ترجمههای Farhood (٥٢)
شیوه ای که کودک لبخند می زند بسیار عزیز ( و دلنشین ) است
لیبرمن با مهربانی و توجه به بررسی این موضوع حساس می پردازد
نانسی که مدتی جدی بود ناگهان شروع به صحبت کرد.
ما نمی خواهیم که برای یک وعده غذایی گران قیمت جیب خودمون خالی کنیم
مادامی که چیزی کم نداشته باشید، حسرت آن را نمی خورید
بیماریستان کشیدن سیگار را در محوطه ساختمانیش ممنوع کرده است
شکایات مشتریان باعث برچیده شدن اون محصول از بازار شد
شکارچیان با شکار فراوان به خانه بازگشتند
برای اون گروه موسیقی سه برداشت لازم بود تا آهنگ را درست اجرا کنند
خدمه آمبولانس او را از میان آهن پاره ها بیرون کشیدند
یک فرد درستکار هیچ وقت از یک قانون ناعادلانه تبعیت نمیکند
پسرها داشتند فشار میدادند تا اتومبیل کهنه از کار افتاده را هل دهند
این کفشا الان واسم تنگه، ولی فکر کنم ( این کفش ) چرم جا باز بکنه
این بالش ها انعطاف زیادی ندارن ( زیاد راحت نیستن )
تو ایستگاه مترو کیف اون ( خانم ) رو قاپ زده بودند.
همچین رفتاری رو تو کلاس درسم تحمل نمی کنم ( اجازه نمیدم همچنین رفتاری تو کلاس من صورت بگیره ) .
اون استاد موجب شد دانشجوها دوباره اون امتحان بدن ( تکرار کنن ) .
واسه آماده سازی جهت اون دیدار ( سفر ) ، اون همه خدمتکارا رو به جنب و جوش انداخته بود
تا زمانی که ما برسیم، اونا همه بوقلمون خوردن!
این همه لباس اضافه جا نمیشه تو این چمدون.
اونا اون رودخونه رو در جستجوی غذا طی کردند ( زیر پا گذاشتن ) .
اون گفت: به خاطر همکاری ( همدستی ) با پلیس، از من انتقام خواهد گرفت
هر چه بیشتر اون دختره رو میشناختم، بیشتر ازش خوشم میومد
بیماری طولانی مدتش اونو از رفتن به ( کلاس ) مدرسه ماهیگیری باز داشت ( مانع حضورش سر آموزش ماهیگیری شد )
خیلی دیر کرد. متعجم که چه چیزی اونو معطل کرده
افسر پلیس باعث شد که مظنون به حرف زدنش ادامه بده در حالی که تماس تلفنی داشت ردیابی میشد
درست ( دقیقا ) همان موقع که ما عازم فرودگاه بودیم، مهمان آمد
بعضی خاطره ها، قابل پاک شدن هستن; درست مثل بعضی آدما که قابل جایگزین شدنن
چقدر خوبه که اینجا نیستی وگرنه سرو صدا اذیتت می کرد
داروهای ارزان تر درست همان اندازه در درمان آرتروز موثرند
درست موقعی که قطار داشت شروع به حرکت میکرد سوار آن شد
جرائم جنسی درست به همان تعداد زیاد امروزی ش قبلا در گذشته نیز بوده است
خوشی و سعادت می تواند از چیزی کوچک و کاملا غیر منتظره حاصل بشه اگر تنها ما ذهن مان را برای لذت بردن از این چیزهای کوچک مهیا کرده باشیم
او انرژی لازم برای تا پایان پیش بردن آن پروژه را نداشت
دخترها مادر داشتند، ولی پدرشان خوب از آنها مراقبت میکرد
تو زندگی اکثر افراد زمانی وجود داره که اونا خواهان ایجاد تغییری هستن
فیلمی که ما می خواهیم ببینیم بعد از این یکی نمایش داده میشه
عملکرد او آدمای زیادی رو به سمتش میکشونه ( جذبش میشن )
اون نمی تونست در برابر جذابیت امواج خروشان مقاومت کنه ( جلو خودش بگیره که نره موج سواری! )
مشارکت او در این رسوایی، یک لکه ننگ بر شهرت او بود