تسان

لغت نامه دهخدا

تسان. [ ت َ ن ن ] ( ع مص ) گزیدن فحول یکدیگر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تکادم و دندان گرفتن فحول یکدیگر را. ( از متن اللغة ). تکادم. ( اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

تسان یا طسان روستای کوچکی در منطقه گوده و از توابع بخش مرکزی شهرستان بستک استان هرمزگان است. در ده کیلومتری شمال غربی دهنگ و در ۴۰ کیلومتری شمال شرقی شهر بستک واقع شده است. [ ۱] [ ۱] [ ۲] محدوده :ازشمال لوبی، از جنوب دهنگ، از مغرب مردنو، و از سمت مشرق به عالی قندی محدود می گردد. [ ۳]
جمعیت این روستا بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ ۴۱ نفر و ( ۷ خانوار ) بوده است. [ ۴] که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی می باشند و به زبان اچمی تکلم می کنند. [ ۵] دارای دبستان، مدرسه راهنمایی، برق، لوله کشی آب، خانه بهداشت و مسجد است. ۸ باب آب انبار برکه است. [ ۶]
سه رشته قنات که به هم متصل است دایر است. آب این قناتها در باغهای ناخهری به مصرف آبیاری باغ مرکبات ونخل می رسد و آبش شیرین است. همچنین چند حلقه چاه در شمال غربی قناتها وجود دارد که در دوران قدیم به وسیله دَلُو و چاه چرخ گاوی از آن آب می کشیدند. آب زیرزمینی اش شیرین است. [ ۱]
آرامگاه شیخ محمد صوفی ( فرامرز تسانی ) در طسان واقع است که مورد احترام واعتقاد مردم منطقه است. [ نیازمند منبع]
در ضلع جنوبی دره تسان و در ارتفاع صحرایی است، در این صحرا آثار جاشالدهای روستای بزرگی به چشم می خورد وهمانطور که مشاهده می شود روستای بزرگ وده پررونقی بوده است، گویا پیش از روستای دهنگ ده آبادی بوده است که در اثر زلزله ویران شده است. دره ای از طسان سرچشمه می گیرد که به نام «دره کمپیر» می نامند، آب این دره در هنگام باران به طرف روستای دهنگ می رود. [ ۱]
عکس تسانعکس تسان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس