ال طباطبا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آل طباطبا. آلِ طَباطَبا، خاندان شیعیِ امامی و زیدی که در طول ۱۳ سده (از سدۀ ۲ تا ۱۴ ق/۸ تا ۲۰ م) در حجاز، عراق، یمن، هند، مصر، شام و ایران می زیستند و اکنون نیز شماری از شاخه های آن در جهان اسلام پراکنده اند.
نیای بزرگ آل طباطبا امام حسن بن علی (ع) (۳-۵۰ ق/۶۲۴-۶۷۰ م) است و از این رو اینان به «سادات حسنی» نیز شهرت دارند.

[ویکی شیعه] آل طباطبا. آل طباطبا یا طباطباییان، خاندان شیعی امامی و زیدی از نوادگان ابراهیم طباطبا که در طول سیزده قرن(قرن ۲-۱۴ق) در ایران، عراق، یمن، هند، مصر و شام می زیستند و شماری از شاخه های آن در جهان اسلام پراکنده اند.
برخی از سادات این سلسله در مناطق مختلفی حکومت های محلی تشکیل دادند و شماری از امامان زیدیه از این خاندان برخاسته اند.
نیای بزرگ این سلسله ابراهیم بن اسماعیل دیباج است که با سه واسطه نسب او به امام حسن(ع)، امام دوم شیعیان می رسد. از اینرو به سادات حسنی نیز شهرت دارند.

[ویکی فقه] آل طباطبا (ابهام زدایی). آل طباطبا خاندان شیعیِ امامی و زیدی که در طول ۱۳ سده (از سدۀ ۲ تا ۱۴ ق/۸ تا ۲۰ م) در حجاز، عراق، یمن، هند، مصر، شام و ایران می زیستند. • آل طباطبا (خاندان)، خاندان شیعیِ امامی و زیدی• آل طباطبای ایران، خاندان شیعیِ امامی و زیدی در ایران• آل طباطبای عراق، خاندان شیعیِ امامی و زیدی در عراق• آل طباطبای مصر، خاندان شیعیِ امامی و زیدی در مصر• آل طباطبای یمن، خاندان شیعیِ امامی و زیدی در یمن
...

[ویکی فقه] آل طباطبا (خاندان). آلِ طَباطَبا، خاندان شیعیِ امامی و زیدی که در طول ۱۳ سده (از سدۀ ۲ تا ۱۴ ق/۸ تا ۲۰ م) در حجاز، عراق، یمن، هند، مصر، شام و ایران می زیستند و اکنون نیز شماری از شاخه های آن در جهان اسلام پراکنده اند.
نیای بزرگ آل طباطبا امام حسن بن علی (ع) (۳-۵۰ ق/۶۲۴-۶۷۰ م) است و از این رو اینان به «سادات حسنی» نیز شهرت دارند.
ابراهیم طباطبا
نیای بزرگ آنان ابراهیم بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم بن حسن بن حسن (ع) است.نخستین بار همین ابراهیم بود که به «طباطبا» شهرت یافت.برخی گفته اند که وی به دلیل ناتوانی طبیعی در ادای برخی حروف و یا بر اثر گرفتگی زبان، حرف «قاف» را «طاء» تلفظ می کرده و از این رو «قبا» را «طبا» تلفظ کرده و این کلمه را مکرر ساخته و در نتیجه به «ابراهیم طباطبا» معروف گشته و فرزندان او نیز به همین جهت «ابن طباطبا» خوانده شده اند،
فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، ج۱، ص۹۷، ذیل طب.
علویان از همان اغاز، نظامِ خلافت را به انحراف از اصول اسلام و غصب امامت علی (ع) و فرزندانش متهم می ساختند، به ویژه پس از استیلای مطلق امویان بر جهان اسلام و شهادت امام حسین (ع) (۴/۶۱ ق/۶۲۵-۶۸۰ م) گه گاه به قیام مسلحانه روی می آوردند.ابراهیم خود یک شخصیت علویِ معترض به خلافت عباسیان و از این رو همواره مورد تعقیب و آزار دستگاه خلافت بود و مدت ها در زندان به سر برد.وی در کوفه درگذشت و قبرش در این شهر است.
ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ج۱، ص۱۶۱، نجف، ۱۳۸۰ ق/۱۹۶۱ م.
...

پیشنهاد کاربران

آلِ طَباطَبا، خاندان شیعیِ امامی وزیدی که در طول 13 سده ( از سدۀ 2 تا 14ق/8 تا 20م ) در حجاز، عراق، یمن، هند، مصر، شام و ایران می زیستند و اکنون نیز شماری از شاخه های آن در جهان اسلام پراکنده اند.
خاندان: نیای بزرگ آل طباطبا امام حسن بن علی ( ع ) ( 3 - 50ق/624 - 670م ) است و از این رو اینان به «سادات حسنی» نیز شهرت دارند. نیای بزرگ آنان ابراهیم بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم بن حسن بن حسن ( ع ) است. نخستین بار همین ابراهیم بود که به «طباطبا» شهرت یافت. برخی گفته اند که وی به دلیل ناتوانی طبیعی در ادای برخی حروف و یا بر اثر گرفتگی زبان، حرف «قاف» را «طاء» تلفظ می کرده و از این رو «قبا» را«طبا» تلفظ کرده و این کلمه را مکرر ساخته و درنتیجه به «ابراهیم طباطبا» معروف گشته و فرزندان او نیز به همین جهت ««ابن طباطبا» خوانده شده اند ( فیروزآبادی، 1/97 ) ، اما سخن برخی دیگر که گفته اند «طباطبا» در زبان نَبَطی به معنای «سیدالسادات» است و هنگامی که ابراهیم از زندان ابوجعفر منصور دوانیقی ( د 158ق/775م ) آزاد و ناچار در عراق ساکن شد، نبطیان بومی بین النهرین او را به این نام خواندند، اعتبار بیش تری دارد ( ابن عنبه، عمده الطالب، 172 ) . ابراهیم از اصحاب امام جعفر صادق ( ع ) و از راویان حدیث است ( مامقانی، 1/14 ) . علویان از همان اغاز، نظامِ خلافت را به انحراف از اصول اسلام و غصب امامت علی ( ع ) و فرزندانش متهم می ساختند، به ویژه پس از استیلای مطلق امویان بر جهان اسلام و شهادت امام حسین ( ع ) ( 4/61ق/625 - 680م ) گه گاه به قیام مسلحانه روی می آوردند. ابراهیم خود یک شخصیت علویِ معترض به خلافت عباسیان و از این رو همواره مورد تعقیب و آزار دستگاه خلافت بود و مدتها در زندان به سر برد. وی در کوفه درگذشت و قبرش در این شهر است ( ابن عنبه، عمده الطالب، 161 ) . پدرش اسماعیل دیباج نیز به روزگار خلافت هادی عباسی ( د 170ق/786م ) همراه کسانی چون حسین بن علی بن حسن بن علی ( ع ) ، یحیی، ادریس، علی و عمر اَفْطَس در مدینه شورش کرد. و حاکم عباسی را از این شهر بیرون راند ( مقدسی، 6/99 ) . وی سرانجام همراه پسر دیگرش حسن ( التج ) در حادثۀ «فَخّ» کشته شد.
...
[مشاهده متن کامل]

پس از ابراهیم فرزندش محمد و اغلب فرزندان و نوادگان او که همچنان بر ضد خلفای عباسی شورش می کردند، به دلیل شرایط سخت سیاسی در عراق و حجاز، به نقاط دیگر کوچ کردند و پنهان و آشکار نیروهای مخالف دستگاه خلافت را سازمان دادند.
محمدبن طباطبا یکی از نوادگان ابراهیم به سرزمین یمن رفت و در صَعْده فرمانروایی یافت ( ابن خلدون، 4/245، 246 ) . بعدها کسان دیگری از همین خاندان بر این شهر تسلط یافتند و حکومتی بنیاد نهادند که قلمرو آن گسترش یافت ( محیط، 41 ) . کاملاً روشن نیست که اینان از چه زمانی به مذهب شیعی زیدی گراییدند، اما از اواخر سدۀ 3ق/9م که فرمانروایی آنان در یمن آغاز شد، نسبت به آرای سیاسی و فقهی زیدیان پای بند بودند و در طول قرنها تحولاتی نیز در این مذهب پدید آوردند. برخی از نوادگان دیگر ابراهیم طباطبا به ایران سفر کردند و در طبرستان و دیلم ( مازندران و گیلان ) اقامت گزیدند و همراه دیگر شیعیان زیدی دست به کوششهایی بر ضد عباسیان زدند و در تحقق حکومت شیعی کوشیدند. هنگامی که حکومت طباطبایی در صعده پاگرفت، اینان به ویژه به لحاظ سیاسی و عقیدتی جانب آنان را گرفتند و حتی از دادن کمکهای نظامی نیز دریغ نکردند. شاخه ای از این سلسله نیز که لقب «کیا» داشت، در گیلان و مازندران می زیست و از نقش مذهبی، سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بود. یکی از اینان «خرم کیا» است که مزارش در لاهیجان است و در 674ق/1276م به قتل رسیده و نامش بر کتیبه ای که در 1105ق/1694م تهیه شده، نوشته شده است ( ستوده، 2/98 - 100 ) . اینان غیر از سادات حسینی امیر کیایی اند که از 769 تا 1000ق/1368 تا 1592م بر بخش عمده ای از گیلان و منطقۀ شرقی مازندران فرمان راندند ( رابینو، فرمانروایان گیلان، 131 ) . در اواخر سدۀ 3ث9م یکی دیگر از نوادگان ابراهیم به اصفهان سفر کرد و در این شهر ساکن شد. سادات طباطبایی ایران بیش تر از نسل همین شخصند که از اصفهان به زواره و اردستان وپ س از آن به دیگر جاها رفتند و در نقاط مختلف پراکنده شدند. کسانی از اینان که به تبریز کوچیدند. در سدۀ 9ق/15م در روزگار فرمانروایی آق قویونلو، غالباً منصب شیخ الاسلامی آذربایجان را عهده دار بودند وپس از آن به خاندانهای مختلف با نامهای گوناگون مانند وهابی، وکیلی، عدل، دیبا و قاضی تقسیم شدند ( محیط، 41 ) . در روزگار دیلمیان یکی از سادات طباطبایی به نام زیدالاسود با «شاهان دخت» دختر عضدالدوله ازدواج کرد و به شیراز آمد و در آنجا ساکن شد. نسب سادات انجوی شیراز به او می رسد ( ابن عنبه، الفصول الفخریه، 130 ) . از این خاندان عالمان و امیران و قاضیان بسیاری پدید آمدند. طباطباییان ایران، تا آنجا که شناخته شده اند، شیعی امامی بوده اند. در سدۀ 3 و 4ق/9 و 10م شماری از سادات طباطبایی به مصر رفتند و در آنجا به فعالیتهای سیاسی، فکری و علمی خود ادامه دادند، اما به تأسیس حکومتی توفقی نیافتند. کسانی از اینان نیز از سدۀ 3ق/9م در سرزمین شام ساکن شدند و یحیی فرزند قاسم بن ابراهیم طباطبا، معروف به رَسّی در رملۀ شام به فرمانروایی دست یافت. قاسم ابن محمدبن احمد، قاضی شام از ایشان است ( ابن عنبه، عمده الطالب، 175، 176 ) . به نظر می رسد از روزگاری که قاسم رسّی به هندوستان تبعید شد، گروهی از افراد این خاندان و نیز جمعی از دیگر سادات حسنی به آن سرزمین رفتند و در آنجا ماندگار شدند. با اینکه در سده های میانه و اخیر، سادات طباطبایی در شبه قارۀ هندوستان نقش سیاسی، دینی و اجتماعی مهمی داشتند، چندان چیزی از احوال ایشان دانسته نیست. سیدعلی بن عزیزاللـه طباطبایی حسنی در 1003ق/1595م کتابی با عنوان تاریخ برهان مآثر نوشته که در 1355ق/1936م در دهلی چاپ شده است. وی در آن نام تنی چند از بزرگان طباطبایی هندوستان را آورده است، از آن جمله سیدشاه میر طباطبا از عالمان و امیران این سلسله است که در سدۀ 10 . . .

بپرس