ال حسنویه

لغت نامه دهخدا

( آل حسنویه ) آل حسنویه. [ ل ِ ح َ س َ ی َ ] ( اِخ ) حسنویه ، پسر حسین برزگانی ، از سران یکی از قبایل کرد، در نیمه اول مائه ٔچهارم هجری قسمت عمده کردستان و بلاد دینور و همدان و نهاوند و قلعه سرماج را بتصرف خود آورد. پس از مرگ او عضدالدوله بویهی متصرفات او را مسخر کرد، لکن بدر پسر حسنویه را از جانب خویش در همان ناحیت حکومت داد. بدر بر اعتبار و اقتدار خود رفته رفته بیفزود تا آنجا که خلیفه باو لقب ناصرالدوله داد. پس از بدریکی از احفاد او ظاهرنام بجای او نشست لکن یک سال بیشتر در این مقام نماند و شمس الدوله دیلمی او را ازمقر خود براند و کمی پس از آن زمان ظاهر کشته شد.
حسنویه پسر حسین مؤسس این سلسله ( 348-369هَ.ق. )، ناصرالدوله بدربن حسنویه مکنی به ابوالنجم ( 369-405 )، ظاهر هلال بن بدر ( 405-406 ).

فرهنگ فارسی

( آل حسنویه ) پسر حسین برزگانی از سران یکی از قبایل کرد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آل حسنویه. آلِ حَسْنَوَیْههْ، یا حَسْنویه، خاندانی شیعه مذهب از کردان بَرْزَکانی ایران که حدود نیمه دوم سده ۴ق/۱۰م برقسمت هایی از جبال و کردستان و لرستان و خوزستان فرمان راندند.
دوره پریشانی خلافت عباسی در ایران زمین (سده ۳-۵ق/۹-۱۱م) مجالی برای پیدایش امارت های ایرانی پیش آورد.از جمله آن ها، دیلمیان و کردان و لران در شمال و غرب ایران زمین بودند، مورخان قدیم همچون مسعودی
مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ص۷۸،به کوشش محمد یحیی الدین عبدالحمید، قاهره، المکتبه التجاریه، ۱۳۷۷ق/۱۹۵۸م.
حسنویه فرزند حسین برزکانی رئیس آن تیره، بخشی مهم از کردستان ایران، شامل دینوَر، نهاوند، شاپور خواست، یزدگرد و اِسدآباد همدان را به تدریج تصرف کرد (ح ۳۴۸ق/۹۵۹م) و قلعه سَرْماج را نزدیک بیستون بر فراز کوهی بنا کرد و تختگاه خود ساخت. نفوذ و اقتدار این خاندان تا حدود خوزستان و آذربایجان رسید و حکمرانی آنان بیش از ۶۰ سال پایید.
فرمانروایان
از خاندان حسنویه ۳ تن به حکومت رسیدند:
امیر حسنویه
...

[ویکی شیعه] آل حسنویه. آلِ حَسْنَوَیهْ، یا حَسْنویه، خاندانی شیعه مذهب از کردهای بَرْزَکانی ایران که حدود نیمه دوم قرن چهارم هجری به مدت ۶۰ سال در دوره پریشانی خلافت عباسی در ایران بر قسمت هایی از کردستان، لرستان و خوزستان فرمان راندند.
دوره پریشانی خلافت عباسی در ایران (قرن ۳-۵ق/۹-۱۱م) مجالی برای پیدایش امارت های ایرانی پیش آورد. از جمله آنها، دیلمیان، کردها و لرها در شمال و غرب ایران بودند، مورخان قدیم همچون مسعودی تیره‎های کرد ایران از جمله برزکانی، شاذنجان (شادگانی) و جورقان (گورانی) را یاد کرده‎اند. از تیره کردهای برزکانی (یا بَرزینی) هم به‎سان تیره مروانی (نیاکان ایوبیان) امیرانی پدید آمدند که در قرن ۷ق/۱۰م قدرت یافتند.
حسنویه فرزند حسین برزکانی رئیس آن تیره، بخشی مهم از کردستان ایران، شامل دینوَر، نهاوند، شاپور خواست، یزدگرد و اسدآباد همدان را به تدریج تصرف کرد (ح ۳۴۸ق/۹۵۹م) و قلعه سَرْماج را نزدیک بیستون بر فراز کوهی بنا کرد و تختگاه خود ساخت. نفوذ و اقتدار این خاندان تا حدود خوزستان و آذربایجان رسید و حکمرانی آنان بیش از ۶۰ سال به طول انجامید.

پیشنهاد کاربران

حسنکی بختیار وند اگر اجداد رمه گر بوده اند من نمی دنم، چون هیچ رمه کری شاه نمی شود، آخه آدم کم عقل یک پادشاه میاد به اسم خودش کرد می چسپونه اگه معنی رمه گر میده؟؟؟ بدبخت نظامی گنجوی در کتاب خودش میگه مادرم
...
[مشاهده متن کامل]
از اشراف کرد است، یعنی منظورش اینه مادرش رمه گره؟؟؟ آخه کرمانج بختیاری از کجا آمد؟؟؟ خود بختیاری از کردهای سوریه هستند! یا صلاح الدین ایوبی خودشو صلاح الدین ایوبی الکردی می نامید یعنی منظورش این بود رمه گر است؟؟؟ اونم یک پادشاهبا اون عضمت؟؟؟ شدادیان، مروانیان، هذبانیان، اتابکان لر بر زگ و… همه خودشون کرد می نامیدند یعنی رمه گر اینقدر افتخار داشت😂😂😂 چقدر حقیر و بدبخت هستید، خودتون به آب و آتیش بزنید اینها کرد بودند و ابن خلدون خیلی خوب به یک اشاره کرده است! اسم تمام طوایفی هم که گفتی یک کردی آخرشه😂😂😂😂 یک فکر کن بعد …. بزن!

ایل حسنکیفا از ایل بزرگ لر بختیاروند
شامل طوایف زیر * 14 طایفه*
شوهان
آسترکی
جلکی
مهرانی
کشکی
بجنوی *بجنوردی *
رشان*رشون *
شقاقی *شاکی. شاقی*
کردلی بزرگ
کردلی کوچک
...
[مشاهده متن کامل]

. .
. .
**
طایفه آسترکی بختیاری
طایفه شاکی بختیاروند
طایفه کشکی بختیاروند
شهر جلکان بختیاری
ایل دینارونی لربختیاری معروف به چهار کردالو ( کردالی. چهار پسر از یک مادر*
ایل کرمنجزی بختیاروند *کرمنجی *
طایفه حسنکی بختیاروند
تیره ها
حیدری
کلار
کاید
جافر*زافر*
کلوری*کلهری. کی لری*
گوران ( کی وران. گهوران*
شهر کلار دشت مازندران
شهر حسن کیف مازندران
*&*
شهر حسن کیف ترکیه
طایفه گوران لر بختیاری
طایفه کی لر
طایفه زافرانلو لر بختیاری
***
( حسن پسر کی فا پسر تالون لر بختیاروند )
کرمانشاه ( کرمانجاه )
کرمانشاه ( باختریان :بختیاران )
:::
بدلیسی در زمان صفوی حاکم شهر
نخجوان ایران بود ولی
به دربار سلطان مراد عثمانی فرار کرد
و اطلاعات نظامی صفوی را به
دولت عثمانی داد که باعث
تصرف قسمتی های از خاک ایران گردید
( آذربایجان . گرجستان. ایروان. شیرون. . . )
و هزاران نفر گشته شدند
او به دستور دولت عثمانی کتاب تحت عنوان اقوام کرد نوشته
او در این کتاب تمام ایلات قوم لر را
کرد معرفی می کند تا این ایلات را متحد عثمانی کند
ولی ایلات قوم لر آریایی به دولت صفوی پیوستند
ایل لر کرمانجی
ایل کرمنجزی بختیاروند
ایل حسنکیفا بختیاروند *حسنکی. اسنکی. استکی. استاکی:استاجلو*
معنی کرد::رمه گردان
کردین::نام لباس نمدی چوپانان قوم لر

بپرس