تاریخ
٣ سال پیش
متن
Slater drove the ball down the fairway.
دیدگاه
٦

اسلاتر چنان محکم به توپ ( گلف ) ضربه زد که تا انتهای/اون طرف/ته زمین بازی ( گلف ) رفت/پرت شد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The president claimed that he had no choice but to lay off workers.
دیدگاه
٧

رئیس/مدیر ادعا کرد که هیچ گزینه/چاره ای جز اخراج کارگران ندارد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
His involvement in the scandal was a blot on his reputation.
دیدگاه
٣

مشارکت او در این رسوایی، یک لکه ننگ بر شهرت او بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We bleed maple trees for sap.
دیدگاه
٢

ما شیره ( صمغ ) درختان افرا رو می گیریم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She couldn't fight the pull of the waves.
دیدگاه
٢

اون نمی تونست در برابر جذابیت امواج خروشان مقاومت کنه ( جلو خودش بگیره که نره موج سواری! )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
His performance will pull a large crowd.
دیدگاه
٦

عملکرد او آدمای زیادی رو به سمتش میکشونه ( جذبش میشن )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The movie we want to see comes after this one.
دیدگاه
٥

فیلمی که ما می خواهیم ببینیم بعد از این یکی نمایش داده میشه

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There comes a time in most people's lives when they want to make a change.
دیدگاه
١٤

تو زندگی اکثر افراد زمانی وجود داره که اونا خواهان ایجاد تغییری هستن

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The girls lacked a mother, but their father cared for them well.
دیدگاه
-١٥

دخترها مادر داشتند، ولی پدرشان خوب از آنها مراقبت میکرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He lacks the energy to see the project through.
دیدگاه
٤

او انرژی لازم برای تا پایان پیش بردن آن پروژه را نداشت

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Joy and bliss can come from the little and most unexpected thing if only we program our mind to enjoy these little things. RVM
دیدگاه
٥

خوشی و سعادت می تواند از چیزی کوچک و کاملا غیر منتظره حاصل بشه اگر تنها ما ذهن مان را برای لذت بردن از این چیزهای کوچک مهیا کرده باشیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Sex crimes were just as numerous as they are today.
دیدگاه
٢

جرائم جنسی درست به همان تعداد زیاد امروزی ش قبلا در گذشته نیز بوده است

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He leapt onto the train just as it was pulling away.
دیدگاه
٤

درست موقعی که قطار داشت شروع به حرکت میکرد سوار آن شد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The cheaper drugs are just as effective in treating arthritis.
دیدگاه
٥

داروهای ارزان تر درست همان اندازه در درمان آرتروز موثرند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It's just as well you're not here - you wouldn't like the noise.
دیدگاه
٥

چقدر خوبه که اینجا نیستی وگرنه سرو صدا اذیتت می کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Some memory, to be able to erase; Just as some people,to be able to replace.
دیدگاه
٤

بعضی خاطره ها، قابل پاک شدن هستن; درست مثل بعضی آدما که قابل جایگزین شدنن

تاریخ
٣ سال پیش
متن
A visitor arrived just as we were setting out for the airport.
دیدگاه
٦

درست ( دقیقا ) همان موقع که ما عازم فرودگاه بودیم، مهمان آمد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The police officer kept the suspect talking while the phone call was being traced.
دیدگاه

افسر پلیس باعث شد که مظنون به حرف زدنش ادامه بده در حالی که تماس تلفنی داشت ردیابی میشد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He's so late. I wonder what's keeping him.
دیدگاه
٢

خیلی دیر کرد. متعجم که چه چیزی اونو معطل کرده

تاریخ
٣ سال پیش
متن
His long illness kept him from finishing school.
دیدگاه
٢

بیماری طولانی مدتش اونو از رفتن به ( کلاس ) مدرسه ماهیگیری باز داشت ( مانع حضورش سر آموزش ماهیگیری شد )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He kept his promise to me.
دیدگاه
١

اون سر قولی که به من داده بود موند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Keep the dog outside for a few minutes.
دیدگاه
٢

سگه رو چند دقیقه بیرون نگه دارید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The longer I knew her, the more I got to like her.
دیدگاه

هر چه بیشتر اون دختره رو میشناختم، بیشتر ازش خوشم میومد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He said he'd get me for talking to the police.
دیدگاه
١

اون گفت: به خاطر همکاری ( همدستی ) با پلیس، از من انتقام خواهد گرفت

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They put down the river in search of food.
دیدگاه
٢

اونا اون رودخونه رو در جستجوی غذا طی کردند ( زیر پا گذاشتن ) .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I'd put the distance at three blocks.
دیدگاه
٠

فاصله سه بلوک رو تخمین زدم ( برآورد کردم ) .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He put his talent to work.
دیدگاه
٩

اون استعدادش رو به کار می گیره.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The bull went a thousand pounds.
دیدگاه
٢

اون گاو هزار پوند ( تقریبا 450 کیلو ) وزن داشت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The house went for a good price.
دیدگاه
٤

اون خونه با قیمت خوبی فروش رفت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
All those extra clothes won't go in that suitcase.
دیدگاه
١

این همه لباس اضافه جا نمیشه تو این چمدون.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The champagne cork went "pop".
دیدگاه
٦

چوب پنبه سر شامپاین صدای "پاپ" داد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
By the time we arrive, they will have eaten all the turkey!
دیدگاه
٢

تا زمانی که ما برسیم، اونا همه بوقلمون خوردن!

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She had all the servants scurrying around in preparation for the visit.
دیدگاه
٤

واسه آماده سازی جهت اون دیدار ( سفر ) ، اون همه خدمتکارا رو به جنب و جوش انداخته بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
His jokes had everyone laughing.
دیدگاه
٣

جک هاش همه رو به خنده مینداخت

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The professor had the students retake the exam.
دیدگاه
٦

اون استاد موجب شد دانشجوها دوباره اون امتحان بدن ( تکرار کنن ) .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I will not have that kind of behavior in my classroom.
دیدگاه
٧

همچین رفتاری رو تو کلاس درسم تحمل نمی کنم ( اجازه نمیدم همچنین رفتاری تو کلاس من صورت بگیره ) .

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She had her purse snatched in the subway station.
دیدگاه
١

تو ایستگاه مترو کیف اون ( خانم ) رو قاپ زده بودند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
These cushions don't have much give.
دیدگاه
٥

این بالش ها انعطاف زیادی ندارن ( زیاد راحت نیستن )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The shoes are a little tight on me now, but I think the leather will give a little.
دیدگاه
٩

این کفشا الان واسم تنگه، ولی فکر کنم ( این کفش ) چرم جا باز بکنه

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We give every year to charity.
دیدگاه
٨

ما هر سال پول به خیریه میدیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The boys were giving a push to the old broken down car.
دیدگاه
٢

پسرها داشتند فشار میدادند تا اتومبیل کهنه از کار افتاده را هل دهند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
A person of principle can't always comply with an unjust law.
دیدگاه
١٧

یک فرد درستکار هیچ وقت از یک قانون ناعادلانه تبعیت نمیکند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The ambulance crew removed him from the wreckage.
دیدگاه
٣

خدمه آمبولانس او را از میان آهن پاره ها بیرون کشیدند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It took three takes for the band to get the song right.
دیدگاه
٣

برای اون گروه موسیقی سه برداشت لازم بود تا آهنگ را درست اجرا کنند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The hunters came home with a plentiful take.
دیدگاه
٦

شکارچیان با شکار فراوان به خانه بازگشتند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Complaints from customers forced the removal of the product from the market.
دیدگاه
٧

شکایات مشتریان باعث برچیده شدن اون محصول از بازار شد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The hospital does not allow smoking anywhere on the premises.
دیدگاه
١١

بیماریستان کشیدن سیگار را در محوطه ساختمانیش ممنوع کرده است

تاریخ
٣ سال پیش
متن
As long as you lack something, you yearn for it without cease.
دیدگاه
١٠

مادامی که چیزی کم نداشته باشید، حسرت آن را نمی خورید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We don't want to have to fork out for an expensive meal.
دیدگاه
٥

ما نمی خواهیم که برای یک وعده غذایی گران قیمت جیب خودمون خالی کنیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Nancy, who had been thoughtful for some time, suddenly spoke.
دیدگاه
١٩

نانسی که مدتی جدی بود ناگهان شروع به صحبت کرد.

١