انسان

/~ensAn/

مترادف انسان: آدم، آدمیزاد، آدمی، انس، بشر، مردم، ناس

متضاد انسان: جن، دد، دیو

برابر پارسی: آدم، آدمی، مردم، مردمان

معنی انگلیسی:
that manner, (in) that manner, anthropo-, earthling, one, human, humanity, mankind, mortal, person, wight, humankind, body, homo sapiens

لغت نامه دهخدا

انسان. [ اِ ] ( ع اِ ) مردم ، واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . مردم. ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( مؤید الفضلاء ) ( السامی ). آدمی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). حیوانات ناطق. ( ازتعریفات جرجانی ). در اصل انس بود، الف و نون مزیدتان بدان ملحق شده ، و این مأخوذ است از انس بالضم که به معنی الفت گرفتن و ظاهر شدن است و بعضی گفته اند که مأخوذ از نسیان است. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ).بشر. آدمیزاد. آدمیزاده. آدم زاده. انس. اناس. ناس. خلق. ( یادداشت مؤلف ). موجود سخنگوی میرنده. ( جامع الحکمتین از فرهنگ علوم عقلی ). انسان نام است برای جسد معین و نفس معین که ساکن در آن جسد است و جسد و نفس دو جزء برای انسانند، یکی از آندو جزء شریف است...یکی مانند درخت است و دیگری مانند ثمره درخت ، نفس راکب و جسد مرکوب است. ( از رسائل اخوان الصفا بنقل از فرهنگ علوم عقلی ) : انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج. ( قرآن 2/76 )؛ بیافریدیم ما این مردم را از نطفه ای آمیخته. ( کشف الاسرار میبدی ج 10 ص 313 ).
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند وبارشان انسان.
ناصرخسرو.
جان و انسان بنده فرمانبرش بادا مدام
تا به تازی هست انسان آدمی و جان پری.
سوزنی.
نسبت دارند تا قیامت
ایشان ز بهیمه من ز انسان.
خاقانی.
نیک آمده است زلزلت الارض هین بخوان
بر مالها و قال الانسان مالها.
خاقانی.
گر بصورت آدمی انسان بدی
احمد و بوجهل هم یکسان بدی.
مولوی.
چشم نابینا، زمین و آسمان
زان نمی بیند که انسانیش نیست.
سعدی.
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم با انسان کنند.
حافظ.
- انسان کامل ؛ عبارت است از جمیع مراتب الهیه و کونیه از عقول و نفوس کلی و مراتب طبیعی تا آخر تنزلات وجود. ( از شرح فصوص الحکم قیصری ص 10 ). در تصوف ، بالاترین مقامی که انسان بدان تواند رسید یعنی مرتبه فناء فی اﷲ:
کون جامع نزدما انسان بود
ورنباشد این چنین حیوان بود
جامع انسان کامل را بخوان
معنی مجموع قرآن را بدان
نقش می بندد جمال ذوالجلال
در خیال صورت او بر کمال.
شاه نعمت اﷲ ولی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آدمی، مردم، بشر، اناسی و آناس جمع
( اسم ) ۱ - جانوری از تیر. نخستینیان از شاخ. پستانداران از گون. آدمها که بسبب رشد کامل مغز از دیگر جانوران ممتاز است و قدرت بیان افکار بوسیل. تکلم و خط دارد و تنها جانوریست که همیشه ایستاده راه میرود . جمع : انسانها انسانات یا انسان برفی . ۲ - مردمک دیده سیاه. چشم .
نام سوره هفتاد و ششم از قران مجید . مکی . دارای ۳۱ آیه آن را سوره دهر نیز نامند .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (اِ. ) آدمی ، مردم ، بشر. ج . اناس و آناس .

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) جانداری از راستۀ پستانداران با ده انگشت کارساز، که روی دو پا راه می رود و به سبب داشتن مغز پیشرفته قادر به تکلم و تفکر است.
۲. شخص، فرد.
۳. (صفت ) خوب و پایبند به اصول اخلاقی.
۴. هفتاد وششمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۳۱ آیه، دهر، ابرار، هل اتی.
* انسان نِئاندِرتال: انسان اولیه متعلق به ۴۰ هزار سال قبل که در غارهای آسیای مرکزی و اروپا زندگی می کرد. &delta، جمجمة آن نخستین بار در سال ۱۸۶۵ میلادی در درۀ نئاندرتال (در آلمان، نزدیک دوسلدورف ) به دست آمد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] انسان اصلش از «إِنْسیان» است، زیرا لغت شناسان عربی، مصغّر آن را «اُنیسیانْ» دانسته اند. «یای» آخر در تصغیر بر وجود آن در اصل، دلالت می کند و به سبب کثرت استعمال حذف شده است. (لسان العرب، ج1، ص231؛ مجمع البحرین، ج1، ص121)
در وجه تسمیه انسان به این نام گفته شده است: با توجه به این که انسان اصلش «انسیان» بوده و آن هم از «نسیان» است و انسان چون با خدای خود عهدی بست و فراموش کرد، بدین نام نامیده شد. (تاج العروس، ج4، ص102؛ لسان العرب، ج1، ص232ـ231)
یا بدان جهت انسان نامیده شد که می تواند بین خود و سایر مخلوقات اُنس و الفت برقرار کند.(تفسیر صدرالمتألهین، ج2، ص301)
اصطلاحات انسان، بشر و آدم هر سه تقریباً بر افراد انسان صدق می کند لکن به لحاظی با هم فرق دارند، در بین اهل لغت کلمه انسان و بشر عَلَمْ برای نوع انسان بکار رفته است لکن اکثر اهل لغت واژه «آدم» را عَلَمْ برای شخص گرفته اند. برخی هم آن را مثل انسان و بشر برای «نوع» بکار برده اند.
در قرآن هر کجا کلمه بشر بکار رفته منظور جسم ظاهری، پوست و بدن انسان است و هر کجا کلمه «انسان» بکار رفته است مراد باطن، کمالات و استعدادهای درونی او است. (قاموس قرآن، ص38 و 132 و 192)
کلمه «انسان» در قرآن شصت و پنج بار و کلمه «بشر» سی و پنج بار و کلمه آدم بیست و پنج بار بکار رفته است.
علما آنرا به حیوان ناطق تعریف کردند و ناطق نزد آنان به معنی مدرک کلیات است. گویند امتیاز او از سایر حیوانات آن است که حیوانات فقط به جوارح و اعضای بدنی حس می کنند و انسان به غیر آلات بدن نیز تعقل دارد، فرق حس و عقل آن است که باید آنچه ما حس می کنیم مانند نور و حرارت و بوی و غیر آن از جسمی باشد که در یکی از جوانب ما قرار گرفته و در یکی از اعضای ما تأثیر کند اگر چیزی فعلاً موجود نباشد، حس نمی کنیم و اگر در اعضای بدن ما تأثیر نکند به سبب دوری یا حاجب نیز حس نمی کنیم و اگر جوارح و آلات حس ناقص باشد باز حس نمی کنیم.
چون چیزی که نیست تأثیردر بدن ندارد و عضو آفت ناک متاثر نمی شود وقتی چیزی را حس کردیم همان یکی را حس کرده ایم در همان وقتی که حاضر بود و افراد دیگر احساس دیگر می خواهند و آن فرد هم در وقت دیگر همچنین.

[ویکی الکتاب] معنی إِنسَانُ: آدمیزاد
معنی بَشَرَیْنِ: دو بشر- دو انسان
معنی سَکَنٌ: هر چیزی است که انسان به وسیله آن سکونت و آرامش یابد
معنی سَوْءَةَ: چیزی که انسان را خوشایند نباشد
معنی مُعْتَرَّ: فقیری که برای طلب حاجت نزد انسان آمده باشد .
معنی قَضْباً: سبزیجات تر و تازه ای که انسان آن را میخورد
معنی بَشَر: بشر- انسان - آدمی - ظاهر پوست انسان (در عبارت "لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ "،جمع بشره)
معنی عَجَبٌ: عجیب (عجب و تعجب به معنای این است که امری که سببش برای انسان معلوم نیست بر نفس آدمی هجوم آورد و انسان ناگهانی با آن روبرو شود)
معنی دَمَّرَ: هلاک کرد(اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
معنی نَجَسٌ: نجس - هر چیز پلیدی که طبع انسان از آن تنفر داشته باشد
معنی تُدَمِّرُ: هلاک می کند (اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
معنی رَجُلٍ: کلمه رجل دلالت بر انسان قوی در اراده و تعقل دارد
معنی خَرْجاً: آن چیزی است که برای مصرف شدن در حاجتی از حوائج ، از مال انسان خارج میگردد .
معنی دَمَّرْنَا: هلاک کردیم (اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
ریشه کلمه:
انس (۳۳۸ بار)

این کلمه 65 بار در قرآن مجید بکار رفته است، با مراجعه به موارد آن خواهیم دید که از آن جسد ظاهری و صورت ظاهری مراد نیست چنانکه در بشر مراد است، بلکه باطن و نهاد و استعداد و انسانیّت و عواطف او در نظر است، مثل ، ، ، ، در آیاتی که راجع به اول خلقت و عنوان آنها انسان است مثل ، اگر در ما قبل و ما بعد آیات دقت شود خواهیم دید که صورت ظاهر از آنهامراد نیست. فرق مشروح میان انسان و بشر در بشر خواهد آمد، بعضی از آنچه قرآن درباره انسان آورده به قرار ذیل است: 1- انسان از گل خشک شده از لجن سیاه و بد بو و کهنه آفریده شده تفضیل این سخن در آدم دیده شود. 2- انسان نسبت به ذاتش و جنبه حیوانیّتش، ضعیف آفریده شده است و ستمگر، نا سپاس، عجول، تنگ چشم، مجادله کن، نادان، خودپسند، کم صبر، پر طمع و یاغی است، ولی نسبت به جوهره انسانیّت و ایمان و درک و تربیت و عقلش، یک موجود بسیار عالی و پر ارزش است، او و جن دو موجود بسیار با ارزش روی زمین و حامل امانت و تکلیف خداوندی‏اند و قرآن از آن دو ثَقَلان (دو چیز پر قیمت و وزین) تعبیر می‏کند . آری انسان در مرحله اول مشمول «اِنَّ الاِنسانِ لَظَلومُ کَفّار - وَ کانَ الاِنسانُ عَجوُلا - وَ کانَ الاِنسانُ اَکَثَرَ شَیی‏ءِ جَدَلا - اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهولا - اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلوعاً - خُلِقَ الاِنسانُ ضَعیفاً - وَ کانَ الاِنسانُ کَفُوراً» است و در مرحله‏ی دوّم از اهل «اِنَّهُ مِنْ عَبادِنا المُخلَصین - اِنّا وَجَدْناهُ صَابراً نِعْمَ الْعَبدْ اِذا ذُکِرَ اللَّه وَجلَت قُلُبُهُم - لا تُلهیهِم تِجارَةٌ وَ لا یَبعٌ عَن ذِکْرِ اللَّه - یَبیتونَ لرَبِّهِم سُجَّداً وَ قیاماً - وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَمَ» می‏باشد.

[ویکی فقه] انسان (ابهام زدایی). انسان ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن• سوره انسان، هفتاد و ششمین سوره قرآن کریم کاربردهای دیگر• انسان (بشر)، موجود دوپا و دارای عقل و اراده و تکلیف
...

[ویکی فقه] انسان (بشر). انسان اصلش از «إِنْسیان» است، زیرا لغت شناسان عربی، مصغّر آن را «اُنیسیانْ» دانسته اند. «یای» آخر در تصغیر بر وجود آن در اصل، دلالت می کند و به سبب کثرت استعمال، حذف شده است.
در وجه تسمیه انسان به این نام گفته شده است: با توجه به این که انسان اصلش «انسیان» بوده و آن هم از «نسیان» است، و انسان چون با خدای خود عهدی بست و فراموش کرد، بدین نام، نامیده شد. یا بدان جهت انسان نامیده شد که می تواند بین خود و سایر مخلوقات اُنس و الفت برقرار کند. .
اصطلاحات مرادف انسان
اصطلاحات انسان، بشر و آدم، هر سه تقریباً بر افراد انسان صدق می کند، لکن به لحاظی با هم فرق دارند، در بین اهل لغت ، کلمه انسان و بشر عَلَمْ برای نوع انسان به کار رفته است، لکن اکثر اهل لغت واژه «آدم» را عَلَمْ برای شخص گرفته اند. برخی هم آن را مثل انسان و بشر برای «نوع» به کار برده اند. در قرآن هر کجا کلمه بشر به کار رفته، منظور جسم ظاهری، پوست و بدن انسان است، و هر کجا کلمه «انسان» به کار رفته است مراد باطن، کمالات و استعدادهای درونی او است. کلمه «انسان» در قرآن شصت و پنج بار، و کلمه «بشر» سی و پنج بار و کلمه آدم بیست و پنج باربه کار رفته است.
جایگاه بحث از انسان
بحث از ماهیت انسان در منابع کلامی نیز به تناسبی ذیل بحث از تکلیف و این که مکلف در انسان چیست؟ مورد بحث واقع شده است. و برخی این بحث را ذیل مبحث معاد، به تناسب بحث از این که در معاد چه چیزی از انسان بازگشت می کند، مورد بحث قرار داده اند.
اقوال در حقیقت انسان
...

[ویکی فقه] انسان (قرآن). با توجه به این که انسان اصلش «انسیان» بوده و آن هم از «نسیان» است، و انسان چون با خدای خود عهدی بست و فراموش کرد، بدین نام، نامیده شد. یا بدان جهت انسان نامیده شد که می تواند بین خود و سایر مخلوقات، انس و الفت برقرار کند.
انسان، مخاطب اصلی قرآن کریم و محوری ترین موضوع این کتاب است؛ ازاین رو دامنه مباحث مربوط به انسان در قرآن بسیار گسترده است و بسیاری از موضوعات فرعی آن هم، مدخلی مستقل است.
واژه های انسان در قرآن
بدین جهت برای پرهیز از آمیختگی اطلاعات و تکرار آن ها، محدودیت هایی اعمال، و در این مدخل از واژه های «انسان»، «بشر»، «ناس» و آن دسته از آیات که به صورت مستقیم به انسان شناسی مربوط بوده، استفاده شده است.

دانشنامه عمومی

آنسان. شهر آنسان ( به کره ای: 안산 ) ( به انگلیسی: Ansan ) با جمعیت ۶۸۱٫۵۹۰ نفر در ایالت گیونگی - دو در کشور کره جنوبی واقع شده است. به دلیل صنعتی بودن این شهر شمار بسیاری کارگران مهاجر در اینجا به طور قانونی یا غیرقانونی مشغول به کار هستند. بیشتر کارگاران خارجی در محله وانگوگ دونگ ( 원곡동 ) زندگی می کنند.
عکس آنسان

اِنسان با نام علمی لاتین Homo sapiens[ ۳] [ ۴] ( هومو ساپییِنس ) به معنای «انسان خردمند» یک پستاندار از نوع دوپا و از خانوادهٔ انسانیان است. انسان ها بسیار باهوش و اجتماعی و پرجمعیت ترین گونه از نخستی سانان هستند.
مدارک به دست آمده از دی ان ای انسان نشان می دهد که انسان خردمند، حدود ۲۰۰٬۰۰۰ سال پیش، از آفریقا سرچشمه گرفته است، در حدود ۵۰٬۰۰۰ سال پیش، تغییرات بسیاری در رفتار او پدید آمد و در همان زمان، مهاجرت را آغاز کرد. انسان خردمند با دیگر انسان تباران، بچه دار شده اند و این باعث شد که پس از انقراض سه گونه دیگر، انسان تباران، دی ان ای آن ها همچنان در انسان خردمند، موجود باشد. انسان خردمند، حامل دی ان ای انسان تبار دنیسووا، انسان نئاندرتال و گونه ای دیگر که هنوز شناسایی نشده می باشد. افرادی که دارای تبار غیرآفریقایی هستند، بین ۲ تا ۴ درصد دی ان ای نئاندرتال ها را دارا هستند، ۳ تا ۴ درصد دی ان ای بومیان ملانزی، متعلق به انسان تبار دنیسووا است، و دی ان ای گروهی از شکارچی - گردآورنده آفریقایی، متعلق به گونه ای است که هنوز شناسایی نشده است. [ ۵] این انسان ها هوش بالا، توانایی تجزیه و تحلیل، زبان سخن گفتن، درون گرایی و احساسات داشتند. این استعدادها همراه با یک بدنِ راست قامت با توانایی راه رفتن و بازوان آزاد برای گرفتن اشیاء، انسان ها را به رفتن سفرهای طولانی ( مانند مهاجرت ) و استفاده از ابزارها توانا ساخت. این انسان ها با مهاجرت تقریباً در تمامی نقاط جهان به جز نواحی غیرقابل سکونت ( مانند جنوبگان ) ساکن شده اند. اما از قرن بیستم میلادی وسعت سکونت انسان ها به جنوبگان ( توسط پایگاه های دائمی ) ، دریاها ( توسط سکوها ) و مدار زمین ( توسط ایستگاه فضایی بین المللی ) افزایش یافته است.
بنا بر تخمین سازمان ملل متحد، جمعیت جهان در نوامبر ۲۰۲۲ از مرز ۸ میلیارد نفر گذشت. [ ۶]
«انسان» یک وام واژه از زبان عربی است که پس از اسلام وارد زبان فارسی شد. در اینکه انسان به چه معناست، دو قول مطرح است: ۱. عده ای می گویند انسان، از نَسِیَ ( به معنای نسیان ) است؛ به این بیان که وقتی انسان، قولی که به خدایش داده بود ( که کسی غیر او را نپرستد ) را فراموش کرد ( و بت پرست شد ) این نام بر او گذاشته شد. ( تاج العروس ج۴ ص۱۰۲ )
پیش از اسلام، برابر این واژه در زبان فارسی، واژه های مَرتْ، مَرث، مَردْ یا مَرتو بود که واژه های مردم، مردمان و دیگرها از آن ساخته شدند، همانند زبان انگلیسی که واژه مَرد ( Man ) برحسب جمله و کاربرد، معنای «بشر» نیز می دهد.
عکس انسانعکس انسانعکس انسانعکس انسانعکس انسانعکس انسان

انسان (ترانه رگ ن بون من). «انسان» تک آهنگی از هنرمند اهل بریتانیا رگ ن بون من است که در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۶  ( ۲۰۱۶ - 07 - ۲۱ ) منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم انسان قرار داشت.
این تک آهنگ در چارت های والونیا، اسکاتلند، آلمان، لهستان، فلاندرز، سوئیس، اتریش، در رتبه اول و در چارت های، بریتانیا جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
عکس انسان (ترانه رگ ن بون من)

انسان (سرده). انسان ( نام علمی: Homo ) سرده ای از خانوادهٔ کپی های بزرگ ( انسان سایان ) است. نوع انسان خردمند ( انسان امروزی ) یکی از انواع این جنس است. باور سنتی نزد دیرین مردم شناسان این بوده است که جنس انسان از تکامل جنس جنوبی کپی به وجود آمده است. با یافت شدن سنگواره هایی از انسان سایانی دیگر — به طور خاص کنیامردم پَخْتْرخ — این باور سنتی رقیبانی یافته است. ویژگی ممتاز سردهٔ انسان در مقایسه با سایر سرده های خانواده ( تیره ) انسان سایان، گنجایش بیشتر کاسهٔ سر است. پیش تر ابزارسازی را هم از ویژگی های ممتاز می دانستند، ولی امروز چنین نیست. برخی از گونه های سردهٔ انسان از قرار زیر است:
انسان ماهر
انسان کارورز
انسان سازنده
انسان راست قامت
انسان گرجی
انسان رودولفی
انسان هایدلبرگی
• انسان نئاندرتال
• انسان خردمند: آدمی امروزی
همهٔ این گونه ها به جز انسان خردمند منقرض شده اند.
در علوم زیستی، به ویژه در انسان شناسی و دیرین شناسی، نام عمومی تمام اعضای جنس هومو واژهٔ انسان است. نام گذاری علمی دواسمیِ انسان خردمند Homo sapiens را لینه انجام داد ( ۱۷۵۸ ) . نام گذاری انواع دیگر به مرور از اوایل نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم انجام شد. ( انسان نئاندرتال H. neanderthalensis در ۱۸۶۴، انسان راست قامت H. erectus در ۱۸۹۲ ) .
برخی چینی ها را برای گونهٔ دیگری از سردهٔ انسان ها می دانند و آن ها را Homo sinensis می نامند. از زمانی که چین در پروژه ژنوم انسانی در دهه ۱۹۹۰ شرکت کرد، پیامدهای بحث پیرامون اجداد انسان پکنی هومو ارکتوس برای ناسیونالیسم پیچیده شده در اصطلاحات علمی توسط اقشار مختلف جامعه با افراطیون ملی گرایان و افکار عمومی لیبرال به خوبی درک شده است. در سال ۱۹۹۳، در پاسخ به پروژه بین المللی ژنوم انسانی که توسط ایالات متحده پیشگام بود، دولت چین شروع به حمایت از پروژه های ملی در ارتباط با تلاش های بین المللی کرد. نتیجه این تلاش علمی، نتیجه گیری ژنتیک دانان بین المللی را در مورد «منشأ آفریقایی» بسیار جدید همه انسان های مدرن یا هومو ساپینس تأیید کرد. این پیشرفت علمی با این باور دیرینه ملی گرایانه روبرو شد که «چینی ها» از زمان هومو ارکتوس به عنوان یک گروه انسانی مستقل در «چین» زندگی می کردند که توسط مرد ۷۰۰۰۰۰ ساله پکن نمایندگی می شد. این مقاله با بررسی کاربردهای سیاسی هنوز فراگیر از یک اجداد فرضی ماقبل تاریخ مردم و همچنین بحث و جدل ناشی از چالش علمی که بحث های عمومی را برانگیخته است، یک گفتمان نژادی قوی در ناسیونالیسم چینی معاصر را شناسایی کرده و آن را به یک زمینه بین المللی گسترده تر مرتبط می کند. . فسیل های انسان پکن در دهه بیست میلادی در غاری در نزدیکی شهر پکن در چین پیدا شد. انسان پکن زیرگونه ای از انسان راست قامت است که حدود ۶۸۰ تا ۷۸۰ هزار سال پیش می زیسته است. انسان لانتیانی که آن نیز یک زیرگونه از انسان راست قامت است معمولاً به عنوان نیای مستقیم انسان پکن از آن یاد می شود. پس از کشف این فسیل در چین، نظریات بسیار زیادی در رابطه با ارتباط مردمان چینی با این گونه پدید آمد. به طور کلی از آن پس این زیرگونه که شاخهٔ دیگری از انسان راست قامت بود به عنوان نیاکان این اقوام در نظر گرفته شد. یکی دیگر از استدلالات این افراد این است که بسیاری از ابزارها و آلاتی که توسط باستان شناسان در چین یافت شده بسیار قدیمی تر و بدوی تر از یافته های مربوط به انسان های «homo sapiens» است که نشان می دهد این نیاکان چینی به اندازه انسان های بعدی باهوش نبوده و مهارت کمتری در ساخت ابزار و وسایل داشته اند. البته تمامی آزمایشات ژنتیکی نشان داده که چینی ها نیز از یک منشأ مشترک با بقیه انسان های روی زمین به دنیا آمده اند. برخی نیز عدم وجود ابزارهای سنگی در میان چینی ها را به این موضوع نسبت می دهند که در آن دوران چینی ها بیشتر ابزار آلات خود را با استفاده از چوب بامبو می ساخته اند. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
عکس انسان (سرده)عکس انسان (سرده)

انسان (سرزمین میانه). در داستان های جی. آر. آر. تالکین، مانند هابیت و ارباب حلقه ها، عبارت انسان برای اشاره به موجوداتی مانند انسان است و با نژادهای انسان مانند دیگر همچون الف، کوتوله و اورک متفاوت است. هابیت ها زیرشاخه ای از نژاد انسان اند. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
الف ها در زبان کوئنیا به نژاد انسان، آتانی ( به معنی «مردمان دوم»، در مقایسه با خودشان که الف ها را مردمان نخستین می دانند ) می گویند. نام های دیگر نژاد انسان عبارتند از: هیلدور ( به معنی «دنباله رو» ) ، آپانونار ( به معنی «پس از زایش» ) ، فیریمار یا فیریار ( فناپذیران ) . نام های دیگر هم برای انسان ها بکار می بردند که از احترام کمتری برخوردار بود مانند انگوار به معنی رنجوران، برای اشاره به این مطلب که انسان ها گرفتار بیماری یا پیری می شوند.
هنگامی که الندیل پادشاهی آرنور را بنیان گذاشت، مرزهای آن خیلی زود گسترش یافت و تا رود جریان خاکستری رسید. گاندور هم به همین ترتیب به سمت اندویث گسترش یافت. در اندویث و مینهیریات گروهی از انسان ها وابسته به کاخ هالث زندگی می کردند این نژاد بعدها دانلندینگز نام گرفت. آنها در جنگل هایی که اریادور را پوشش می داد زندگی می کردند.
در دورهٔ دوم هنگامی که اهالی نومنور برای ساخت کشتی جنگل ها را ویران کردند، دانلندینگزها کینهٔ دونداین های نومنور را در دل پروراندند آنها با اینکه با دونداین ها هم نژادند اما دونداین ها آنها را از نژاد شاهی نمی دانند چون زبانشان بسیار متفاوت بود.
پس از آنکه روهانی ها به سرزمین دانلندینگزها رفتند، دانلندینگزها دشمنی سختی با اهالی روهان پیدا کردند از این رو به سارومان در جنگ حلقه یاری رساندند و ضد روهان جنگیدند.
مردمان کوهستان آنهایی که گرفتار نفرین ایسیلدور شدند و مردمان بری هم با دانلندینگزها رابطهٔ خانوادگی داشتند.
عکس انسان (سرزمین میانه)

انسان (مستند). انسان مستندی است از یان آرتوس - برتراند طرفدار محیط زیست فرانسوی که در سال ۲۰۱۵ عرضه شد. [ ۱] این فیلم تقریباً تماماً از تصاویر هوایی منحصربه فرد و داستان های اول - شخص که رو به دوربین گفته می شوند، ساخته شده است. این نخستین فیلمی بود که در سالن اجتماعات مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در حضور ۱۰۰۰ تماشاگر از جمله بان کی مون دبیرکل سازمان ملل به نمایش درآمد. [ ۲]
بودجه این فیلم توسط بنیاد بتانکور شولر تأمین شد که حقوق آن را به بنیاد گودپلانت، مسئول اجرای این پروژه داد. [ ۳] نسخهٔ گسترده این فیلم به طور رسمی و رایگان در یوتیوب ( در سه قسمت ) در دسترس است. [ ۴]
انسان طی مدت سه سال توسط کارگردان یان آرتوس - برتراند و یک تیم ۲۰ نفره ساخته شد که با بیش از ۲۰۰۰ نفر در ۶۰ کشور جهان مصاحبه کردند. [ ۵]
از هر فرد مصاحبه شونده مجموعه ای از چهل سؤال یکسان پرسیده شد[ ۶] و در یک پس زمینه ساده مشکی و بدون هیچ گونه موسیقی متن یا هرگونه جزئیاتی در مورد هویت و مکان آن ها ارائه شد. [ ۷] [ ۸] آرتوس - برتراند امیدوار بود که از بین بردن شناسه های شخصی توجه را به سمت شباهت های ما جلب کند، با این توضیح که آن ها «. . . می خواستند روی آنچه که در همه ما مشترک است تمرکز کنیم. اگر نام یا کشور مصاحبه شوندگان را می دانستند، نمی توانستند به همان قوت، حس و سخن آن ها را احساس کنند». [ ۹]
در جشنواره بین المللی فیلم ونکوور ۲۰۱۶، انسان جایزه محبوب ترین مستند بین المللی ( بر اساس رای گیری مخاطبان ) را به دست آورد. [ ۱۰]
موسیقی تیتراژ آغازین این مستند آهنگی با آواز سالار عقیلی است. شعر این آهنگ از دو رباعی زیر سروده مولانای بلخی است:
عکس انسان (مستند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

ادم

مترادف ها

man (اسم)
آدم، رفیق، مرد، شخص، نوکر، انسان، شوهر، فرد، مردی، بشر، نفر، ادمی، مهره شطرنج

mortal (اسم)
انسان

homo (اسم)
آدم، انسان

فارسی به عربی

انسان , رجل

پیشنهاد کاربران

انسان: همتای پارسی این واژه ی عربی، این سه واژه ی سنسکریت است:
مانو mAnu، پومان pumAn ، مارتیا mArtyA .
أُنس: جمع إنسان
أُنس: حسّ آرامش، دارای إحساس وشعو، . . . .
أُنسیة
آنِسة
مأنوس
یأنس
. . .
نِسیان: فراموشی
نسی: فراموش کرد
. . .
ألإنسان؛ إنَّهُ یَنسی والله لا یَنسی ولا یُنسی ولا یتناسی و لا یَتَنَسَی.
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
کلمه عربی اصل. . .
اینقد تاریخ تحریف نکنید ومردم را گمراه نکنید.
عاقبه شوم دارد!

انسان فقط یک حرف هست و معنی خاصی نداری و ریشه اش هم فارسی هست و با هیچ یک از کلمات ناس و نسیان هم خوانواده نیست مخصوصا نسیان آخه چه ربطی داره؟؟!
انسان به زبان سنگسری
اِنسون Endon
ادِمadem
بّشّرbesher
زن. . . شِکِئین shekyin
مرد. . . مِرکِئین merkeyin
نوزاد. . . طِفل tefel صّغیر Seghill
شوهر. . . . شوی shoy
زن . . . . ژِن zhen
...
[مشاهده متن کامل]

دوست. . . . رِفِق refegh
دوست کوچک. . . کِس رِفِقو
دوست بزرگ. . . مّس رِفِق
مدیر در ییلاق. . . سّر بند ser bened
چوپان . . . . کرد kored
زن زیبا. . . شّکیلا shekila
ز انسان هست هزار داستان در خفا
ز فراطبیعی اول هست در صفا
پارسی هویت انسان است در روح با وفا
تغذیه روح هست معرفت حق جان را صفا
.

انسان از ریشه ( نِسیان ) به معنی فراموشی است . پس انسان یعنی فراموشکار
انسان به سنگسری ادِم - - - - مخِلوق - - - - مِردم
ز هر مرام و مسلک انسان در تعریف
ز تعریف جامع نیاید هرگز به کف
ز آمال و آرزو انسان ره شرف و بی شرف
ز وسعت آمال انسان نه نشانی هر طرف
ز هدف انسان چه مرامی دارد پیام به کف
...
[مشاهده متن کامل]

ز هر خردمند تبیین انسان با علم خود هدف
ز هر فکر نپذیرد فکر دیگر گوید هست تلف
ز نشانه انسان هست فراطبیعی صف در صف
ز رویا و تله باتی آید فراتر از زمان ومکان چه اینجا چه نجف
ز فزون انسان در زندگی هستند وقت را تلف
سر گردان به هر سو روان نداند هدف
ز بت پرستی و حیوان پرستی و شیطان پرستی د ر کف
زین ز خلا درون آید از هر طرف
چون انسان خود را نشناسد رود ره ناخلف
پارسی انسان ز اصل جا مانده می رود هر طرف
ره پیر و خرابات ره نیافته بت انتخاب خود است در این طرف

واژه انسان
معادل ابجد 162
تعداد حروف 5
تلفظ 'ensān
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( اِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'ensAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
سلیم
انسان: واژه ای عربی ( اربی ) ست و کوتاه شده آن انس می باشد و در قران هم انس و جن نوشته شده، معنی آن در پارسی آدمیزاد یا آدم زادگان ست یعنی زاد و رود پیامبر خدا آدم.
خواهشمندم تامل کافی داشته باشید مصدر نام انسان از زبان فارسی است به این دلیل از قران کریم حضرت الله به ملائکه فرمود انی جاعل فی الارض خلیفه وفرشتگان گفتند اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدم الله چنین فرمود نه این مخلوق با همه موجودات فرق دارد وچیزی می دانم که شماها نمی دانید واین امر برای فرشتگان مبهم ماند تا روزی که الله مخلوق مورد نظرش از گل مخصوصی وبا ترکیب متفاوت باتمام موجودات درست کرد در خلقت انسان پاها بجای دستها ودستها بجای پاها وسر بجای مخرج خلق کرد چون انسان چهار دست وپا مانند حیوانات دیگر ولی حیوانات اگر بخوابند پاهای عقب وجلو هر چهارتا به داخل قلاف می شوند ولی انسان وقتی بخوابد ودست وپاهای خود جمع کند زانوها وارنجها به هم می چسبند وکف دستها وکفپاها روبه بیرون می روند وقتی که حضرت الله جان در بدن این مخلوق دمید چنین فرمود برخیز بشین برپای خود ایستا در این هنگام خداوند برای خلق این شاه کار به خود تبریک وچنین فرمود افرین بردستراستم افرید انسان افرینش
...
[مشاهده متن کامل]

( مراد از کلمه انسان فقط در زبان فارسی یعنی به این شکل بااین خصوصیات وکلمه سان معبر به این شکل یا هیکل جدید که به همه فرق دارد درضمن کلمات ادمی بشر انسان یا ادمیزا کلمات تعریف برا ماها وهیچکدام اسم حقیقی ما نیستند

واژه انسان به معنی مرد است. منظورم فقط مرد است نه زن! زن میشه نسا یعنی از انسان گرفته شده ( از تن انسان به وجود امده ) این طبق گفته های کتاب مقدسه.
الناس ( جمع انسان ) در چهار وجه هستند:
1 - آدمی : انسان یعمل الصالحات=اعمال صالح را انجام میده پی در پی
2 - اخرس =ساکت =صامت=ابکم: هیچ کاره ای ( کَلٌ علی مولاه )
3 - طالح: انسان یعمل السیئات والضلال= باکار بد خوشحاله!
...
[مشاهده متن کامل]

4 - سفیه: انسان کارهای تافه وبی ارزش را انجام میده ووقت ومال وتوانائیهارا هدر یا تلف میکنه.

🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

من معتقدم که خداوند متعال کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی را بدون انسان آفریده است و شیطان به کار و هنر خداوند بسیار حسادت برده و تصمیم گرفته است که کار آفرینش را تخریب نماید. لذا انسان را
...
[مشاهده متن کامل]
مثل خود آفریده که کار تخریب را آغاز و به پایان رساند. نتیجه اینکه انسان، زاده یا آفریده شده توسط خداوند متعال نمی باشد بلکه شیطان زاده و آفریده شده توسط هم پایش یعنی اهریمن می باشد. البته این حرف ها را سر دشمنی با انسان نمی زنم بلکه از روی دل سوزی با این موجود بی چاره و درمانده که خودرا جانشین یا نایب السلطنه و یا خلیفه خدا روی زمین می پندارد بدون اینکه تاکنون به ابلیس زادگی خود واقف گردیده باشد. بخصوص رهبران و پیشوایان و مراجع تقلید کلیه آئین ها و ادیان و مذاهب و فرقه ها و حلقه ها و ایدئولوژی ها. در پاسخ به سوال : انسان چگونه غول شد؟ انسان از روز اول و ازل غول آفریده شده است و نه اینکه به تازگی غول از آب در آمده بوده باشد. مقایسه انسان با حیوان بیگناه یکی از گناهان بزرگ محسوب می شود. مثلا به یک نفر گاو یا خر و یا میمون گفتن .

هیچ جوره نمیتواند انسان عربی باشد
سان یک واژه پارسی است
دو جور سان داریم ( سان پیشوند سان پسوند )
سان پسوند= به مانای ( شباهت )
سان پیشوند= به مانای ( کیفیت ، چگونگی )
فقط نگاه کنید
...
[مشاهده متن کامل]

انسان= ان منفی ( بی ) سان شباهت = بی مانند ، بی شباهت
گربسان= گربه سان = شبیه گربه ، مانند گربه ، مثل گربه
سگسان = سگ سان= شبیه سگ ، مثل سگ ، مانند سگ
یکسان = یک اندازه، یک مانند
همسان= هم اندازه، هم مانند
نام ها با پسوند ( سان ) :
کیسان= ( تلفظ: keysān ) ( کی سان ( پسوند شباهت ) ) ، روی هم به معنی همانند کی ، مثل کی ؛ ( به مجاز ) از بزرگان و پادشاهان و سروران.
منبع: فرهنگ نام ها
آریسان= ( تلفظ: ārisān ) ( آری = آریایی سان ( پسوند شباهت ) ) ، مانند آریایی
منبع: فرهنگ نام ها
بهسان= ( تلفظ: behsān ) ( به سان ( پسوند شباهت ) ) ، چون خوب ، به مانند نیک .
منبع:فرهنگ نام ها
پریسان= ( تلفظ: parisān ) ( پری سان ( پسوند شباهت ) ) ، چون پری ، کنایه از زیبا روی است.
منبع: فرهنگ نام ها
نام با پیشوند سان:
سانیار= ( تلفظ: sānyār ) ( سان = کیفیت ، چگونگی ، قدرت ، عزت یار ( پسوند دارندگی ) ) ، دارای عزت و قدرت و کیفیت .
منبع:فرهنگ نام ها
حالا نام های خارجی که با سان پارسی ترکیب شده:
علیسان= ( تلفظ: alisān ) ( عربی ـ فارسی ) ( علی سان ( پسوند شباهت ) ) ، مانند علی ، علی وار�.
منبع:فرهنگ نام ها
سان آی= ( تلفظ: sān āy ) ( فارسی ـ ترکی ) [سان = کیفیت ، چگونگی آی ( ترکی ) ماه] ، کیفیت و چگونگی ماه ؛ ( به مجاز ) ماه گونه و ماهواره ؛ ( در تداول عامه ) مثل ماه ، مانند ماه . ( این کلمه می تواند ترکیبی از سان به معنی حصه و پاره آی ( ماه ) باشد ) روی هم به معنای پاره ی ماه و ( به مجاز ) زیبارو .
منبع:فرهنگ نام ها
هرجا سان دیدید یا شنیدید بدونید پارسی هست.

انسان در پارسی که با عربی قاطی نشده باشد معنای "مردم" میدهد
خاک ضعیف . [ ک ِ ض َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بشر. ( آنندراج ) . انسان . آدمی : خاک ضعیف از تو توانا شده . نظامی .
انسان یعنی = فراموشکار
خردزی ( تنها آفریده ایی که خردمندانه زندگی میکند )
انسان به سنگسری انسونensone ) بشرbasher ) ادم ( ademe ) مخلوق ( mekhelogh )
انسان نه ان است که محسوس است
در بطن خود دریائی از معرفت در خود پنهان است
زه اختیار وانتخاب خود زه هر سو روان است
روانش چون کهکشان ستاره باران است
...
[مشاهده متن کامل]

گهی زه خصلت ها ی منفی دوان است
ارزش خود نداند در پی ارزشهای زمین است
گهی در پی خصلت های مثبت با عرشیان هم راز است
ارزش خود داند زه خود شناسی با عرشیان هم داستان است
در رویا آینده را آشکار بیان واعیان است
آمده است برای سعادت وتکامل این چه نیاز به بیان است
پارسی بشر از عقل وفهم وتکنیک فراتر از زمان است
زه عشق ومعرفت وانسانیت فاصله اش از هم تا کهکشان است

ان در پارسی میانه پیشوند منفی ساز هست
سان هم به معنی شبیه و مانند، پس:
انسان = بی مانند
از واژه عربی نیسان گرفته شده به معنی فراموش کار
اِنسان با نام علمی لاتین "Homo sapien" به معنای �انسان خردمند� یک پستاندار از نوع دوپا و از خانوادهٔ انسان سایان است. انسان ها بسیار باهوش هستند و شاید باهوش ترین جاندار باشند .
توی جدول میشه آدمی
برابر فارسی هیومن یا آدم یا بشر یا انسان:رَشفَت که جدیده و نادره خودم ساخته ام بنده هم مناسبه سه تا چم داره من و انسان و برده
انسان: [عامیانه، کنایه ] آدم خوب و پایبند به اصول اخلاقی .
بنی بشر
ریشه ی واژگان آدم:یهودی بشر:عربی هیومن:انگلیسی انسان:عربی فارسی مشترک
میرا. . . . در انگلیسی کهن /mortal/ . به معنی مردنی.
دوستان عزیز طی تحقیقاتی فهمیدم در زمان ایران باستان واژه انسان را مردم می گفتند و طی زمانه کلمه مردم یا مرد معنای کهن خود را از دست داده و به تعدادی از انسان ها گفته می شود مردم
کلمه آدم عبری بوده و کلمه انسان عربی
...
[مشاهده متن کامل]

بحث هایی در این باره می باشد که می گویند انسان کلمه ای اوستایی ( زبان مادری حضرت زرتشت گرد آورنده اولین دین ایران ) می باشد

از آن سان. [ اَ ] ( ق مرکب ) زانسان ( مخفف ) . آن سان. همان گونه. آن قسم :
بر آن روی جیحون یکی رزمگاه
بکردیم زانسان که فرمود شاه.
فردوسی.
آیا در کنار تعریف انسان می دانستید که بر خلاف تصور خاص و عام هر فرد انسانی تنها دارای یک من یا یک خود مجرد انفرادی و یا یک خویشتن واحد و یگانه و منحصر به فرد نمی باشند، بلکه ده تا من یا ده تا خود مجرد
...
[مشاهده متن کامل]
انفرادی و یا ده تا خویشتن مستقل و منحصر به فرد. بچه های نازنین این راز ایرانی را پیش خود نگه دارید و آنرا فاش نکنید که مبادا انسان شناسان و خدا شناسان خشمگین شوند و با اعتراض گوش شما را بکشند و به شما بگویند که ما تاکنون چنین چیزی را از انبیاء و اولیاء و معصومین نشنیده ایم و اگر این خبر حقیقت داشته باشد، حق تعالی آنرا حتما در گوش سر انبیاء و در گوش دل اولیاء و معصومین زمزمه کرده بود و سینه به سینه به صورت نقل قول به گوش ما می رسید و چون بگوش ما نرسیده است، پس حقیقت ندارد و شما محکوم به مجازات خواهید شد. در صورت علاقه بیشتر میتوان در همین سایت به جهان ها یا دنیا های موازی مراجعه نمود و بحث های دیگری از قبیل امشاسپندان و هفت عالم و حضرات خمس و بیزمانی و بیمکانی و قیامت و برزخ و ماده و روح و روان و جان . بطور خیلی خلاصه هر فرد انسانی مجموعا از پنج زن و پنج مرد تشکیل گردیده است. یکی از آنها آشکار شده و نه تای دیگر بصورت ابعاد پنهانی در انتظار به ظهور رسیدن نشسته اند. این یک خبر الهی است که آسمان نزول نیافته بلکه از اعماق وجود به بصیرت رسیده است. بهتر است که قدر و ارزش آنرا در یابیم.

انسان در پارسی برابر واژه ( ( مردم ) ) است. واژه ( ( مردم ) ) در گذشته یگانه به کار می رفته و به چم یک تن مردم بود و جَمِ آن ( ( مردمان ) ) می شد و سپس در زمان کنونی مردم به گونه جم به کار می رود و به چم مردمان به کار می رود. باری، مردم به چم انسان است و جم آن مردمان می باشد
آدم میتوان مشی نیز نام برد البته مشی نام مرد و مشیانه نام زن است مانند آدم و حوا، پس بهتره بجای آدم و انسان ، مشی بکار برد
استاد مفردباور دارد آدم واژه ای آریاییست میان آدم و انسان باید آدم یا آدمی بکار بردچون شایدمند است پارسی باشد
عبارت خبری " اِنا " به زبان عربی به معنای " من هستم " می باشد. لذا " اِن " به معنای من. کلمه " سان " در زبان فارسی به معنای : شبیه ، مثل و مانند می باشد، به سان گل و بلبل. بنابر این اِن باضافه سان یا انسان به معنای مثل و مانند من می باشد. اگر خداوند متعال بر طبق مستندات بعضی کتب دینی از فرشتگان دعوت نموده و فرموده باشد : بیایید اورا مثل و مانند خود خلق کنیم، منظورش انسان بوده است. یعنی هم مرد هم زن و هم کودک و نه تنها مرد.
...
[مشاهده متن کامل]

اِنا الحق حلاج یک تقلید آشکار از بیان عیسی مسیح بوده است که به شاگردان خود فرموده است : من حق و راه و زندگی ام ، تنها از راه من میتوانید به آسمان راه یابید. دین اسلام در عوض همتا بودن انسان با خداوند مسیحیت را رد میکند، با این وجود انسان را خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین می داند و آنهم نه همه انسان ها را.
در مجموع کلمه انسان از آمیزش و ترکیب یک واژه عربی و یک واژه فارسی شکل گرفته است.

حقایقی جالب در مورد انسان که تا کنون در اندیشه انسان خطور نکرده است. انبیاء و اولیا ، مفسرین احادیث و آیات و روایات ، متکلمین و فقیهان، راویان و داستان سرایان، حکیمان و فلاسفه، ادیبان و شاعران و هنر مندان،
...
[مشاهده متن کامل]
عارفان، جواهر و اعراض شناسان، روان کاوان و روان شناسان و بالاخره دانشمندان علوم طبیعی و تجربی همگی نتوانسته اند به این حقایق دست یابند. خوانندگان گرامی این سایت اولین انسان هایی هستند که از این طریق با این حقایق آشنا میگردند، البته بطور اختصار و اجمال. خداوند متعال در مشیت ازلی و در طرح مطلق خلقت و آفرینش برای انسان تنها یک زندگی دنیوی و یک سرنوشت جنسی و یک عشق مربوط به آن از پیش تعیین ننموده بلکه هفت زندگی و پنج نوع سرنوشت جنسی و پنج عشق مختلف. هرکدام از این زندگی ها در سامان و نظم کیهانی به ظهور می رسند و سپری میگردند. این نظم و سامان های کیهانی هرکدام از طریق انبساط و انقباض خود کیهان یکی پس از دیگری به نوبت و با نظم و ترتیبی خارالقعاده در چهار چوب طرح مطلق آفرینش ایجاد می گردند. زندگی انسان در زنجیره طولانی تولد و مرگ کیهان فقط ظاهر و محو میگردد، اما هرگز نیست، نابود و یا معدوم نمیگردد. زیرا زندگی هر فرد انسانی جزئی از زندگی جاودانه خود خداوند می باشد. هر انسانی دارای یک تمایل جنسی نیست بلکه دارای تمایلات جنسی پنجگانه یا به لسان عربی الجنسیتهُ المیل وَ الخمسه. هر فرد انسانی در وجود خود دارای شش انسان دیگر می باشد که بصورت امکانات بالقوه، قوا و استعداد های محض ، صِوَر ذهنی و اعیان ثابته ذاتی در صف پشت سر هم به نوبت نشسته اند و در انتظار به ظهور رسیدن و به فعلیت در آمدن و شکوفا شدن به سر می برند. طبیعت فعلی با نسبت ماده - روح و کنونی توانائی فراهم نمودن شرائط و مقتضیات به فعل تبدیل شدن این امکانات بالقوه ( یا استعلایی ) را ندارد. لذا این طبیعت دوباره باید خلق شود و نسبت بین روح و ماده طوری تغییر کند که این اعیان ثابته ذاتی به اعیان متغیره شهودی تبدیل شوند و به ظهور عینی و واقعی برسند. این طبیعت به همراه کیهان بر انقباض مجدد در مرکز جهان بطور کامل ذوب میگردد و به دمای محض تبدیل میگردد و پس از انبساط مجدد، کل کیهان و طبیعت دوباره با کیفت دیگری به ظهور خواهند رسید و هر فرد انسانی دو باره در زادگاه فعلی خود از مادر متولد خواهد شد و زندگی دوم خودرا آغاز خواهد کرد. هر هفت زندگی از این طریق ایجاد می شوند. پس از اینکه این هفت زندگی یکی پس از دیگری به ظهور رسیدند و محو گردیدند، آنگاه هفت عالم و هفت زندگی بعدی آغاز خواهند شد، اما نه بطور تکرار مکررات خسته کننده بلکه هر بار هرکدام در سطحی برتر از سطح قبلی و الا آخر تا رسیدن به سر حد کمال و سعادت اخروی ، شناخت مطلق خویشتن و هستی و جزئیات طرح خلقت و شناخت خداوند. علاوه بر این، هدف و مقصد و معنی و مفهوم زندگی انسانی رسیدن به زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن می باشد. در صورت علاقه خواننده گرامی میتواند در همین سایت در بحث هفت عالم جزئیات را از نظر بگذراند.

انسان
هومَن : دارای اندیشه نیک ، همریشه با واژه انگلیسی human
تَهمتَن : تَهم به مینه تخم است ؛دارای تَن تُخمه دار ( اِسپِرم دار ) ، میتواند بزاید و بزایاند ( نه تنها برنام و لقب رُستم که نام تمام انسان ها است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

مَنوچ ، مَنوش : اندیشمند، همریشه با واژه آلمانی Mensch
مَرتُم یا مَرتُخم یا مردم : مَر یعنی زیاد ، فراوان ، بسیار ؛ همریشه با واژه انگلیسی more و آلمانی mehr و دُم ، تُم به مینه تُخم : یعنی تخمه زیاد شونده ، اگرچه برخی مردم را به تخمه نوشونده معنی کرده اند ( مینیده اند ) [ مَر = نو و دُم = تخم ] با این روشنگری که می میرد و با زاییدن و زایاندن نو می شود.

( انسان ) دارای دو ریشه. اول از أُنس و أنیس به این اعتبا که موجودی اجتماعی است و با دیگران اُنس و همنشینی می گیرد و خودش به تنهایی نمی تواند نیاز های خودش را تأمین کند. دوم از ریشه نَسَی به معنای بسیار
...
[مشاهده متن کامل]
فراموش کار و دلیل نام گذاری به فراموش کار هم به این دلیل که پدرمان آدم فراموش کرده بود که نباید از میوه ممنوعه بخورد و یا ما هم که فراموش کرده ایم که هدف پروردگار از خلقت ما چیست و فراموش کرده ایم که ما مسافریم و به دنیایی دیگر سفر می کنیم و چند روزی در این دنیا می مانیم.

آن طور - این طور - به این گونه
مرۆڤ که یعنی انسان ، بشر
آیه 11 سوره انسان
فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَٰلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا
خدا هم از شر و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روی خندان و دل شادمان عطا نمود.
پس خدا نگه دار آنان از آسیب و گزند آن روز است و شادابی و شادمانی به آنان عطا می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

پس خدا آنان را از آسیب آن روز نگاه داشت و شادابی و شادمانی به آنان ارزانی داشت.
خدا ایشان را از شر آن روز نگه داشت و آنان را طراوت و شادمانی بخشید.
( بخاطر این عقیده و عمل ) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه می دارد و آنها را می پذیرد در حالی که غرق شادی و سرورند!
So Allah will protect them from the evil of that Day and give them radiance and happiness
But Allah will deliver them from the evil of that Day, and will shed over them a Light of Beauty and ( blissful ) Joy.
WikiAhlolbait: آیه_11_سوره_انسان

به زبان ترکی آذری میشه: آدام😊
آدام: انسان
آدام ال: انسان باش
داش داشا یتیشمز آما آدام آداما یتیشر: کوه به کوه نمیرسه ولی ادم به ادم ( انسان ) میرسه😉
آدام کیمین یه: مثل انسان غذا بخور😎
انسان تازی نیست و ریشه اوستایی دارد و از واژه اوستایی انسان گرفته شده و به احتمال زیاد از آشوری وارد عربی شده
مرتو، مرتوگ
در گویش نیشابوری، اَدَم می گویند.
مردم
بنی شر
انسان یعنی ادمیزاد ❤انسان یعنی ادم ❤ انسان یعنی بشر ❤ انسان یعنی انس ❤ انسان یعنی٫٫٫٫ امید وارم از پیام من خوشتان امده باشد و لایک یادتون نره

انسان : مَرتو
انسانها: مَرتوان یا مرتوها

به زبان ترکی آذری میشه: آدام😊
آدام: انسان
آدام ال: انسان باش
داش داشا یتیشمز آما آدام آداما یتیشر: کوه به کوه نمیرسه ولی ادم به ادم ( انسان ) میرسه😉
آدام کیمین یه: مثل انسان غذا بخور😎

آدمی
در پارسی کهن " مشی " ، " مرت " و در اوستا " گئومرت " : به باور ایرانیان باستان مشی ( آدم ) و مشیانه ( حوا ) و سپس مرت و مرتیانه شده و در پایان گئومرت به معنای زنده میرا گردیده و از گیاهی سپند بنام ریواس پدید آمده است ، از اینرو " مشی" بجای واژه انسان و بشر پیشنهاد می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

مشیان= انسانها
مشیمن= انسانیت ، دارای منش انسانی
مشیوار = انسان گونه

بشر
آن گونه ، آن طور
به زبان کردی
مرۆڤ
بنی آدم
انسان واژه ای تازی ست و برابر پارسی آن مرگوت می باشد
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان ( اربان ) آن را از واژه پهلوىِ اَنْشُتَ/اَنشُتان Anshota/Anshotan به معنى بشر ، آدم ، انسان برداشته معرب نموده و ساخته اند: الأنسان ، انساییة ، انسانیّ . . . !!! این واژه برخلاف ادعاى اربان که براى هرواژه ى اقتباسى
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه تراشى میکنند! از ریشه نَسَىَ و نسیان ( فراموشى ) نیست! و با هیچ وزن تازى همخوانى ندارد! پس انسان واژه اى پارسى ست و نیازى به برابرسازى برایش نیست : انسانى Ensani ، انسانایش Ensanayesh ( پهلوى - پارسى - پیشنهادى: انسان + آیش ( آمدن ) : انسانیت ، چو انسان آمدن ) دیگر
همتایان آن در پارسى اینهاست: پومانPuman ( پهلوى: انسان ، بشر ، آدم ) ، دوپادDopad ( پهلوى: انسان، بشرِ دوپا ) ، مَرْت Mart ( پهلوى: انسان، آدم، مرد - مرتیهْ Martih : انسانیت ، آدمیت، مردى ) ، مَشیه - مَشیگ - میشا - مَهْرِه Mashieh - Mahreh - Mashig - Misha ( پهلوى: آدم ،
حضرت آدم ، بشر ، نخستین انسان - مشیانه / مَهرانه Mashianeh - Mahraneh : حضرت حوا ، آدم ، بشر ، نخستین انسانِ زن ) ، کیومرس Kiumars ( پهلوى : در اوستا گیَه مَرِتَن : یعنى تنى که زندگى میکند و میمیرد: حضرت آدم ، آدم ، بشر ) ، منوژا Manuzha ( سانسکریت: منوجَ : آدم
، آدم نخست ) ، جانتو Jantu ( سانسکریت: انسان، بشر ) ، مانوشیا Manushia ( سانسکریت: انسان، بشر ) ، مارتیا Martiya ( اوستا: انسان ، بشر ، مرد ) ، مانو Mano ( سانسکریت: انسان - بشر ) ، ماناپ Manap ( سانسکریت: ماناوَ: انسان، بشر )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٧)

بپرس