تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدانکه معنی خوذه سردردی باشد که همه سر ناگهانی درد خیزد . هدایت المتعلمین فی طب ص 231

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به حجر ارمنی مراجعه شود - یعنی لاجورد شسته . هدایت المتعلمین فی طب ص 227

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نمک هندی سیاه رنگ است ولی سیاهش نفطی نیست در گوهر سیاه است . کتاب قانون ج 2 ص 227

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسفناج رومی به نقل از ذخیره خوارمشاهی صفحه 1031

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دارویی تلخ مانند صبر که آب منجود درختی است شبیه مغیلان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

براده فلزات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

زخم و قرحه ای که بر سر و روی پدید آید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بمالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

این بیماریی است که موی سر و ابرو و ریش را میریزاند تا پوست از موی برهنه گردد و این بیماری از صفرای تُند گشته می باشد هدایت المتعلمین فی طب صفحه 205

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

( الحاوی ) = درکتاب صیدنه آمده است : قیر را ازقعر دریاها بیرون آورند و کشتی ها را با آن بیندایند ونوعی ازآن رابادوکها می مالند و برخی هم زفت خشک راقی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

قانون ابو علی سینا : تف که دیگران آن را بزاق ما آن را تفث نامیده ایم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

غار و غور - قار و قور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

ذخیره خوارمشاهی : دست و پا ی و هم تن کشیدن و دراز کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

ذخیره خوارزمشاهی ص 163 : آنچه از درازا شکافته شود و یک شکاف بیش نباشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

ذخیره خوارزمشاهی ص 163: کوفتگی - خرد شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

از هم جدا شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

هدایت المتعلمین فی طب ص 192 و ذخیره خوارمشاهی ص 163 : استخوان شکسته که دو قسمت شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١١

هدایت المتعلمین فی طب ص 192 و ذخیره خوارمشاهی ص 163 : زخم تازه را جراحت گویند و اگر کهنه شود ریش گویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

هدایت المتعلمین فی طب ص 192و ذخیره خوارمشاهی ص 163 : : زخم تازه را جراحت گویند و اگر کهنه شود ریش گویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

منقطع

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

خواب، رویا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اجزاء شبیه به هم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

تغییر مزاج ، بیماری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه نامه پزشکی نیاکان : گسلاندن= ( بضم گاف و فتح سین ) بریدن، پاره کردن رشته چیزی. گسلاننده: پاره کننده، کسی که رشته ای را بگسلاند . گسل: "بضم گاف و ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرژه معادل کلمه فراشا یعنی لرزه می باشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

هدایه المتعلیمن فی طب : بن دندان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

بحر الجواهر : آواز بینی دیگشنری عربی به فارسی :صدای خرخر خوک , خرخر کردن , نالیدن