شیخ صنعان

لغت نامه دهخدا

شیخ صنعان. [ ش َ خ ِ ص َ ] ( اِخ ) نام پیری در داستانی از کتاب منطق الطیر عطار. این نام در ادبیات فارسی بسیار شهرت دارد و توصیفاتی برای او نوشته اند. رجوع به صنعان ( شیخ... ) شود.

دانشنامه عمومی

«شیخ صَنعان» یا سمعان[ ۱] عنوان داستانی از عطار نیشابوری است. «شیخ صنعان» طولانی ترین و شیرین ترین حکایت کتاب منطق الطیر است. [ ۲]
صنعان، پیری صاحب کمال و پیشوای مردم زمانه خویش بود. او قریب پنجاه سال در کعبه اقامت داشت و هرکس به حلقهٔ ارادت او درمی آمد از ریاضت و عبادت نمی آسود. وی خود نیز هیچ سنّتی را فرونمی گذاشت و نماز و روزه بی حد به جا می آورد.
او حدود پنجاه بار حج کرده و در کشف اسرار معنوی به مقام کرامت رسیده بود. [ ۳] وی چند شب پیاپی خواب می بیند که مقیم روم شده و بر یک بت سجده می کند. او با مریدانش به روم سفر می کند و در آنجا دختری ترسایی ( مسیحی ) را می بیند و عاشق او می شود. وی بیش از یک ماه برای وصال دختر عجز و لابه می کند. دختر برای شیخ چهار شرط می گذارد:
سجده کردن بر بت، سوزاندن قرآن، نوشیدن خمر و دست شستن از ایمان[ ۴]
صنعان علاوه بر اجرای این شروط، یکسال نیز به جای کابین دختر برای او خوکبانی می کند. مریدان از بازگشت او ناامید می شوند و به دیار خود بازمی گردند. یکی از مریدان که در سفر با وی نبوده به امید بازگشت او به روم سفر می کند و در آنجا ۴۰ روز برای وی به دعا و تضرع می نشیند. سرانجام پیامبر اسلام را در خواب می بیند و مژده بازگشت او را می گیرد.
صنعان، سرانجام از قید عشق دختر آزاد می شود و این بار با خوابی که دختر می بیند؛ دختر، عاشق او می شود و با او به دیارش می رود و مسلمان می شود. دختر در خواب می بیند که آفتاب به کنارش افتاده و به او می گوید با شیخ روان شو. [ ۴]
عطار نیشابوری این داستان را در قالب مثنوی و در ۴۰۹ بیت سروده است. حکایت شیخ صنعان با این بیت ها آغاز می شود شیخ صنعان پیر عهد خویش بود/ در کمال از هر چه گویم بیش بود/ شیخ بود او در حرم پنجاه سال/ با مرید چارصد صاحب کمال/
مطلع شعر این گونه است:
عکس شیخ صنعانعکس شیخ صنعان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شیخ صَنعان
شخصیت داستانی. سرگذشت او برای اولین بار در ادبیات ایران، در منطق الطیر عطار در ۴۱۷ بیت آمده و از طویل ترین و دلاویزترین داستان های این کتاب است. قهرمان داستان، پیری است به نام شیخ صنعان که از اولیا وقت بوده و پس از ۵۰ سال زهد و عبادت در مکّه و رسیدن به مقام کشف و شهود و داشتن چهارصد مرید، شبی در خواب می بیند که بتی را در دیار روم سجده می کند و این خواب مکرر تکرار می شود. به حکم آنچه در رؤیا به او نشان داده بودند با جمعی از مریدانش راهی روم می شود. در آن جا گرفتار عشق دختر زیبای ترسایی می شود و حاضر می شود به خاطر او ایمان خود را بدهد و دست از اسلام و مسلمانی بشوید. به دیر می رود، خمر می خورد و زنّار می بندد و به جای مَهْر دختر، یک سال خوکبانی می کند. مریدانش از پند و اندرز به او ناامید می شوند و به حجاز برمی گردند. مریدی که هنگام رفتن به روم غایب بود، آن ها را ملامت می کند که چرا شیخ را در چنان حالی رها کرده اند و خواب رهایی شیخ را می بیند. با مریدان دیگر عازم روم می شود و شیخ را که رؤیای پیامبر را دیده، توبه کرده، زنّار بریده و از نو مسلمان شده است را با خود برمی گردانند. دختری که شیخ صنعان را شیفته خود کرده بود، تحت تأثیر این واقعه احوالش دگرگون می شود و اسلام می آورد و بلافاصله می میرد. این داستان که بارها در ادبیات فارسی و آثار عرفانی مورد اشاره قرار گرفته است، با اندکی اختلاف و تغییر نام قهرمان داستان، در منابعی غیر از منطق الطیر نیز سابقه داشته است. برخی مأخذ اصلی عطار را داستان پیری به نام عبدالرّزاق صنعانی دانسته اند که در تحفةالملوک آمده است. اما برخی دیگر ریشۀ این داستان را قدیمی تر از آن دانسته و به روایتی از پیامبر (ص) منسوب کرده اند. بعضی از محققین شیخ صنعان را هسته مرکزی شخصیت پیرِ اشعار حافظ (پیر مغان) دانسته اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس