مفهوم کنایی بیت " چو بینی توانگر سر از کبر مست// برو شکر یزدان کن ای تنگدست" چیه ؟
مفهوم شعر "گدایی که بر خاطرش بند نیست / به از پادشاهی که خرسند نیست"
کسم پای مرغی نیاورد پیش ولی دست خر رفت از اندازه بیش !
مفهوم اخلاقی مورد اشاره ی سعدی در بیت زیر چیه ؟ نفس مینیارم زد از شکر دوست که شکری ندانم که در خورد اوست
بیت زیر کنایه از چیست ؟ هر چه از دونان به منّت خواستی در تن افزودی و از جان کاستی
ضرب المثل معادلی برای این بیت داریم ؟ حکایت بر مزاج مستمعگو/اگر دانی که دارد با تومیلی
در جمله : نوشیروان گفت نمک قیمت بستان تا رسمی نشود
"از نیست به هست آمده ام " به چه معنیه ؟ یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست
"درگاه تو را ثانی نیست " به چه معناست ؟ ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟ تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست
منظور از بوی یار در این بیت سعدی چیه ؟ رنجور عشق به نشود جز به بوی یار ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست