ترجمههای مائده حوایی (٤٠)
من رمان های او را خوانده ام اما کتاب های غیر داستانی اش را نه.
این کتاب همچنین جایزه ی کتاب ملی در شاخه کتاب های غیر داستانی را برنده شد
گفته شده است که ارواح، قلعه را از قرن ۱۵ به پاتوق خود تبدیل کرده اند.
صحنه های غم انگیز هنوز در ذهن او باقی مانده اند.
آنچه پیش آمد، یک حادثه بود، اما مرگ زن برای همیشه در ذهنش ثبت شد.
در نوجوانی، هر هفته به فروشگاه سر می زدیم.
این کافه یکی از پاتوق های مورد علاقه ی نویسندگان و هنرمندان است.
او از جاهای قدیمی صرفنظر کرد و جای دیگری به دنبال شرکت بود.
ظهور این گل ها همیشه یک علامت قابل اطمینان از بهار است.
کیفیت کار او قابل توجه نبود، اما به این دلیل که قابل اعتماد بود، تایید شد.
شما خیلی خوش شانسید که یک مکانیک قابل اعتماد پیدا کردید.
امیدوارم بتوانم به محرمانه بودن شما در این مورد اعتماد کنم.
من به یک پرستار بچه احتیاج دارم که واقعا بتوانم به او اعتماد کنم.
به عنوان کودکان خردسال، ما برای غذا کاملا به دیگران تکیه می کنیم.
حرف آخر این است که آیا فرد احترام خودش را حفظ می کند یا خیر
حرف آخر این است که بازیافت سودآور نیست.
حرف نهایی این است که ما امروز باید یک تصمیمی بگیریم.
آقای کاپلی در جوانیزمانی که هنوز کلیسای ویکتوریا پابرجا بود، یک کشیش در لارکسوکن بود.
هنگامی که پیتر در شمالی ترین حومه ی بریستول سرپرست شد، آنا این رویداد را با بارداری خود جشن گرفت.
او در سال ۱۷۵ پس از استعفای دیل از مقام سرپرستی دنتون به این سمت دست یافت.
یقه ی کت من فرسوده شده، باید آن را رفو کنم.
پارلمان هنوز برای مبارزه با بحران عمیق اقتصادی شروع نکرده است و صبر و شکیبایی عمومی دارد به سر می رسد.
بی طرفی تصمیم داور توسط همه پذیرفته شد
ما عشقی را که فکر می کنیم لایقش هستیم، می پذیریم.
به خاطر کمک های بسیار، شما سزاوار یک هدیه هستید.
کسانی که کار می کنند، سزاوار خوردن هستند؛ کسانی که کار نمی کنند سزاوار گرسنگی.
شادمانی را برسنگ حک کنید و غم را بر ماسه بنویسید.
هر فرد حرفه ای زمانی تازه کار بوده است
زندگی مانند ترن هوایی است، تو بالا و پایین های زندگی خودت را داری، مگر اینکه سقوط کنی.
او به خاطر رفتار نادرست، پسرش را مورد حمله کلامی قرار داد.
در اشک ها تقدسی وجود دارد. آن ها پیامبران پر اندوه و عشق ناگفته هستند.