پولس فارسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پولُسِ پارْسی (د ۵۷۱ یا ۵۷۳م)، حکیم فیلسوف و منطق دان ایرانی، در روزگار خسرو اول انوشیروان ساسانی (سل ۵۳۱-۵۷۹م) در عهد ساسانی می باشد.
وی را نخستین ایرانی می توان دانست که در روزگار ساسانی به فلسفه و منطق پرداخته است. او را مسیحی نسطوری مذهب دانسته اند. به رغم تتبّعات بسیار، درباره هویت او به طور دقیق و به قطع و یقین نمی توان اظهارنظر کرد. برخی او را با پولس که در زمان جاثلیقی یوسف (۵۵۲-۵۶۷م)، مطرانِ نصیبین بوده یکی دانسته اند. گفته شده هوای آن داشت که به ریاست اسقف های ایران برسد، اما چون از آن مأیوس شد به دین زرتشتی درآمد. نیز گفته اند که خسرو انوشیروان (حک: ۵۳۱ـ۵۷۹ میلادی) نزد او فلسفه می خوانده است.ابن عبری دانش او را در مسیحیت و فلسفه ستوده است. وفات پولس را ۵۷۱ یا ۵۷۳ میلادی ذکر کرده اند. از آن جا که ظاهراً تألیف کتابی به نام عنصر الموسیقی و ما افترقت علیه الفلاسفه من ترکیبه و مائیته، ترجمه اسحاق بن حنین، را به پولس نسبت داده اند (و البته در صحت این انتساب تردید است ) می توان احتمال داد که مسلمانان از طریق این اثر نیز با پولس فارسی آشنا بوده اند.
نامه پولس خطاب به انوشیروان
پولس فارسی در مقدمه خود بر گزیده منطق ارسطو، یعنی در نامه اش خطاب به انوشیروان، ابتدا از برتری و فضیلت جان و خرد آدمی بر تن او سخن به میان می آورد، سپس به اختلاف و نزاع میان انسان ها درباره مسائل خداشناسی از جمله یگانگی خدا و قدرت او، مسائل جهان شناسی از قبیل خلق از عدم یا از هیولا و مسائل مربوط به انسان مانند جبر و اختیار متعرض می شود.وی در ادامه نامه می گوید که معرفت و دانش بر اعتقاد صرف و پندار رجحان دارد، زیرا معرفت با امور نزدیک به ما و شناختنی سروکار دارد و از شک و دودلی و در نتیجه پراکندگی اقوال و چندسخنی دور است.پولس فارسی سخن خود را بی آن که از پولس رسول نام ببرد با عبارتی از نامه اول او به قرنتیان در کتاب مقدس مسیحیان به پایان می برد: اکنون می گرویم و روزی هم آن را خواهیم دانست. چنانکه از این مقدمه و از آنچه مسکویه از او نقل کرده پیداست، پولس ضمن استشهاد از کتاب مقدس در سه نوبت در این نامه، بر لزوم تحقیق فلسفی و التفات به منطق و فلسفه ارسطو تأکید کرده، اما اجمال و ایجاز او در سخن مباحثی پدید آورده است از این قرار: برخی همچون لاند در شرح آن گفته اند که آرا و مذاهبی که پولس از آن ها یاد کرده، آشکارا به حوزه های مختلف فلسفه یونان باز می گردد.برخی دیگر همچون پل کراوس، مستشرق یهودی، با مقایسه باب برزویه طبیب و سخنان پولس، معتقدند که وی مسئله کثرت و پراکندگی عقاید اصحاب ادیان و تناقض در آن ها را پیش کشیده تا بر ظنی بودن معرفت دینی و یقینی بودن دانش فلسفی و نیاز دین به فلسفه و لزوم اتحادش با آن استدلال کند، هرچند برزویه از سوی دیگر با طرح این مسئله از ادیان دوری گزیده است.
نامه دیگری از پولس
ابوعلی مسکویه رازی در کتاب ترتیب السعادات خود (که در تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق از آن با عنوان ترتیب السعادات و منازل الامم یاد کرده) با تعرض به لزوم احراز فضایل و مقاصدی که فلاسفه به اقتضای کمال طبیعت انسانی بدان قائل اند می نویسد که برای طبقه بندی حکمت نظری و عملی و وصول به معرفت حقایق امور و افعال نیک، باید از حکیم ارسطو پیروی کرد.وی آنگاه به سخن پولس در نامه ای خطاب به انوشیروان استشهاد می کند بدین مضمون که حکمت ها همچون داروهای نافع در کوه ها و سرزمین های گوناگون پراکنده بودند تا آن که ارسطو آن ها را جمع آوری و تألیف کرد و از آن ها شفایی تام فراهم آورد که نفوس به واسطه آن از نادرستی های جهالت درمان می شوند. به عقیده پینس این عبارت مسکویه نشان می دهد که وی با توجه به علاقه اش به متون قدیمی ایران، با نامه دیگری از پولس آشنا بوده است که تاکنون ناشناخته مانده، و احتمالاً از سریانی به عربی ترجمه شده بوده است.وی همچنین می گوید که تمثیل و تشبیه حکمت و فلسفه ارسطو به دارو و شفا در ادبیات فلسفی تا زمان پولس فارسی بی سابقه و بدیع و منحصر به او بوده است.گوتاس، برخلاف پینس، برآن است که اختلاف طبقه بندی مسکویه از علوم (که بلافاصله در پی نقل سخن پولس آمده است) با آنچه پولس در اثر منطقی خود آورده، ضرورتاً برتفاوت این دو دلالت نمی کند. وی می کوشد که تعلق پولس را به مذهب ارسطویی اسکندریه نشان دهد و از آن جا به حلقه اتصال بودنِ پولس میان حوزه اسکندریه از یک طرف و فلسفه اسلامی، خاصّه فارابی، از طرف دیگر استدلال کند.ابن ندیم می نویسد که ایرانیان در قدیم اندکی از کتاب های منطقی و پزشکی را به فارسی برگردانده بودند و عبدالله بن مقفع و دیگران آن ها را به عربی درآورده اند. این عبارت او شاید ناظر به آثار پولس نیز باشد.
مناظره با مانویان
...

پیشنهاد کاربران

بپرس