پیشنهادهای الهام رحیمی (٣٠)
٢٤
٣ سال پیش
٢٩
کنار گذاشتن
٤ سال پیش
٢١
کله گنده
٢ سال پیش
١٧
ناتمام گذاشتن جمله
٣ سال پیش
١٤
منطقه مسکونی
٤ سال پیش
١٣
حساب شده
٢ سال پیش
٩
گاهی برای واحد چیزی استفاده میشه و به معنای یک عدد هست مثلا one pair underwear یعنی یک عدد لباس زیر.
٣ سال پیش
٨
رو آوردن به چیزی
٢ سال پیش
٨
با جان و دل پذیرفتن و استقبال کردن
٢ سال پیش
٨
مشکلی نیست. اهمیتی ندارد.
٣ سال پیش
٦
حلاجی کردن
٣ سال پیش
٥
ترک تحصیل
٣ سال پیش
٧
مقر دفاعی
٤ سال پیش
٦
عاید شدن
٢ سال پیش
٥
با بند بند وجود چیزی را دوست داشتن
٣ سال پیش
٣
بیم
٤ سال پیش
٥
حزب محافظه کار مسیحی آلمان
٣ سال پیش
٥
فیلم طولانی
٣ سال پیش
٥
پاکبان
٢ سال پیش
٤
هماهنگ با
٣ سال پیش
١
رسیدگی
٣ سال پیش
٣
منازعه
٤ سال پیش
١
خریدار
٣ سال پیش
٠
مستشار
٣ سال پیش
٢
انتظام بخشی
٣ سال پیش
٢
مطالعات رفتاری
٣ سال پیش
٢
روابط بینافردی
٢ سال پیش
٢
سر و گوش آب دادن
٣ سال پیش
١
هابزی
٣ سال پیش
١
street gutter آبرو خیابان
٨ ماه پیش
١
Admit that something you said was wrong