پیشنهادهای مریم رمضانی (٨٧)
به معنای تعامل است زمانیکه در صنعت رسانه engagement rate مطرح میشود که میشه نرخ تعامل یعنی اون پست در شبکه اجتماعی یا فلان ایمیل چند درصد افراد بینند ...
در زبان مالی و فارکس وقتی سهم خریداری شده ( یا پوزیشن buy ) از سقفی که زده شروع به افت میکنه و در حال کم شدن سود شماست. آن نقطه ای که دیگه شما از افت ...
هنگفتتر، قلنبه تر
فروش سهم یا ورقه در حالیکه شخص با آن در زیان است و در عرض کمتر از یکماه خرید همان سهم ( یا مشابه آن سهم ) . در آمریکا و برخی حوزه های قضایی به منظور ...
کسب درآمد از محل . . . ، تبدیل به پول کردن . . .
انجمن یا گروهی از مردم در یک پلتفرم
معاملات سهام ( یا دارایی های مالی ) بر پایه اطلاعات نهانی
بلااستثناء
فرانشیز
ماده الحاقی
بیکار پنهان، اونایی که سرکارهستن ولی عملا کار مفیدی که حتی بدرد خودشون بخوره هم نمیکنن
در حوزه بانک به معنای برنامه ریزی مجدد وام هست. وامی که مشتری قادر به بازپرداخت نیست، با برنامه ریزی مجدد این وام هم بلند مدت تر شده و هم اقساط آن کا ...
نابخردی
بالا بردن قیمت
تداوم پذیری
در مال و سرمایه گذاری هم معنی با لغت drawn down
مقدار سهم سرمایه ای که گذاشته میشه در مثلا یک صندوق سرمایه گذاری 50% drawndown یعنی پنجاه درصد از اونچه که تعهد داره رو الان میذاره در صندوق
در نظر گرفتن
در صنعت مالی هم به معنی خرد کردن و جداسازی کوپن از اصل قرضه است و هم فعل" جداسازی" آپشن ( اختیارمعامله تبعی ) از دارایی پایه اش هست.
تاحدودی بحرانی یا نزدیک به وضعیت بحرانی
مخفف لغت آلترناتیو
شرکتهای هلدینگ ( یا گروه تولیدی ) که مالک چندین کسب وکار متفاوت و در حوزه های مختلف می شوند ( مثلا شرکت خودروسازی که شرکت زیرمجموعه تولید شکر داره و ...
گیج کننده، سرسام آور
خلاف گرایی ( کسی که برخلاف روند بازار خرید و فروش می کند - مثلا سهام شرکتی را می خرد که همه از آن رو گردانند )
سوگیری رفتاری انسان در ترجیح نتایج کوچک امروز به نتایج بزرگتر آینده ( به نوعی فداکردن دست آوردهای آینده بواسطه بسنده کردن به نتایج کوچک امروز است )
تار، تابدار، پیچ خورده
گواه
حساب کتاب ذهنی
تحلیل تکنیکال سهام
از شدت کاستن و تضعیف
وارد کردن ( لحاظ کردن ) یک عامل در محاسبات
در خصوص بازار های مالی به بازاری گفته می شود که اثر مالیات نباشد یا تقارن اطلاعاتی کامل وجود داشته باشد
آشکارشونده، پدیدار
نتیجه گرایی
تامین مالی
شرکت سرمایه گذاری
در طی فرآیند، در مسیر ( توسعه )
بازآموزی
مداوم
جابجایی و حرکت ( بسمت زیاد شدن ) افزایش
میانجی گری
( مثلا در خصوص اعمال محدودیت ) کم کردن، کاستن آن محدودیت
نائب رئیس ( مثلا بانک یا موسسه و نهادی )
ارتباط برقرار کردن، همکاری کردن
هزینه ای که مشاور یا مدیر سرمایه گذاری از سرمایه گذار میگیره تا سرویس کاملی از خدمات مالی رو ارائه بده
اگر در حال صفت بیاد هفته ای دوبار اگر قید زمان باشه میشه دوهفته یکبار
هفته ای دوبار
در نیمه راه توقف کردن
( معاوضه یا معامله ) در شرایط متعارف
محصولات تازه تجاری ( مثل قهوه، شکر، کاکائو )