پیشنهاد‌های پوریا برزعلی (٥٠٧)

بازدید
١٥٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

1 - ( فعل ) منگه کردن 2 - ( اسم ) سوزن منگنه 3 - ( اسم ) جزء/کالای اساسی 4 - ( صفت ) اساسی، بنیادین، مهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1 - وضوح 2 - راه حل 3 - تصمیم برای تغییر عادت 4 - قطعنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

( اسم ) 1 - باسن ، ما تحت، bottom ( صفت ) 2 - گدا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

از طریق - توسط - بوسیله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1 - تخته 2 - هیئت مدیره 3 - سوار هواچیما، کشتی و . . . شدن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

به مراتب بیشتر ≠ far fewer به مراتب کمتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پارچه لی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

( فعل ) طرح ریزی چیزی را بصورت دقیق انجام دادن، برنامه ریزی دقیق ( با جزئیات ) انجام دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خشم شدید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

provide people with everything they want or need. ( صفت ) همه چیز فراهم/موجود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

( اسم ) 1 - مالکیت 2 - دارایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

( صفت ) لیبرال، آزاد، آزاده ( کسی که به فکر و عقیده دیگران احترام می گذارد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 - حل کردن مشکل و مسئله 2 - عزم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1 - فرسخ شمار 2 - نقطه عطف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

۱. فقط ۲. ناچیز ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به مراتب کمتر ≠ far more به مراتب بیشتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کار تکراری و ناخوشایندی که باید تکرار شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مراجعه مستقیم ( بدون قرار قبلی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( فعل ) جلو زدن فیلم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( صفت است و دو معنی تقریبا متضاد دارد که بسته به جمله معنا پیدا میکند ) 1 - جزئی ، نامحسوس 2 - کوچک اما مهم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بیشتر اوقات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دراور - میز ارایش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱. ربودن = grab ۲. قاپیدن فرصت ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کم کردن استرس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پیاده روی طولانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( اسم ) زمانی که صرف خودمان و کارهایی که دوست داریم میکنیم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به زبان آوردن، بیان کردن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 - دستور دادن 2 - آموزش دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تدارک دیدن، فراهم آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یک بار در طول زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

despite what has just been said با این وجود، با این اوصاف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

معیار, شاخص, ملاک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( صفت - کنایه از : ) آدم خیلی رمانتیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

مادر ، mom=mum

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( فعل ) عادت دادن یا عادت کردن ( خودمان یا دیگری )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( در فرهنگ هندی و بودایی ) اشراق ( در اروپای قرن 18 به همراه حرف the در ابتدا و با حرف بزرگ ) [عصر ] روشنگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شکوفا شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - حساب سر انگشتی 2 - قاعده کلی و تجربی ( علمی و دقیق نیست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - ( اسم ) دوشیزه 2 - ( صفت ) اولین ( به معنی اولین و جدید )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آرام ولی آماده بخدمت - ( صفت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کارشناس عمومی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - حسن رفتار، راست کرداری 2 - حسن , مزیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

the opposite, less good, or less popular side of something روی دیگر سکه - وجه دیگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بوفه یا دکه فروش اغذیه مثل فست فود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بیماری راه زدگی ( حالت تهوع و سرگیجه در راه با هر نوع وسیله نقلیه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

هفته ای دو بار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عناوین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مجتمع اپارتمانی

پیشنهاد
١٢

دوری و دوستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

یا Show biz به معنی صنعت سرگرمی ( مثل سینما، تئاتر و. . . ) است.