردی، rāzāwa ) آراسته شده


دختر، پسر

کردی
روجیار/rujyār/

روزگار، آفتاب، ( کردی، rujyār )، ن، ک، روژیار، آفتاب + ن ک روژیار


دختر، پسر

کردی
راسم/rāsem/

آب روان، ( صفت از رسم ) رسم کننده، نقش کننده


پسر

عربی
رامیاد/rāmyād/

مطیع، بنده و دوستدار اهورامزدا، از واژه های ایران باستان به معنی بنده و دوستدار اهورامزدا، زامیاد، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
رهاد/rahād/

مسافر، سیاح، جهانگرد


پسر

فارسی

هنری
رادبه/rād beh/

بهترین جوانمرد، آزاده و بخشنده ی بهتر، ( راد، به = بهتر )، روی هم به معنی بهترین جوانمرد، ( راد + ب ...


پسر

فارسی
رازی/rāzi/

منسوب به ری، اهل ری، ( اَعلام ) ) ابوبکر محمّد ابن زکریای رازی: [، قمری] پزشک، فیلسوف، شیمیدان و فی ...


پسر

فارسی
رائیک/raeek/

پسندیده و دوست داشتنی


پسر

اوستایی
رادبد/r.-bod/

نگهبان جوانمردی و آزادگی و بخشندگی، ( راد، بد /، bod/ ( پسوند محافظت ) ) روی هم به معنی نگهبان جوان ...


پسر

فارسی
رادسام/rad sam/

پادشاه بخشنده


پسر

فارسی
رادعلی

راد ( فارسی ) + علی ( عربی ) علی جوانمرد


پسر

فارسی، عربی
رادفر/r.-far/

شکوه انسان بزرگوار و بخشنده، [راد= جوانمرد، آزاد، بخشنده، سخاوتمند، خردمند، دانا، حکیم، فر = شکوه و ...


پسر

فارسی
رادفرخ/rad-farokh/

از شخصیتهای شاهنامه، نام آخورسالار هرمز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رادمن/r.-man/

مردی که دارای اندیشه ی جوانمردی است، ( راد، من/مان = اندیشه و فکر )


پسر

فارسی
رادمنش/r.-maneš/

دارای منش راد، سخی، کریم، سخاپیشه، کریم الطبع، سخاوت پیشه و جوانمرد


پسر

فارسی
رادنوش/rad-nosh/

جوانمرد جاوید، مرکب از راد ( جوانمرد، بخشنده ) + نوش ( نیوشنده )


پسر

فارسی
رادنیک/r.-nik/

ترکیب دو اسم راد و نیک ( جوانمرد و خوب )، ( راد = جوانمرد، آزاده، بخشنده، خردمند، نیک = خوب، نیکو ) ...


پسر

فارسی
رازمهر/rāz mehr/

محبت و مهربانی نهانی، ( مجاز ) مهربان و با محبت، ( راز = نهانی، سِر، رمز، مهر = مهربانی و محبت )


پسر

فارسی
رازمیک/razmik/

رزم آور


پسر

ارمنی
راژور/rāžvar/

جای بالا در مجلس، حاکم، فرمانروا، ( کردی )


پسر

کردی
رافت الله/ra’fatollāh/

مهربانی خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
رامتن/ramtan/

آرام ترین تن


پسر

فارسی
رامشاد/ram shad/

آرام و شاد، مرکب از رام ( آرام یا مطیع ) + شاد ( خوشحال )


پسر

فارسی
رامفر/rāmfar/

شکوه و جلالِ آرام، ( رام = آرام، فر = شکوه و جلال )، ( به مجاز ) ویژگی پسری که آرام است و دارای شکو ...


پسر

فارسی
راهبر/rāhbar/

راهنما، بلد راه، بلد


پسر

فارسی
راویژ/ravizh/

تدبیر


پسر

کردی
راوین/ravin/

دارای شکوه و شوکت


پسر

فارسی
رایبد/ray-bod/

دانشمند، حکیم، دانا، به ضم ب، خداوندگار خرد، مرکب از رای به معنای دانش و خرد و بد پسوند ملکیت


پسر

کردی، فارسی
رایمون/raymon/

پسر باهوش، ریشه ی گیلکی دارد و به معنی پسر باهوش است


پسر

فارسی، گیلکی
رایموند/rymond/

پسر عاقل و دانا


پسر

فارسی
راینیک/raynik/

اندیشه نیک


پسر

فارسی
ربین/rabin/

راه شناس


پسر

کردی
رزگار/rezgar/

رستگار


پسر

کردی
رزم یار/razmyār/

رزمنده، یاری کننده در جنگ، ( به مجاز ) شجاع


پسر

فارسی
رزمین/razmin/

پسر جنگجو، پسر مبارز، منسوب به رزم، جنگی، ( به مجاز ) شجاع، دختر جنگجو، دختر مبارز


پسر، دختر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر