اطرافیان در سیره اهل بیت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصل جلوگیری از نفوذ اطرافیان و عدم سوء استفاده آنها در همه حکومتها و جوامعی که به عدالت به عنوان لازمه بقای حکومت و کرامت انسانها احترام می گذارند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. این موضوع به عنوان یک اصل در اسلام و بخصوص در سیره نبوی از جایگاه مهمی برخوردار است.
یک ملت برای پیشرفت و ترقی خود به رهبر و زمامداری لایق نیازمند است که بتواند عدالت را در همه ابعادش در اجتماع پیاده کند.یکی از راهکارهای لازم برای رسیدن به این هدف تساوی همه آحاد مردم در برابر قانون است و از عوامل بسط و گسترش عدالت اجتماعی مبارزه با سوء استفاده اطرافیان و وابستگان زمامداران و مسئولان اجرایی می باشد که از اهمیت زیادی برخوردار است.معمولا"در اطراف حاکمان افرادی هستند که سعی دارند از موقعیت و شرائط به نفع خود استفاده کنند و حقی را تباه سازند.
لزوم جلوگیری از سوء استفاده ی اطرافیان
اصل جلوگیری از نفوذ اطرافیان و عدم سوء استفاده آنها در همه حکومتها و جوامعی که به عدالت به عنوان لازمه بقای حکومت و کرامت انسانها احترام می گذارند از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. این موضوع به عنوان یک اصل در اسلام و بخصوص در سیره نبوی از جایگاه مهمی برخوردار است. پیامبر دوران رسالت خویش به این امر کاملا" واقف بود و آن را در سیره مدیریتی خود کاملا"رعایت می کرد. از امام رضا (علیه السّلام) روایت شده است که وقتی آیه زکاة نازل شد. از آنجا که یکی از مصارف زکاة برای کسانیست که در جمع آوری آن کمک کرده اند، عده ای از بنی هاشم نزد پیامبر آمدند و از آن حضرت تقاضا کردند که به سبب خویشاوندی جمع آوری زکاة را به آنان واگذار نماید و در نتیجه سهمی از زکاة به آنان تعلق گیرد رسول خدا به آنان فرمود: صدقه و زکاة بر من و بنی هاشم حرام است، سپس به آنان فرمود که: آیا گمان می کنید من دیگران را بر شما ترجیح می دهم. به این معنا که اینگونه نیست؛ بلکه من خیرخواه شما هستم و صلاح شما را می خواهم. در خبر دیگری آمده است که حضرت رسول فرمود: من کسی را بر شما ترجیح نمی دهم، پس بدانچه که خداوند و رسولش برای شما بدان رضایت دارند راضی باشید، آنها نیز اظهار رضایت کردند و رفتند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) تاکید داشت که خویشاوندانش دریا بند که آن حضرت خیرخواه ایشان است و اینکه به آنان اجازه نمی دهد به واسطه خویشاوندی و نزدیکی به آن حضرت از امکانات ویژه برخوردار شوند ، صلاح ایشان است و همچنین تاکید داشت که دریابند هر کس در گرو عمل خویش است و کسی به سبب خویشاوندی با آن حضرت و بدون عمل صالح رستگار نخواهد شد.در حدیثی از امام باقر (علیه السّلام) آمده است که «قام رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) علی الصفا فقال: «یا بنی هاشم، یا بنی عبدالمطلب ، انی رسول الله الیکم و انی شفیق علیکم و ان لی عملی و لکل رجل منکم عمله ، لاتقولوا: ان محمدا" منا و سند خل مدخله...؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بر کوه صفا ایستاد و فرمود: ای فرزندان هاشم، ای فرزندان عبدالمطلب ، همانا من فرستاده خدا بسوی شما و خیرخواه شما هستم من در گرو عمل خود هستم و هر یک از شما در گرو عمل خود است؛ نگویید که محمد از ماست و هر جایی که او داخل شد، ما داخل می شویم (و چون او به بهشت رفت ما هم به سبب خویشاوندی او به بهشت خواهیم رفت).»
لزوم بر طرف کردن بدگمانی از والی
در اجتماعی که تعامل بین حاکم و مردم وجود نداشته باشد وجوبی اعتمادی و تردید بر آن حاکم باشد راهی به پیشرفت و ادامه حیات نخواهدداشت. بنابراین بر والی واجب است که با رفتار صحیح و منش مدبرانه خود هرگونه تردید و شبهه ای را از اذهان عمومی بزداید که این بدبینی و بی اعتمادی خود یکی از مهمترین عوامل بر باد رفتن نظام هاست. در سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) این تدبیر کاملا" مشهود است، در غزوه حنین و هوازن غنایم بسیار زیادی بدست، مسلمانان افتاد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) پس از جمع آوری غنائم به تقسیم آنها پرداخت و از مؤلفة قلوبهم (مولفة قلوبهم کسانی هستند که انگیزه معنوی نیرومندی برای پیشبرد اهداف اسلامی ندارند و با تشویق مالی در آنان ایجاد انگیزه می کنند) یعنی دلجویی شدگان آغاز کرد و به آنها غنایم فراوانی داد. پس از آن نیز به زید بن ثابت فرمودند تا مردم را سرشماری کند و غنائم را به حساب آورد و سپس غنائم را بین مردم تقسیم کردند، این امر بر انصار گران آمد و درباره رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و نحوه تقسیم اموال سخنانی که حاکی از بدبینی و سوء ظن آنها به آن حضرت بود، شنیده می شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) از بدبینی و ناراحتی انصار با خبر شد، آنها را گرد خویش جمع کرد و با درایتی بی نظیر آنچنان این گروه ناراضی را تحت تاثیر کلام خویش قرار داد که همگی از کرده و گفته خو یش شر مگین شد ند و آتش محبت رسول الله در دلشان شعله ور شده بود. این روش و سیره شخصیت بزرگواریست که توانست اسلام را در میان مردمی متعصب و جاهل گسترش دهد و بر قلوب آنها حکومت کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس