لیسک

/lisak/

مترادف لیسک: حلزون، لیسه

معنی انگلیسی:
snail

لغت نامه دهخدا

لیسک. [ س َ ] ( اِ ) حلزون. قسمی حلزون. راب. شنج. خف الغراب. فرحولیا.( تذکره ضریر انطاکی ذیل کلمه حلزون ) :
لیسک را بین ز بر لاله برگ
یازان هر سو کشف آسا سرا
تنش ز بلور مُذاب و دو چشم
هوری قلیائی دو گوهرا
شاخ دو افراشته بر سرش بر
بر سر هر شاخ یکی اخترا
همچو یکی واعظک گوژپشت
دست دو برداشته بر منبرا
یا که به شب کرده رها ماکیان
پیش چراغ اندر یا آذرا
یا چو یکی لولی در راه کوچ
درد زهش مانده بجای ایدرا
کودککی بی مدد مام ناف
زاده ، کنون بسته به پشت اندرا
تا مگر از کوچ بیابد نشان
مینگرد در که و در کردرا
یا چو یکی دیده ابر دیده گاه
از سپه ایران در لوهرا
گریه شادی شکنان در گلو
خواهد گفتن ظفر لشکرا.
علی اکبر دهخدا.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- حلزون : لیسک ر بین زبر لاله برگ یازان هر سو کشف آسا سرا . ( دهخدا . مجموع. اشعار ۲ ) ۱۱۳- نرم تنی از رد. شکمپاییان و از دست. پولمونه ها که خاک زی است و دارای گونه های مختلف میباشد و در سراسر کر. زمین میزید . شکل خارجی حیوان شبیه حلزون صدفش پهن و نازک است و دنباله ای از مانتو روی صدف را میپوشاند بطوریکه بدن حیوان ظاهرا برهنه بنظر میرسد ( صدف حلزون مارپیچی است و حیوان در موقع استراحت و یا احساس خطر بدنش راداخل صدف مخفی میکند و در موقعی که حیوان حرکت مینماید صدف مارپیچی حیوان بر پشتش قرار دارد ) . این حیوان بمزارع صیفی و بقولات حمله میکند ویکی از آفات این گیاهان است ازاین جهت باید با آن مبارزه کرد . در پزشکی از اجساد این جانوران شربتی تهیه میکنند که بنام شربت لیماس موسوم است و ضد بیماریهای ریوی تجویز میشود لیسه لیشک .

فرهنگ معین

(سَ ) (اِ. ) حلزون .

فرهنگ عمید

حلزون.

گویش مازنی

/lisek/ حلزون - آذرخش

دانشنامه عمومی

لیسک (وسیله). لیسک یا کاردک سیلیکونی که در زبان انگلیسی به آن silicon spatula می گویند یک ابزار آشپزی پرکاربرد است و در فرآیند تهیه و پخت شیرینی ها و دسرها استفاده می شود. کاردک سیلیکونی با ساختاری انعطاف پذیر و نچسب، به عنوان جایگزینی مناسب برای کاردک های سنتی از جنس فلز یا پلاستیک عرضه می شود. این ابزار کاربردی مزایای فراوانی دارد و در انجام انواع فعالیت های شیرینی پزی بسیار مفید است.
• انعطاف پذیری: کاردک سیلیکونی دارای ساختاری انعطاف پذیر است که امکان حرکت آسان در اطراف ظروف و سطوح را فراهم می کند.
• مقاومت در برابر حرارت: با توجه به موادی که از آن ساخته می شود، کاردک سیلیکونی مقاوم در برابر حرارت بوده و در دماهای بالا خراب نمی شود.
• نچسب: سطح نچسب کاردک سیلیکونی جلوی چسبیدن خمیر شیرینی ها، خامه و سایر مواد را می گیرد و باعث آسانی در جدا کردن شیرینی ها از کاردک می شود.
• ضدبو و ضدباکتری: کاردک سیلیکونی ضدبو و ضدباکتری بوده و به راحتی قابل شستشو است.
عکس لیسک (وسیله)عکس لیسک (وسیله)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

لیْسَک (slug)
لیْسَک
شکم پایی خشکی زی، و نوعی نرم تن. بدنی نرم دارد و وابستۀ حلزون هاست، اما فاقد صدف است یا صدفی بسیار تحلیل رفته دارد. همۀ لیسک ها دارای پوششی محافظتی از مادۀ لعابی اند، و سری مشخص با تانتاکول های بیرون زده دارند. چشم ها در انتهای تانتاکول ها قرار گرفته است و برای بوییدن و یافتن غذا به کار می روند. لیسک ها نرماده اند و هر دو اندام نر و ماده را دارند. با آن که می توانند خود را بارور سازند، اما معمولاً با دیگری جفت می شوند. لیسک ها حداکثر به مدت سه سال زندگی می کنند و از بی مهرگاناند. بدن لیسک ها به راحتی آب از دست می دهد. بنابراین برای جلوگیری از خشک شدن، لیسک ها در شب، یا هنگام مرطوب بودن زمین بیرون می آیند و تغذیه می کنند. در فصل خشک در شکاف ها پناه می گیرند، زیر صخره ها مخفی می شوند، یا زیر زمین حرکت می کنند و دنباله ای از مخاط لعابی برجای می گذارند.لیسک های خشکی متعلق به دو گروه اند: پشت مدور، و تیغه دار. لیسک های پشت مدور، نظیر آن هایی که در باغ ها یافت می شوند، معمولاً حدود دو تا سه سانتی متر طول و بدنی سوسیس مانند، گوشتی و نرم دارند. لیسک های تیغه دار، نظیر لیسک خاکستری بزرگ، معمولاً طویل ترند. طول آن ها به ۲۰ سانتی متر می رسد و دارای یک لبه یا تیغه در امتداد پشت شان اند. لیسک ها در شاخۀ جانوری نرم تنان، ردۀ شکم پایان (لیسک ها و حلزون ها) قرار دارند. شکم پایان بیش از ۴۰هزار گونه دارند و بیشتر لیسک های زمینی و آب شیرین متعلق به یک گروه، با نام شش داراناند. تعداد زیادی از گونه های خشکی لیسک معمولی باغ Arion hortensis، و لیسک خاکستری بزرگ Limax maximus را دربر می گیرند. لیسک خاکستری مرغزار Deroceras reticulum گونۀ بریتانیایی معمول، و آفت غلات و گیاهان باغی است.

مترادف ها

snail (اسم)
حلزون، نرم تن صدف دار، لیسک، انسان یا حیوان تنبل و کندرو

فارسی به عربی

حلزون

پیشنهاد کاربران

در شمال کشور به خصوص استان گیلان، واژه �لیسک� ( Lisk ) به معنای شخص مسخره و لوده است.
لَیسَکَ = لیسَ لکَ من ألأمر شئ = لیسَ لکَ هذا أالأمر.
لیش = لِأیّ شئ هذا؟
اختصار جمله وبه یک کلمه تبدیل میشه از امکانات زبان عربیاز ازل بود وهست وشبیه این موارد اختصاری در زبان مصری باستانی هم مشهوده ودر مصطلحات علمی امروز به کار میبرند
...
[مشاهده متن کامل]

واین امکان میده به زبان برای تشکیل بی نهایت کلمات جدید.
مثال
S. M. A. R. T = Self - Monitoring Analysis and Reporting Technology
اما smart در اصل معنی هوشمند میده.

برابر پارسی حلزون
لیسک با کسره «س» در زبان مازنی به حلزون بدون لاک گفته می شود که وقتی خود را بر سطحی می کشد، آبگونه لزجی از خود بر جا می گذارد.
لیسک ( س َ ) در گویش خراسانی، به آب نبات چوبی، گفته می شود.

بپرس