امیررضا فرهید - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coin: پول خرد _ سکه _ پول فلزی

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paw: دست و پا_چنگال حیوانات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

collar: . A band of leather that is put aro ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wing: . One of the body parts that a bird ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wonderful: جالب _ با حال _ شگفت انگیز _ عالی _ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fantastic: رویا _جذاب _باور نکردنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ribbon: . A long thin piece of cloth in the ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fair: . A public event of shows and games ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fair: معنی این واژه زیبا و خوشگله که در ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheer up: میشه گفت که کلمه ای برای خوشحال گکر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

state fair: مکان یا جایی که در آن مسابقه برگزار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

competition: Competition is a synonym for race.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ceremony: جشن و یا مهمانی و مراسم سنتی و یا م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recipe: . A recipe tells you what to do and ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fence: . A structure made of wood , metal, ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hiking: راهپیمایی و یا همان کوهنوردی طولانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cattle: چراگاه یا همان گله همه ی حیوانات اه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

earthquake: زمین لرزه_لرزش ناگهانی زمین در اثر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

landslide: معنی این واژه ریزش خاک یاریزش زمین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

typhoon: طوفانی که از دریا شروع می شود.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flood: بیرون آمدن آب دریا یا همان در فارسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

windy: هوای بادی_پر باد _بادی شبیه توفان ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

windy: هوای بادی_پر باد _بادی شبیه توفان ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: بیشتر وقت _ اغلب اوقات و زمان ها _ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time: معنی اصلی این واژه زمان است ولی گاه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scared: ترسیده _ شگفت زده شده _ وحشت یا هما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ernest hemingway: این واژه در واقع نام یک شخص مشهور ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ernest hemingway: این واژه در واقع نام یک شخص مشهور ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clerk: کارگر ویا کارمند یه جایی _ یه جورای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

candy bar: شکلات تخته ای ویا همون شکلاتی که با ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carrots: هویج ها _ هویچ که در کتاب English T ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leopard: پلنگ وحشی هرگز نمیتواند لکه هایش را ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leopard: پللنگ وحشی هرگز نمیتواند لکه هایش ر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matter: ماده اصل

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scared: خواهر من همیشه از سگ ها می ترسد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

competition: او اولین بار به رقابت شعر آمد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tornado: دیشب شهر با یک طوفان خراب شد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

typhoon: طوفان در حال آمدن است.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portrait: تصویری از آب رهام لینکلن روی دیوار ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mug: او ( اشاره به مونث ) فنجانش را با آ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mug: او کمی شکر از فنحان برداشت

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mug: آن دختر کمی شکر از فنجان برداشت.

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های امیررضا فرهید