تخنث

لغت نامه دهخدا

تخنث. [ ت َ خ َن ْ ن ُ ] ( ع مص ) بدو درآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). دوتاه و شکسته شدن و دوتاه و خمیده گردیدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نرم و دوتا و شکسته شدن مرد. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). انخناث. یقال : فیه تخنث و انخناث.( اقرب الموارد ). || افتادن از ضعف. ( از ذیل اقرب الموارد ). || دوتا و خم شدن چیزی.( از اقرب الموارد ). || نرمی کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || سخن نرم مانند زنان گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به نرمی و سستی و شکستگی سخن گفتن. ( اقرب الموارد ). || دهانه مشک به بیرون خم کرده آب خوردن از آن. ( از اقرب الموارد ). || بصورت مردان ولی به احوال زنان بودن. ( المنجد ). مأبونی و مخنثی.یقال : فیه انخناث و تخنث و خناثة. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شبیه شدن مرد به زن در رفتار جنسی و یا مقابل تذکُّر را تَخَنُّث (تَأنُّث) می گویند و از آن به مناسبت در بابهای تجارت، نکاح و حدود سخن رفته است.
تخنّث آن است که میل جنسی مرد، همانند میل جنسی زن به مرد باشد. به چنین مردی «مُخَنَّث» گفته می‏شود.

حکم تخنث
شبیه شدن مرد به زن و فراخوانی مردان به سوی خود، عملی حرام است و پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله چنین مردی را لعنت کرده و در روایات به اخراج وی از مسجد و خانه‏ها امر، و از سلام کردن به وی و سخن گفتن با او نهی شده است. در روایاتِ وارد شده درباره مسخ شدگان آمده است: مردی که به صورت خرس مسخ شده کسی بوده که مردان را به سوی خود فرا می‏خوانده است.

آثار تخنّث
برای تخنّث آثاری ذکر شده است، که به این آثار اشاره می شود.

← کیفر در مخنث
...

پیشنهاد کاربران

بپرس