پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
adopt با adapt تفاوت دارد؛ دومی معنای تطابق و سازگاری می دهد، نه اولی. بنابراین معنایی که کاربر رضارضایی در بالا قید کرده اند، مطلقاً نادرست و گمراه ...
1. ربع، یک چهارم، چهار یک 2. پانزده دقیقه، ربع ( ساعت ) 3. فصل؛ سه ماه، سه ماهه 4. جهت، سو، سمت 5. منطقه، ناحیه، محله، کوی 6. گروه، جماعت، محفل 7. ( ...
very famous or popular, especially being considered to represent particular opinions or a particular time relating to or characteristic of a famous ...
به نقل از فرهنگ پویا: 1. لوله ی فاضلاب 2. [به صورت جمع] فاضلاب 3. دهانه ی فاضلاب 4. زهکشی 5. زهتاب 6. [مجازی] بار سنگین، فشار 1. خشک کردن، خشکاندن، ...
به نقل از هزاره: [ساختمان، مراسم و غیره] باعظمتی، باابهت [شخص] پرابهت [ظاهر، منظره و غیره] گیرا، که آدم را تحت تاثیر قرار می دهد [مبلغ، مقدار] چشمگیر ...
اظهار گرایش جنسی [در ادبیاتِ متداول همجنسگرایان و دگرباشان جنسی]
به نقل از هزاره: 1. مطمئن، خاطرجمع؛ متقاعد، مجاب 2. مؤمن، معتقد، باایمان، پروپاقرص، دوآتشه
به نقل از هزاره: 1. انگورچینی، فصلِ انگورچینی، موسم شراب اندازی 2. محصولِ انگور، انگوری سال؛ شراب سال، شراب تازه؛ ( صفت گونه ) [انگور، شراب] سال 3. ن ...
استان[ژاپن] ناحیه [ژاپن] قلمرو [ژاپن] منطقه [ژاپن]
هزاره: 1 - پاک، پاکیزه، تمیز 2 - بی نقص، بی عیب، بی غش
به نقل از هزاره: 1. ( رسمی ) ترکیب کردن، ساختن، درست کردن؛ [مواد] آمیختن، مخلوط کردن 2. [دعوا، بدهی و غیره] مصالحه کردن سرِ، توافق کردن سرِ، کنار آمد ...
به نقل از هزاره: 1 - به آسانی، آسان، به راحتی، راحت، به سادگی، بدون دردسر، ساده 2 - [رفتار کردن، لباس پوشیدن، و غیره] ساده، بی آلایش، بی تکلف 3 - کام ...
برگرفتن نام از چیزی یا کسی نامگذاری به احترام کسی یا چیزی همنام بودن با کسی یا چیزی
به نقل از هزاره: 1. حرکت، جنبش، تکان 2. تغییر جا، تغییر محل؛ [کالا، سرمایه و غیره] انتقال؛ [نظامی] جابجایی، انتقال 3. ( در جمع ) حرکات، فعالیت ها، اَ ...
به نقل از هزاره: ایجاد شکاف شکاف تجزیه قطع، وقفه برهم زدن برهم خوردن بی نظمی، اختلال آشوب، اغتشاش، ناآرامی
ریسک کردن خطر کردن
چندملیتی چندفرهنگی جهان شهری به نقل از هزاره: جهان وطنی [شخص] جهان وطن جهانی
فرودگاه هیترو ( در لندن )
به بهای سنگینی آموختن
having strong feelings of sadness or sympathy, because of something someone has said or done متأثر تحت تأثیر احساساتی مثال: When she told me about ...
موقعیت دشوار شرایط سخت بداقبالی بدشانسی سخت ترین شرایط دشوارترین موقعیت ها
به نقل از هزاره: مطابق موافق مساوی برابر همانند نظیر شبیه مشابه ( ریاضی ) متناظر، متقابل
فارغ از
به نقل از هزاره: صحیح و سالم
به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of
به نقل از هزاره: 1 - پیشاهنگ، پیشرو، پیشتاز، پیشگام، پیشقدم 2 - کاشف، کاوشگر، مبتکر 3 - جمعیِ یکانِ مهندسی 4 - پیشاهنگ بودن، پیشرو بودن، پیشتاز بودن، ...
بحران ها جمعِ crisis
بازخورد
پرتراکم از لحاظ جمعیتی پرجمعیت و متراکم
سنتاً به حکم سنت طبق سنت مطابق سنت به طور سنتی از قدیم از قدیم الایام از دیرباز
به بهای گزاف آموختن به قیمت گزاف آموختن با مکافات آموختن با تجربه ی سختی آموختن بعد از تجربه ی دشواری آموختن
گذشتن [زمان] رد شدن [زمان] سپری شدن [زمان] پیش رفتن [زمان]
به نقل از هزاره: علیرغم تمام مخالفت ها با وجود تمام مشکلات
در برهه ای در مقطعی یک دوره ای [به معنای یک زمانی] یک زمانی زمانی [به معنای یک زمانی] یک وقتی، [به معنای یک زمانی] یک موقعی،
به نقل از هزاره: خبرنگار جنجالی عکاسیِ سمج
با وجود این که با وجود این واقعیت که به رغم این واقعیت که
به نقل از هزاره: [نگاه، لبخند، شخصیت و غیره] گیرا جذاب دلنشین تو دل برو خوشایند
به نقل از هزاره: 1. نبردن، گذاشتن، باقی گذاشتن 2. ول کردن، ترک کردن، پشت سر گذاشتن 3. جا گذاشتن 4. جلو افتادن از، عقب گذاشتن
یکدست شده یکسان سازی شده همسان سازی شده استانده یکسان همسان
بهره گرفتن بهره گیری کردن بهره برداری کردن استثمار کردن به استثمار کشیدن
تمام وقت فول تایم بیست و چهارساعته [محاوره] بیست و چهاری یکسره و بی وقفه شبانه روزی شب و روز
greatly desired or envied فوق العاده باب میل مطلوب رشک برانگیز غبطه برانگیز
محض اطمینان محضِ احتیاط محضِ ایمنی و احتیاط برای احتیاط بیشتر برای اطمینان بیشتر برای ایمنی و احتیاط بیشتر محضِ خاطرجمعی برای خاطرجمعی
به نقل از هزاره: 1 - [مبلغ و غیره] وارد کردن، به. . . دادن 2 - تلفن کردن به، تلفن زدن به، به. . . زنگ زدن، تلفنی تماس گرفتن با
به نقل از هزاره: 1. آسان، راحت، ساده، سهل، بی دردسر 2. [غذا، دکوراسیون، لباس و غیره] ساده، بی تکلف، بی پیرایه 3. [ابزار، ماده و غیره] ساده 4. [شکل، ...
last or remain popular for a long time زمانی طولانی محبوب بودن محوبیب طولانی مدت داشتن
کارگروه به نقل از هزاره: کمیته، هیئت، کمیسیون
مد نظر مورد نظر
به نقل از فرهنگ پویا: 1. دیوانه وار، شتابزده، سراسیمه 2. از روی استیصال
[درباره ی موضوعی] سوال هایی برانگیختن [درباره ی موضوعی] سوال هایی به وجود آوردن [درباره ی موضوعی] به پرسش هایی دامن زدن پرسش برانگیز بودن