پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٠٧)

بازدید
١٥١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

someone who is unwilling to change or give up their ideas or ways of behaving, even when there are good reasons to do so لجوج و با استقامت بر سر فکر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - soft when pressed - نرم، شکل پذیر 2 - not clear or exact - مبهم ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

large ( adjective$ ) 1 - قابل ملاحظه 2 - بزرگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

عذرخواهی میکنم ، فعل نیست ، "صفت" هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

full of hope, happiness, and good feelings خوشحال و خوش بینن ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شدید ( especially of actions ) severe and sudden or having very noticeable effects

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - مشتی از چیزی 2 - تعداد کم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خلاف انتظار ( adjective ) Something that is counter - intuitive does not happen in the way you would expect it to

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

منتقدِ عیب جو ( اسم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درخواست رسمی کردن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

محیطی که در آن فرد فقط با عقاید یا عقایدی منطبق بر عقاید خود روبرو می شود ، بنابراین دیدگاه های موجود وی تقویت می شود و ایده های جایگزین در نظر گرفته ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

= filter bubble

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) کم گفتن ( در مقابل : اغراق =overstatement ) a statement that describes something in a way that makes it seem less important, serious, bad, e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - ( adjective ) تراجنس used to describe someone who feels that they are not the same gender ( = sex ) as the gender ( = sex ) they were said to hav ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

to pay part of the cost of something یارانه دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سر دفتراسناد رسمی an official who has the legal authority to say that documents are correctly signed or true or to make an oath ( = promise ) official

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - ( فعل ) آسان کردن - تسهیل کردن 2 - ( اسم ) سهولت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

متحمل شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

if you give someone an amount of money up front, you pay them before they do something for you پیش پرداخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

جانبداریِ غرضمندانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دست کم گرفتن - کم ارزش تلقی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نو هراسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1 - راه انحرافی 2 - میانبُر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خائن به نژاد ( خود ) Race traitor is a pejorative reference to a person who is perceived as supporting attitudes or positions thought to be against ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1 - وضوح 2 - راه حل 3 - تصمیم برای تغییر عادت 4 - قطعنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a combination of sounds or musical notes that are not pleasant when heard together: ناهمسازی - ناموزونی ( noun )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

a look that shows one does not understand what someone has said or does not know the answer to a question My question only drew/got a blank stare. ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناهمخوانی، تفاوت ، عدم همخوانی ( noun )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - حامی 2 - مشتری همیشگ

پیشنهاد
٧

معاون اجرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

شمار خوانندگان، خوانندگان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازیچه یا ملعبه دست ( اسم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضد استدلال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیزار - بی میل ( adjective )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یکدفعه غوغا به پا شد، ناگهان محشر شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

چرب زبانی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مراقب چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

کنایه از : یک سر و گردن بالاتر بودن ( مزیت یا برتری داشتن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کنایه از آدم با تجربه ( با وجود داشتن حرف اس ، مفرد است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سمج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( اسم ) نکته یا بُعد مثبت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

the range of things that someone is good at, especially things that are useful in a particular job مجموعه مهارت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کوته بین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

to eat a meal in a restaurant and then leave without paying: بخور و در رو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

to put something in a private, safe place در جای امن گذاشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامرتب to arrange parts of a machine or system so that they do not fit together correctly, with the result that they do not work well together

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

a time when you have to make a difficult decision about something.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اولویت - برتری ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کنکاش - کاوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سرزمین بزرگ