پیشنهادهای جمشیدوند (١١)
١
٣ سال پیش
٣
ستایش
٣ سال پیش
١٠
نیشخند زدن
٣ سال پیش
٧
غیر قابل تحمل
٣ سال پیش
٥
پیروزمندانه غرورمند
٣ سال پیش
١٠
یکی از معانی اون مثلا Counsomin felling احساس بسیار قوی
٣ سال پیش
٢٧
یکی از معانی اون میشه فکر کردن با دقت در مورد موضوع خاصی با خودتون Much of my private time was spent reflecting
٣ سال پیش
٧
فریادی که نشانه خوشحالی دارد
٣ سال پیش
٩
یک نوع ساندویچ شکلاتی هست که با شکلات و مارشملو ونان بیسکویتی سرو میشه
٣ سال پیش
٩
be hurting informal to feel very upset or unhappy about something you are hurting man تو الان داغونی پسر
٣ سال پیش
٨
فهرست راهنما لیست راهنما
٣ سال پیش
١٥
معادل هروقت دلت خواست