پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٠٧)

بازدید
١٥٧
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جاری و در حال پیشرفت ( صفت )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حقایق تلخ - تلخی های واقعیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

an employee کارمند ( اسم ) ( البته فعل هم هست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

to improve or increase something بهبود/ افزایش دادن ( فعل )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( اسم ) ۱. ساخت و ساز ۲. سازه ( بنا، ساختمان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

refusing to change your opinions or behaviour لجباز ( adjective )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

to avoid risks and actions that might cause problems or make you feel uncomfortable, with the result that you might not achieve what you want to achi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( noun ) روشنایی - اشراق - light

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

action and reflection

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

in addition/ in addition to what has already been done or said.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

( فعل ) 1 - با قاشق غذا دادن to feed a baby or other person using a spoon 2 - به کسی آنقدر کمک یا اطلاعات دادن که شخص خودش نیازی به امتحان کردن نداش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

a pole with a sign on it, esp. showing the way to a place or the name of a road جهت دادن ( راهنمایی کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

the state of being confidential رازداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - آدرس، نشانی ( اسم ) 2 - مورد ملاحظه قرار دادن ( فعل ) to give attention to or deal with a matter or problem

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

to depend on something وابسته بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کمبود بودجه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

( مخففش میشود : VP ) 1 - معاون رئیس جمهور the elected official immediately below the president who is elected with the president every four years 2 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

to leave a situation ترک کردن - خارج شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

وضع را بدتر کردن to make the situation even more unpleasant or difficult

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

If something comes to a head or someone brings something to a head, a situation reaches a point where something must be done about it حاد شدن، بغرنج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نتیجه اخلاقی داستان ( چیست؟ )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

= in a related vein به همین سیاق؛ به همین ترتیب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

to be easily seen or noticed برجسته بودن، مشخص بودن ( عبارت فعلی/phrasal verb )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

despite what has just been said با این وجود، با این اوصاف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به راحتی - فوراً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

the opposite, less good, or less popular side of something روی دیگر سکه - وجه دیگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( صفت ) ضمنی متضادش: explicit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

( صفت ) صریح متضادش : implicit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( صفت ) آبرومندانه done so that other people will continue to respect you

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فرهنگ جمع گرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعریف و تمجید/ انتقاد زیاد از کسی کردن ( عبارت فعلی ) to give someone a lot of praise, criticism, etc

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

the amount of money that you receive from your job after taxes etc have been taken out خالص دریافتی ( بعد از کسر مالیات )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سالهای آخر زندگی/عمر Last few years of one's life

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱. نجیب ( اخلاق ) ۲. استاندارد، قابل قبول of a good enough standard or quality

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تامل کردن ( اندیشیدن ) to spend time considering a possible future action, or to consider one particular thing for a long time in a serious way

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرآغاز ( اسم ) the beginning, when someone starts to do something, or a process starts

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

to develop in a particular way or in a successful way به بار نشستن، به ثمر نشستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to make someone feel less confident and slightly frightened مرعوب کردن ، ترساندن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۳. علناً

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

something that happens or that is made or done only once یک باره ( نه چند باره ) ، فقط برای یک دفعه ( noun )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

to begin to understand something فهمیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

برون رانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to send someone a copy of an email you are sending to someone else

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاداش مشخص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 - آوازی 2 - صریحاً by expressing opinions and complaints often

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

If someone has more than one string to their bow, they have more than one ability or thing they can use if the first one they try is not successful. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مخفف رزومه یا همان CV هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱. ربودن = grab ۲. قاپیدن فرصت ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

به طور دقیق تر ( بگم ) , از جمله، شاملِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. فقط ۲. ناچیز ( صفت )