پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٢)

میزان فروش

اتومبیل خودرو

If something is shown to good advantage or to best advantage, it is shown in a way that reveals its best features به بهترین نحو ممکن به بهترین شکل مم ...

1. undo the sewing of شکافتن 2. carefully analyse the different elements of ( something ) , especially in order to find faults موشکافی کردن تجزیه و ت ...

To attack one in the area that is most vulnerable or that will result in the most harm. Usually does not refer to physical . violence . By questio ...

امثالِ نظایرِ به نقل از کمبریج: :someone or something that is equal to or as important as the person or thing being mentioned We haven't seen the l ...

کالینز دیکشنری: in British English or the like of people or things similar to someone or something specified we don't want the likes of you around he ...

جوان پسند

to be unable to understand a situation clearly because you are too involved in it ندیدن نکته ی اصلی به دلیل درگیر شدن در جزئیات

به نقل از espressoenglish : to return to the right path, or the right direction به مسیر درست برگرداندن

بیابان موهاوی به نقل از ویکیپدیای فارسی: بیابان موهاوی یا موهاوه یا موخاوه[۲] ( به انگلیسی: Mojave desert ) بیابانی در جنوب غربی ایالات متحده آمریکا ...

فرودگاه اسپیس پورت آمریکا به نقل از ویکیپدیای فارسی: فرودگاه اسپیس پورت آمریکا ( به انگلیسی: Spaceport America ) یک فرودگاه شرکت سهامی خاص با کد یا ...

به نقل از هزاره ( رسمی ) چیزی را به زبان آوردن چیزی را بیان کردن

در نقطه ی شروع

as an unintended part of a course of action در این میان در این بین در این اثنا در این روند در این حین

حرف اول را می زند

به نقل از: Merriam - Webster : to be very important : to matter most or very much مثال: . The size of the engine can make all the difference. . ...

to be the most important part of something مهم ترین بخش چیزی بودن

برگه کنترل داده ها برگه بازبینی

to be faithful, to stay loyal متعهد ماندن وفادار ماندن پایبند ماندن

آلیستر ( اسم مردانه )

ناگهان اتفاق افتادن ناگهان روی دادن ناگهان رخ دادن ناگهان سربرآوردن

کسب شهرت کردن کسب اعتبار کردن

فرودگاه هیترو ( در لندن )

خطوط هوایی

هزاره: 1 - پاک، پاکیزه، تمیز 2 - بی نقص، بی عیب، بی غش

به نقل از هزاره: نشان اصالت نشان مرغوبیت مهر مُهر تأیید ( در داروسازی ) کاشه

به نقل از هزاره: [بلیت هواپیما، قطار، و غیره] درجه دو پیشنهاد دیگر: بلیت ارزان

هزاره: شکست ناپذیر، شکست نخوردنی، مغلوب نشدنی [اراده، اعتقاد] راسخ، خلل ناپذیر، استوار

هزاره: روزگار خوش گذشته روزهای خوب

1. ( share a home and have a sexual relationship with ( someone to whom one is not married "Fran was now living with a man fourteen years older tha ...

گشاده دستانه دست و دلبازانه با گشاده دستی با دست ودلبازی از روی ولخرجی

بی حساب و کتاب دست ودلباز بیش از حد

واگذار کردن ( در مورد شرکت ها در هنگام ورشکستگی یا بحران مالی )

وجه المصالحه قرار دادن به خطر انداختن

ارزش خالص

ناآماده نالایق ناشایسته بی صلاحیت

cause someone to be emotionally or mentally disturbed آزار ( ذهنی یا عاطفی ) دادن به نقل از هزاره: حالِ. . . را گرفتن وضعِ روحیِ . . . . را خراب کر ...

پیشاپیش از قبل همین طوری هم تا همین حالا هم تا همان زمان هم

از قوانین پیروی کن از قوانین اطاعت کن

اطلاع رسانی کردن خبررسانی کردن

. draw up a list of items to be discussed at a meeting "the council had set the agenda for the forthcoming summit" دستورکار داشتن

. The Gaelic name was derived from the word "flann, " which means red or ruddy فلانَگن ( اسم اسکاتلندی )

به نقل از میریام ـ وبستر all the facts : everything . They failed to tell us the whole story همه ی ماجرا کل ماجرا کل اطلاعات همه چیز

A news bureau is an office for gathering or distributing news دفتر خبری دفتر روزنامه

. The person in charge of a news bureau is often called the bureau chief مسئول دفتر خبری رئیس دفتر روزنامه رئیس دفتر خبری مسئول دفتر روزنامه

بی اعتنا به نقل از هزاره: بی عاطفه، بی احساس، بی توجه

make by the most important managers از جانب مهم ترین مدیران بودن از جانب بالاترین رده ی سازمان/شرکت/نهاد/ بودن متعلق به بالاترین رده بودن

If a situation goes from bad to worse, it becomes even more unpleasant or unsatisfactory حتی از قبل هم ناخوشایندتر شدن حتی از قبل هم بدتر شدن بد بود ...

It can mean "unusual" or "not normal". It can mean "unusual" or "not normal" غیرمعمول خلاف قاعده خارج از چارچوب نابهنجار