علم دینی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علم دینی یعنی: علومی که از تفسیر و تبیین کتاب و سنّت به دست می آیند؛ به عبارت دیگر، گزاره های توصیفی و اخباری موجود در متون دینی که از عالم واقع خبر می دهند و یک منظومهٔ معرفتی را تشکیل می دهند؛ مانند معارف قرآن، معارف سنّت، تفسیر قرآن و حدیث، فقه، کلام و.... البته علم دینی دارای تعارف زیادی است که در آینده خواهد آمد.
علم و عالمان در هر جامعه و مرکز علمی، تابعیتی از هویت فرهنگی آن جامعه و مرکزند و اصولا مؤسسه های آموزشی و پژوهشی، طبق فرهنگ و ایدئولوژی، اقدام به برنامه ریزی و سامان دهی می کنند و این تصور که از طریق نظام آموزشی غربی می توان به اهداف اسلامی دست یافت، ادعایی فریب کارانه است؛ زیرا نظام مذکور با جهت گیری سکولار تدوین شده است و در نتیجه، با جهت گیری اسلامی در تعارض یا تزاحم خواهد بود.ادعای نوشتار فوق این است که نه تنها عموم مردم، بلکه عالمان علوم تجربی نیز در تخصص و گرایش علمی خود از دین انتظار دارند و در تحقق فرایند علمی، به آموزه های دینی نیازمندند و اگر در بستر متافیزیک دینی نمو نیابند، اسیر متافیزیک سکولار خواهند شد.مسئلهٔ علم دینی، مقوله ای نیست که تنها در جهان اسلام مطرح شده باشد؛ در جهان مسیحیت نیز در دو دههٔ اخیر، این مسئله با قوّت، مورد بحث قرار گرفته و حتّی در خصوص آن کنفرانس هایی برگزار شده است که آخرین آن ها، کنفرانس علم در یک زمینهٔ خدا باورانه بود (Science in theistic content) که در تابستان ۱۳۷۷. هـ. ش/ ۱۹۹۸. م در کانادا برگزار شد.
پیشگامی جهان اسلام در علوم
علم جدید در دوران شکوفایی پوزیتویستی و روشن گری سکولار مآبانه، پای به سرزمین های اسلامی نهاد؛ علمی که از متافیزیک خدا محور و دین گرا فاصله گرفت و تفکر بی دینی و گاه ضد دینی را با خود یدک می کشید. براین اساس، ایدهٔ تعارض علم و دین رواج یافت. آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که چرا جهان اسلام که قرن ها پرچم دار علم و فلسفه بود، در این چند قرن اخیر، دچار انحطاط و عقب ماندگی شد؟ مگر مسلمانان برای شش قرن رهبری علمی جهان را در دست نداشتند؟ (۳۵۰ سال رهبری مطلق و ۲۵۰ سال رهبری مشترک با مسیحیان). آیا جوامع اسلامی دانشمندان، ریاضی دانان، طبیعت شناسان پزشکان، شیمی دانان و جغرافی دانان بزرگی چون جابر بن حیان، خوارزمی، رازی، مسعودی، بیرونی، ابوالوفا، خیام، ابن سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن رشد و ابن طفیل نپرورانده است؟ هرمان راندال، در این باره می گوید: «مسلمین در قرون وسطا نمایندهٔ همان نوع تفکر علمی و زندگی صنعتی بودند که ما امروزه به مردم آلمان نسبت می دهیم. مسلمین بر خلاف یونانیان از آزمایشگاه و آزمایش کردن با صبر و حوصله بیزار نبودند و در رشته های طب و مکانیک و در حقیقت در همهٔ فنون، به نظر می رسد که به حکم طبیعت خود، علوم را به خدمت بلا واسطهٔ زندگی بشر گماشته اند؛ نه اینکه علوم را به عنوان غایتی برای خود (بدون ارتباط با زندگی) در نظر بگیرند».
عقب ماندگی جهان اسلام در علوم
پس حال چرا در مسیر قهقرایی به سر می بریم؟پاره ای علّت عقب ماندگی را فاصله گرفتن از دنیای غرب دانسته اند و راه چاره را در پیروی کامل از باورهای مغرب زمین منحصر ساخته اند؛ عده ای منشاء افول تمدن عظیم اسلامی را فقدان سودای سر بالا و نداشتن جسارت اندیشیدن معرفی کرده اند و برخی به فهم نادرست گزاره های دینی و گروهی نیز به استعمار بیرونی یا استبداد درونی تمسک جسته اند؛ و بی شک تمام عوامل مذکور در پیدایش این پدیدهٔ نامیمون مؤثر بوده اند؛ ولی نباید از نفوذ علم سکولار در جوامع اسلامی و نقش آن در استمرار عقب ماندگی مسلمانان غفلت کرد؛ زیرا هم چنان که در مباحث آینده ثابت خواهیم کرد، علمی که خنثی بوده و فارغ از پارادیم و پیش فرض های معرفت شناختی، هستی شناختی، متافیزیکی و ایدئولوژیکی باشد، نداریم؛ بنابراین گاهی فرایند علم در زمینه ای دینی و متافیزیک خداباورانه نضج می گیرد و گاهی پیش فرض های غیر دینی و ضد دینی آن را تحقق می بخشند.
بحث های مقدماتی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس