پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Crataegus ( /krəˈtiːɡəs/ ) , commonly called hawthorn, quickthorn, thornapple, May - tree, whitethorn, or hawberry, is a ...
A prepared publicity or news announcemen بیانیه ی مطبوعاتی
به نقل از هزاره: مستعدِ آماده ی
به نقل از هزاره: دمر، دمرو prone to: مستعدِ، آماده ی
نامزدِ نمایندگی مجلس شدن نامزد انتخابات پارلمانی شدن
در معرض دید مورد توجه
به نقل از هزاره: دیده شدن در در انظار قرار داشتن جلب توجه کردن مورد توجه بودن چشم ها را به سوی خود متوجه کردن
. To have a difficult responsibility or burden that one must handle on one's own مثال: . Nancy has had her cross to bear since her husband passed aw ...
به نقل از کمبریج: the opportunity to change your plans or choose between different ways of doing something: The law in this area is very . strict a ...
به نقل از کالینزدیکشنری: When you refer to a time or an event to come or one that is still to come, you are referring to a future time or event The s ...
Is yet to come=has not come yet, but we expect it to come in the future. The best is yet to come - the exact meaning depends on the context, but it ...
جد بزرگ پدرجد جد اعلا
pose a risk be dangerous be a threat � posed a threat � poses a threat � be a danger represent a danger تهدید کردن تهدید بودن تهدید نشان دادن
When this happened; hereupon, after this moment با این حساب بر این اساس
1. out of sight of the public at a theatre or organization "behind the scenes at London Zoo" 2. secretly "diplomatic manoeuvres going on behind the ...
دست یاری رساندن کمک کردن یاری رساندن کمک رساندن
خردسالی
به نقل از هزاره: بیماری سخت بیماری جدی بیماری خطرناک
if you keep someone posted, you inform them immediately of any changes or developments in a situation در جریان امور گذاشتن
خطر جدی خطر اساسی
نهایت تلاش خود را کردن
رفتار متکبرانه
از پیش هماهنگ شده از پیش توافق شده
حسابی ترساندن به نقل از هزاره: به وحشت انداختن زهره ترک کردن
به نقل از هزاره: سکته قلبی
مبادی آداب
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
به نقل از هزاره: پشت سر هم پی درپی متولی یکی پس از دیگری
ناچار بودن به مجبور بودن به
come open suddenly مثال: the doors flew open in the strong gust ناگهان باز شدن
امرار معاش کردن از طریقِ گذراندن زندگی با کار در
هزاران هزار
هزاران هزار
تاثیر گذاشتن make a deep impression on تاثیر عمیق بر . . . گذاشتن
به نقل از هزاره: 1 - [شخص] شاد، خوشحال، سرحال، شنگول 2 - [خبر و غیره] شادی آور، شادی بخش، خوشحال کننده
a fertile spot in a desert, where water is found واحه
belonging to one مثال: . I haven't a dollar/dime/penny to my name . She has more than 20 novels to her name متعلق به کسی مالِ کسی به نام کسی ترجمه ...
نان خشک
نان خشک دور نان
to ask somebody to come to your home دعوت کردن کسی به خانه
to ask somebody to come to your home دعوت کردن به خانه
If you invite somebody around, you invite them to your home for a meal, or a party, or a game of cards, etc مثال: . They've invited us around for a ...
تغییر حال و هوا
زمان حیات [در] طولِ عمر
با وجود این که با وجود این واقعیت که به رغم این واقعیت که
To be happened upon when one is not ready, prepared, or on guard; to be shocked or startled by someone or something مثال: . I was taken completely b ...
به نقل از هزاره: 1 - رئیس قبیله، پدر [قبیله] رئیس، سرکرده، بزرگ؛ [حیوان] رئیس نر 2 - ریش سفید، بزرگ 3 - ( در کلیسای شرق، با حرف بزرگ ) بطریق، سراسقف
در سراسر سال در طول سال در همه ی سال
در سراسر شب در طول شب در کل شب در همه ی شب