ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٠٥)

بازدید
٢٢٧
تاریخ
٢ سال پیش
متن
Give the toilet a flush.
دیدگاه
٣

سیفون دستشویی را بکشید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The welfare scam was costing the federal government hundreds of thousands of dollars.
دیدگاه
٣

کلاه برداری در حوزه رفاه عمومی، برای دولت فدرال صدها هزار دلار هزینه در بر داشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Asthma, heart conditions, diabetes or epilepsy may expose you to special risks with watersports in the heat.
دیدگاه
٣

ممکن است انجام ورزش های آبی در آب و هوای گرم شما را با داشتن زمینه بیماری هایی چون آسم، اختلالات مرتبط با قلب، دیابت یا صرع، در معرض خطرات خاصی قرار ...

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He couldn't take that job at the zoo because of his epilepsy.
دیدگاه
٣

به خاطر بیماری صرع، او نتوانست آن موقعیت شغلی را در باغ وحش به دست آورد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I now invite the President to take the floor.
دیدگاه
٣

اکنون از رییس جمهور درخواست می کنم سخنرانی خود را شروع فرمایند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The newlyweds were the first to take the floor.
دیدگاه
٣

اول کسانی که صحبت را آغاز کردند، تازه عروس و دامادها بودند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The senator asked leave to take the floor.
دیدگاه
٣

سناتور اجازه خواست تا جلسه را برای ایراد سخنرانی ترک کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
They all clamoured to take the floor.
دیدگاه
٣

همه آنها مصرانه درخواست داشتند تا صحبت کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
What's her official designation now she's been promoted?
دیدگاه
٣

حالا که ارتقاء پیدا کرده، عنوان رسمی شغلش چی هست؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
With this ring I thee wed.
دیدگاه
٣

با این حلقه، ما به عنوان زن و شوهر به یکدیگر می پیوندیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Silence is one of the hardest arguments to refute. Josh Billings
دیدگاه
٣

جاش بیلینگز می گوید؛ "سکوت یکی از استدلال هایی است که سخت تر از بقیه می توان با آن مخالفت کرد. "

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
You are a typical Jap douche bag. . . The most racist.
دیدگاه
٣

تو یک نمونه ژاپنی ناخوشایندی. . . یک نژاد گرای واقعی!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
When I came to him he began to capitulate with me.
دیدگاه
٣

وقتی پیش او رفتم، او با درخواست های من موافقت کرد

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
Go to me when her before when, " Bathhouse person how? "
دیدگاه
٣

The sentence "Go to me when her before when, 'Bathhouse person how?'" is grammatically incorrect and does not make sense.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These boots belong in the closet.
دیدگاه
١

جای این چکمه ها، داخل کمده.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Love is not to peer at each other but to stare the same way together.
دیدگاه
٣

عشق خیره شدن و زُل زدن به یکدیگر نیست، بلکه نگاه کردن به یک جهت، اشتراک اهداف مشترک و حرکت مشترک به سمت آنها است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's an adult now but can't seem to break off his reliance on his parents.
دیدگاه
٣

او اگر چه به سن بلوغ رسیده، اما بنظر می رسد قادر به قطع وابستگی اش به والدینش نیست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
"I had a friend died of an OD," she said.
دیدگاه
٣

او گفت "من دوستی داشتم که از بیش مصرفی مواد فوت کرد".

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He claims he was made the fall guy for the affair.
دیدگاه
٤

او مدعی است درباره موضوع رابطه نامشروع، به نادرستی مورد شماتت و سرزنش قرار گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We are only small potatoes. The manager won't listen to us.
دیدگاه
٤

ما آدم های کم اهمیت و جزئی هستیم، بنابراین مدیر به حرف های ما توجهی نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't buy it. he is only a small potatoes in his company.
دیدگاه
٤

این حرف ها را درباره او باور نکن. او در شرکتش، موقعیت و جایگاه جزئی و پایینی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
My restaurant is just small potatoes, but it gives me a steady income.
دیدگاه
٤

رستوران من کوچک و کم اهمیت است، در عین حال درآمدی مستمر عاید من ی کند

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I would like to raise a point of order.
دیدگاه
٤

مایلم یک اخطار آیین نامه ای را در جلسه مطرح کنم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They broke free and made off in a stolen car.
دیدگاه
٤

آنها از زندان فرار کردند و با یک خودروی مسروقه، محل را ترک نمودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The suffragette movement campaigned for votes for women in Britain and the US.
دیدگاه
٤

جنبش حق رای زنان، برای به دست آوردن این حق، در بریتانیا و امریکا مبارزه کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She was a suffragette and a birth control pioneer.
دیدگاه
٤

او طرفدار حق رای زنان و یک پیشگام پیشگیری از بارداری است

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Perhaps one of the most noteworthy forms of Japanese entertainment was the impalement of vaginas.
دیدگاه
٤

شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ژاپنی ها در گذشته، سوراخ کردن واژن ها با یک جسم تیز بوده است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The country's defences have been pared to the bone .
دیدگاه
٤

وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Let's go home, I'm chilled to the bone .
دیدگاه
٤

بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم نفوذ کرده است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Train services have been cut to the bone.
دیدگاه
٤

خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This witness has committed perjury and no reliance can be placed on her evidence.
دیدگاه
٤

این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین به شواهدی که ارائه داده، نمی توان اطمینان/اعتماد کرد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The team now almost certainly faces demotion.
دیدگاه
٤

گروه اکنون بطور قطع و یقین، جایگاهش را از دست داد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Demotion is the final movement that must be considered in organizations.
دیدگاه
٤

در یک سازمان، تنزل شغل آخرین حرکتی است که باید مدنظر قرار گیرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
The camaraderie among fellow employees made the tedious work just bearable.
دیدگاه
٤

حس صمیمیت و رفاقت میان همکاران، شرایط طاقت فرسای کار را، تحمل پذیر می کند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Never douche if you are pregnant.
دیدگاه
٤

اگر حامله هستید، هرگز داخل مهبل یا واژن خود را شستشو ندهید.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
On investigation, his claim was found to be bogus.
دیدگاه
٤

در جریان تحقیقات، مشخص شد ادعایش نادرست و غیر واقعی است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
The school was bogus, the prospectus was all got up.
دیدگاه
٤

هم مدرسه و هم کاتالوگ معرفی آن جعلی و ساختگی بودند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Bogus social workers have been preying on old people living alone.
دیدگاه
٤

مددکاران اجتماعی قلابی از افراد مسن که به تنهایی زندگی می کنند، سوء استفاده می کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
With no money, his only hope of getting to New York was to stow away on the next ship.
دیدگاه
٤

با جیب خالی، تنها امیدش برای رفتن به نیویورک، قاچاقی سوار قطار بعدی شدن است

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
She laughed to cover up her feeling of awkwardness.
دیدگاه
٤

خندید تا احساس شرمندگیش را پنهان کند.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
There was no awkwardness between them.
دیدگاه
٤

هیچ شرمساری و خجالتی بین آنان وجود نداشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Make a nick in the cloth with the scissors.
دیدگاه
٤

با این قیچی، لباس را برش بزن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I offered him my commiseration.
دیدگاه
٤

به او تسلیت گفتم

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
He waltzed through the audition.
دیدگاه
٤

او امتحان بازیگری را به راحتی پشت سر گذاشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
She came waltzing through the room.
دیدگاه
٤

او با حالتی بی خیال و با اعتماد به نفس وارد اتاق شد و با ظرافت حرکت می کرد گویی در حال رقصیدن والس است.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
She waltzed the child into the dental clinic.
دیدگاه
٤

او کودک را با اطمینان، ظرافت و به راحتی به داخل درمانگاه دندانپزشکی برد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
Then the rain came and the red flag went up to signal a halt.
دیدگاه
٤

بعد از بارش باران، نشانه هشدار لغو شد.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
A red flag is often used as a danger signal.
دیدگاه
٤

عبارت red flag اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود.

تاریخ
٨ ماه پیش
متن
A red flag meant a girl.
دیدگاه
٤

عبارت ممکن است به این ایده اشاره داشته باشد که پرچم قرمز، که می تواند نشانه هشدار یا خطر باشد، به عنوان استعاره برای زنی استفاده می شود که رفتارها یا ...