مدال‌های جواد حاجیلو
٥٠
٣,٨٠٥
٤١
٠
١٤
٢٧
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
citation: در مورد پلیس میشه" جریمه" شکل رسمی ...
١ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
come along: سر رسیدن
٤ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
hit and run: زدن و در رفتن ( در تصادف ) , فرار ک ...
٤ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
catch: Catching a bus/plane/train describe ...
٤ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
out of proportion: مبالغه کردن - گنده کردن چیزی - از ک ...
٤ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
get wrapped up in: حساس بودن/شدن به - اهمیت دادن به -
٤ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
shift the blame: انداختن تقصیر گردن کسی
٤ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
تربیت کردن: upbringing
٤ ماه پیش
پیشنهاد با حداقل ١٥ رای
-
دیکشنری
-
bail on: بی خبر ترک کردن، غیرمنتظره رفتن
٤ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
to strap on a pair: شهامت به خرج دادن
٤ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
felony battery: جنایت ضرب و جرح
٤ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
to make a stop: توقف برای مدتی کوتاه We're gonna ma ...
٤ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
to run a plate: استعلام پلاک - - اصطلاحی که بیشتر ...
٤ ماه پیش
ثبت واژه جدید
-
دیکشنری
-
send regards: سلام رساندن ( رسمی )
٤ ماه پیش