قیام صاحب الزنج

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قیام صاحب الزنج، قیام به رهبری علی بن محمد معروف به صاحب الزنج، که در بصره آغاز و پس از ۱۴ سال با قتل وی سرکوب شد.
قیام زنگیان در قرن سوم هجری از قیام های گسترده و بلند مدت دوران عباسیان است که رهبری آن را مردی بنام "علی بن محمد" معروف به "صاحب الزنج" به عهده داشت. کلمه "زنج" معرب "زنگ" است و صاحب الزنج از حیث قیادت و رهبری زنگیان به این نام خوانده می شد.
وجه تسمیه
زنگیان غلامان سیاهی بودند که از زنگبار می آمدند و در مقایسه با غلامان سفید به سختی زندگی می کردند. کارهای سخت به آنان واگذار می شد و در تربیت و رفاه شان کوششی به عمل نمی آمد.
ممتحن، حسینعلی، نهضت صاحب الزنج، چاپ اول، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۶۶، ص۱۸۱- ۱۸۰.
اسم اصلی رهبر قیام زنگیان، علی بن محمد بن احمد بن عیسی بن علی بن حسن بن علی (علیه السّلام) از خاندان اهل بیت (علیهم السّلام) می باشد.
مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ترجمۀ، ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ج۲، ص۵۹۵.
...

[ویکی اهل البیت] سال های پایانی طاهریان و آغاز دوره صفاری، بصره و بخشی از خوزستان، صحنه شورش بزرگی بود که پانزده سال ادامه داشت.این شورش که آن را شورش زنگیان نام نهاده اند، در اصل بر دوش سیاهانی بود که به عنوان برده در آن نواحی به کار کشاورزی مشغول بودند.رئیس آنها، که به صاحب الزنج شهرت یافت، خود را فردی علوی خوانده و از نسل زید بن علی بن الحسین (ع) معرفی می کرد، اما منابع تاریخی که همگی با شورش وی مخالفند، او را عربی از قبیله عبد القیس دانسته اند.برخی نیز او را یک ایرانی شاید عرب ایرانی شده اهل ری دانسته اند .به هر روی او را علی بن محمد بن عبد الرحیم می خواندند.
محل قیام وی شهر بصره و سال شروع کار او 255 هجری است.او مردی شاعر و ادیب بود و به همین دلیل توانست با زبان رسای خود، یاران فراوانی را فراهم آورد.قیام وی، به هیچ روی، قیامی شیعی نبوده و روش او در کشتار مردمان، و نیز برخی از عقاید او، حکایت از عقایدی مشابه عقاید و رفتار خوارج داشت.با این حال، اطلاعات کافی درباره آیین او در دست نبوده و شورش او هم، نه یک شورش مذهبی، بلکه شورشی اجتماعی اقتصادی بوده است.
صاحب الزنج به سال 254 به بصره آمد و کارش را آغاز کرد.اندکی بعد دستگیر و به واسط فرستاده شد.از آنجا رهایی یافت و به بغداد آمد و شروع به گرد آوری افراد کرد.پس از آن که شنید زن و فرزندانش از زندان بصره آزاد شده اند به این شهر آمد و به طور پنهانی و با قدرت، اصحابی را برای خود فراهم آورد.بیش تر این افراد، بردگانی بودند که به قصد رهایی از اسارت اربابان خویش به وی پیوستند.
زمانی که بیش از پانزده هزار نفر از بردگان به وی پیوستند، او نماز عید فطر سال 255 را با آنها خواند و گفت: «خداوند شما را نجات داده و من برآنم تا همگی تان را صاحب مال و مکنت کنم و از سختی رنج زندگی برهانم.» پس از آن، نبرد میان مردم بصره و بردگان آغاز شد.در همه این جنگ ها، نیروهای زنگی بر مردم غلبه کرده و روز به روز بر شوکت و قدرت آنها افزوده شد.زمانی که قدرت بصریان برای مواجه با صاحب الزنج به جایی نرسید، از بغداد استمداد کردند.از آن پس سیل کمک بود که برای یاری رسانی به اشراف بصره به سوی این منطقه روانه شد.صاحب که نیروی زیادی را در اختیار داشت، در سال 257 شهر بصره را به تصرف خود درآورد و آن را مرکز مقاومت خود قرار داد.
داستان جنگ های صاحب الزنج با سپاه عباسی، صفحات زیادی از تواریخ عمومی سالهای میان 255 تا 270 هجری را پر کرده است.این وقایع تا اندازه ای گسترده بود که موفق عباسی، در روزگار ولایت عهدی، فرماندهی سپاه را در جنگ بر ضد زنگیان بر عهده داشت.در این جنگ ها، بارها سپاه بغداد شکست خورد و در مواردی نیز پیروزی هایی به دست آورد، اما نتوانست صاحب الزنج را از میان بردارد.در سالهای 263 و 264 نیروهای صاحب توانستند بر بخشی از خوزستان و حتی برای مدتی بر اهواز مسلط شوند.در این زمان، نیروهای وفادار به یعقوب صفاری در این مناطق قدرت را به دست داشتند.اتحاد صفاریان با زنگیان، برای خلافت عباسی بسیار خطرناک بود، اما هیچ گاه میان آنها توافقی نشد.
زنگیان در سال 266 موفق به تصرف شهر واسط عراق شدند و این اوج قدرت آنها بود.در همین زمان موفق عباسی خود برای سرکوبی شورشیان زنگی عازم جنگ با آنها شد.وی در سال 267، موفق شد تا شهر مختاره را که صاحب الزنج در آنجا بود محاصره کند.برخی از نیروهای زنگی امان موفق عباسی را پذیرفته و به او پیوستند.
جنگ نیروهای عباسی با صاحب تا محرم سال 270 هجری به درازا کشید و در این سال بود که صاحب به طور قطعی از عباسیان شکست خورد و کشته شد.
قیام صاحب الزنج، یکی از شگفت ترین قیام های قرن سوم هجری است که نه رنگ شیعی دارد و نه رنگ خارجی، بلکه تنها بر پایه اختلاف طبقاتی میان اشراف و بردگان شکل گرفته و از نظر زمانی، پانزده سال به درازا کشیده است.روش برخورد آنها با سایر مردم، چندان منصفانه نبود و همانند خوارج، برخورد کینه توزانه ای نسبت به مخالفان خود داشتند و به سادگی خون آنها را می ریختند.

پیشنهاد کاربران

بپرس