پرسش خود را بپرسید

مترادف واژه خوراک یا غذا

تاریخ
٣ ماه پیش
بازدید
٦٣

سلام،

من مترادف برای واژه خوراک یا غذا در پارسی کهن یا دوره پهلوی را می خواهم بدانم با منبع که بتوانم ارجاع دهم.

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

پَتیخْو= patixv ـ 1ـ فراوان، سرشار، بسیار، هنگفت، زیاد، کثیر، خیلی 2ـ آبادان، آباد 3ـ خشنود، خرسند، راضی 4ـ خوراک، غذا، تغذیه

پَتیخْویْه= patixvih ـ 1ـ فراوانی، سرشاری، بسیاری، هنگفتی، افزایش، زیادی، اضافی، کثرت 2ـ آبادانی، بهسازی، تعمیر 3ـ خشنودی، خرسندی، رضایت 4ـ خوراک، غذا، تغذیه، آذوقه، رفاه

پَتیخْوِنیتَن= patixvenitan ـ 1ـ فراوان ـ سرشار ـ بسیار ـ زیاد ـ اضافه کردن 2ـ آباد ـ بهسازی ـ تعمیر کردن 3ـ خشنود ـ خرسند ـ راضی ـ ارضا کردن 4ـ خوراک ـ غذا ـ تغذیه دادن

پیت= pit ـ 1ـ پدر 2ـ غذا، آذوقه، تغذیه، خوراک، گوشت

پیْه= pih ـ 1ـ پی، چربی 2ـ غذا، خوراک

پیهْن= pihn غذا، خوراک، تغذیه

پَروال= parvãl ـ 1ـ تغذیه، غذا 2ـ پرواری 3ـ پروراندن، غذا دادن

پَتروچ= patruch روزی، رزق، سهمیه، غذا
 

٢٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
٢
تاریخ
٢ ماه پیش

پاسخ شما