ادله قائلین به جبر و اختیار

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قائلین به جبر و اختیار برای عقیده خودشان به دلائلی متمسک می شوند که در ذیل ذکر می شود.
قائلان به جبر دینی و کلامی، فرقه های مختلفی هستند که با اتفاقشان در مسئله، گونه اعتقاد و نحوه استدلالشان متفاوت است.
استدلالهای آن ها عموماً بر پایه آیاتی از قرآن کریم و روایاتی است که از ائمه و پیشوایان دینی رسیده که ظاهرشان موُهم جبر است.
برخی از دلایل قرآنی ایشان به این شرح است :
۱) با استناد به آیه «ذلکمُ اللّهُ ربُّکم لاإلهَ إلاّ هوخالقُ کلِّ شی ءٍ» استدلال کرده اند که اولاً آیه مذکور دلالت دارد بر این که خداوند آفریننده هر چیزی است، یعنی هرآنچه «شی ء» بر آن اطلاق می شود مخلوق خداوند است و چون افعال بندگان هم شی ء است، پس خداوند خالق آنهاست.
ثانیاً، اگر خدا خالق اجسام و اعیان باشد و خالق همه اشیا، از جمله خالق افعال بندگان ، نباشد، پس «هو خالقُ کلِّ شی ءٍ» در این آیه کذب خواهد بود و چون کذب بر خدا روا نیست و هر که بر او روا دارد کافر است، بنابراین باید گفت که خداوند خالق افعال بندگان است.
ثالثاً، اگر خداوند فقط خالق اعیان باشد و بنده خالق افعال، لازم می آید که بندگان به صفت خالقیت ــ که صفت مدح است ــ سزاوارتر از خدا باشند زیرا در نظر مردم، فاعلی که فعلش بیش تر است نام فاعل برای او شایسته تر است و چون از بندگان افعال بیشمار پدید آید، بنا بر این که او خود خالق افعالش باشد پس فعل و خلق آن ها بیش از فعل و خلق خداوند است و بنابراین بنده به مدح (صفت خالقیت) سزاوارتراست و این باطل است.
رابعاً، چون فعل بنده، بنا بر آنچه گفته شد، بیش از خداست پس قدرتش نیز بیش از خداست و این هم باطل است.
۲) با استناد به آیه شانزدهم سوره رعد (آیا برای خدا شریکانی قرار دادند که مانند خلق او خلق کردند، پس امر بر ایشان مشتبه شد. بگو خدا آفریننده هر چیزی است و اوست یکتای قهار )، چنین استدلال کردند که در این آیه خالقیت غیرخدا و عقیده بت پرستان ، که برای خدا در خلق شریک قرار دادند، نفی شده است، زیرا اگر خدا شریک می داشت در این صورت امر بر آدمی مشتبه می شد که مخلوق خدا کدام است و مخلوق شریکش کدام.
همچنین چون خدا آفریدگار همه چیز است و شریکی ندارد و کسی که جز خدا را خالق انگارد، مشرک و کافر است، بنابراین خالق افعال بندگان نیز خداست و نه خود بندگان و عقیده به خالقیت بندگان در افعالشان مستلزم شرک و کفر است.
۳) با استناد به آیه هجدهم سوره سبا (رفتن بندگان را ما اندازه کردیم) استدلال کرده اند که اگر رفتن رونده، مخلوق رونده بود نه مخلوق خدا، در این صورت «قدَّرْنا» در این آیه درست نبود.
۴) بنا بر آیه ۹۶ سوره صافات (شما و آنچه را می کنید خدای تعالی آفرید) استدلال کرده اند که خداوند خود را خالق افعال و اعمال ما معرفی کرده است، همان طور که گفته است خالق خود ماست؛ بنابراین، خالقِ عامل و عمل، هر دو، خداوند است.
۵) بنا بر آیه دوم سوره فلق (از شر آنچه آفریده است) استدلال کرده اند که خداوند در این آیه به بندگان خود امر کرده که از شرِ آنچه او خلق کرده به او پناه برند، پس خدا خالق شر است همان طور که خالق خیر است؛ یعنی، او خالق همه افعال است چه خیر باشد چه شر.

ادله عقلی اثبات جبر
۱) فعل بنده ممکن است و هر ممکنی مقدور خداست، زیرا قدرت الاهی شامل همه ممکنات است؛ اگر فعل بنده مقدور خود بنده نیز باشد، اجتماع دو قدرت مؤثر بر مقدور واحد لازم می آید که عقلاً محال است.
۲) اگر بنده به اختیار و استقلال موجِد افعالش باشد، در این صورت باید عالم به تفاصیل افعالش باشد، زیرا وقوع هر فعلی از افعال بنده ممکن است به وجوه متفاوت واقع شود و وقوع وجهی غیروجه دیگر، به علت قصد و اختیار اوست که به آن تعلق گرفته نه به دیگری، و چون قصد و اختیار مشروط به علم است، بنابر این اگر افعال بنده به اختیار وی صادر شود باید به تفاصیل افعالی که از او صادر شده عالم باشد، درصورتی که چنین نیست زیرا گاهی از نائم (کسی که در خواب است)، ساهی (کسی که فراموشکار است)، رونده، گوینده و نویسنده افعال اختیاری صادر می شود که به آن ها شعور و آگاهی ندارد، مثلاً نائم از پهلویی به پهلوی دیگر می چرخد بدون این که به کمّ و کیف آن گاه باشد، یا گوینده کلمات و حروف معیّنی را بر نظمی مخصوص ادا می کند بدون این که به اعضایی که آلات و اسباب ادای آن حروف اند و نیز بر اوضاعی که اعضا هنگام تلفظ آن حروف به خود می گیرند آگاه باشد و همچنین است در سایر مثالهای مذکور.
۳) اگر انسان به قدرت و اختیار خود موجِد فعلش باشد لازم می آید که هم بر فعل و هم بر ترک آن متمکن باشد، زیرا اگر بر ترک آن متمکن نباشد، پس مجبور است نه مختار؛ ولی لازم، یعنی تمکن بر فعل و ترک، باطل است پس اختیار در فعل باطل است.
بطلانِ لازم از آن روست که رجحان فعل بر ترک یا متوقف بر مرجح است یا نیست.
در صورت دوم، ترجیح بلامرجّح لازم می آید که باطل است.
در صورت اول، یعنی این که متوقف بر مرجّح باشد، آن مرجّح نیز اگر از بنده باشد، صدور آن مرجّح نیز محتاج مرجّح دیگر خواهد بود و این امر یا به تسلسل می انجامد که محال است یا منتهی به مرجّحی می شود که از بنده نیست، در این صورت بنده در فعلش مستقل نیست و ناتوانی او بر ترک لازم می آید که حاصل آن جبر است.
۴) اگر خدا علم به وقوع فعل بنده داشته باشد، آن فعل واجب خواهد بود و اگر به عدم وقوع فعل بنده عالم باشد، آن فعل ممتنع خواهد بود.
بنابراین، اگرچه فعل عبد فی نفسه ممکن است، وقوع و عدم وقوع آن در مکنت و قدرت بنده نخواهد بود.
۵) چنانچه فعل بنده به قدرت او باشد، اگر حرکت جسمی را اراده کند و در عین حال خداوند سکون آن را اراده کرده باشد، در این صورت یا هر دو مراد واقع می شود، یعنی جسم هم حرکت می کند و هم ساکن است و این محال است، یا یکی واقع می شود و دیگری واقع نمی شود، در این صورت ترجیح بلامرجّح است، چون فرض بر استقلال دو قدرت (قدرت بنده و قدرت خدا) است.

ادله نقلی قائلان به اختیار به طور عموم
قائلان به اختیار نیز به آیاتی از قرآن و روایتی از ائمه دین استشهاد کرده اند.
آنها آیاتی را که بر اختیار دلالت می کنند به چند دسته تقسیم کرده اند: 
۱) آیاتی که فعل را به بنده نسبت می دهند
۲) آیاتی که بر پاداش یا کیفر داشتن اعمالی که آدمی انجام داده دلالت می کنند
۳) آیاتی که بر تنزیه افعال خدا از شباهت و همانندی با افعال انسان دلالت می کنند، از این جهت که در افعال خدا اختلاف و تفاوت راه ندارد ولی افعال انسان مختلف است
۴) آیاتی که بندگان را به علت کفر و معاصی آن ها مذمت می کنند
۵) آیاتی که دالّ بر تخییر انسان در افعالش است
۶) آیاتی که بر شتاب کردن به انجام کار خیر پیش از آن که فرصت از دست رود دعوت می کنند
۷) آیاتی که خداوند در آن ها مردم را به یاری خواستن از او تحریض می کند
۸) آیاتی که بر استغفار انبیا از ترک اولی دلالت می کنند
۹) آیاتی که از اقرار گناهکاران به گناه خود حکایت می کنند آیاتی که بر حسرت کافران از کفر و معاصی که انجام داده اند دلالت می کنند.
قائلان به اختیار، علاوه بر آیات، به روایاتی نیز تمسک جسته اند که در منابع روایی و کلامی نقل شده است.

ادله عقلی اثبات اختیار
...

پیشنهاد کاربران

بپرس