پیشنهاد‌های رسول حسین بگی (٦٧)

بازدید
٣١
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧٧

اینم بگم که - اینم داشته باش که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣٢

تحت هر شرایطی مثال: I’ll call you tonight, no matter what امشب بهت زنگ میزنم، تحت هر شرایطی که شده

پیشنهاد
١٠٥

دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشان حالی و درماندگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

از یه سو هم از سوی دیگه از طرف دیگه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مشکلی پیش بیاد پای همه گیره همه کسانی که تو ماجرا دست دارن، گیر هستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

هیجان برانگیز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

غذای خاص، غذای مخصوص a type of food that a person, restaurant, or area is well known for

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

ناکارآمد، به دردنخور، نشدنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کار ناشایست انجام دادن مثال: I didn’t expect you to stoop to lying ازت انتظار نداشتم کار ناشایست دروغ گفتن رو انجام بدی سطح خود را پایین آوردن مثال: ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

جلب توجه کردن to give one's attention to doing something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

از جایگاه خاصی برخوردار بودن در معرض دید همگان قرار دادن If something takes pride of place, you put it in the best position so that it can be seen ea ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سربرآوردن - ظاهر شدن - مانعی جلوی کسی سبز شدن ایستادن اسب روی دوپای عقب به قصد حمله یا ترس

پیشنهاد
١٩

بر سنگ گردان نروید نَبات ( کسی که مدام از این شاخه به اون شاخه بپره چیزی نصیبش نمیشه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درک و فهمیدن چیزی - بکار گیری ایده های جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در نتیجه چیزی تاثیر گذاشتن مثال:The dignity and courage shown by the president may tip the balance in his party’s favour متانت و شجاعتی که از سوی رئ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بی نظیر، تمام و کمال ( از هر لحاظ بهترین چیزی بودن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مسلط به کار - مسلط به امور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رعایت قوانین رعایت نظم و انضباط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اغلب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به هر دری زدن از سر و کول هم بالا رفتن رقابتی که مروت درش نباشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کسی که وقت زیادی رو صرف تمیزی خونه میکنه spending a lot of time on keeping your house clean and tidy

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پارک خودرو در پارکینگ و جابجایی مسافر با وسایل نقلیه رایگان به مراکز شلوغ شهر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معقول، منطقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مصرف گرایی تجملی، مصرف بی رویه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آراسته، مرتب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اصول اعتقادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به دل کسی نشستن باب میل کسی بودن To be agreeable to one's values or sensibilities

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عجیب نیست. . . مسخره نیست. . . Funnily enough, I can remember what I had for lunch last Monday, but not what I had for breakfast today. مسخره نیس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سود بردن، بهره بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

علاوه بر همه اینها مثال: I am now tired, cold, and hungry, with a headache into the bargain

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

رحم اجاره ای

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

١. تسخیر کردن ٢. تجاوز کردن ٣. آسیب جدی وارد کردن Examples 1. Music ravishes the soul 2. the men want to ravish her 3. a landscape ravished by drought

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

معضل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نسبتا پولدار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خوش بیان، اغواگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. شوکه نشدن، عکس العملی نشون ندادن مثال: No matter how you try to shock or annoy her, she never skips a beat هرچقدر که تلاش کنی شوکه یا دلخورش کنی ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای اول: بدون مجازات معنای دوم: بی پاداش مثال: No good deed goes unpunished هیچ کار خیری بی پاداش نمی مونه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مصداق انتقاد ( چیزی که آماج انتقاد قرار بگیرد )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. کسی که دائما و بی هدف به دنبال شغل جدیدی است someone who is always moving from one job or place to another with no real purpose 2. قایق ماهیگیری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقدمات، پیش نیازها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

ویژگی خوب ویژگی برجسته چیز قابل قبول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نق زدن، غر زدن Stop whingeing about the situation and accept it اینقدر راجب این وضعیت غر نزن و قبولش کن

پیشنهاد
٥

به ستوه آوردن کسی باعث دلخوری کسی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

وراجی کردن، یه بند حرف زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

کم اهمین جلوه دادن چیزی کمرنگ کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جرات، شهامت It took a lot of chutzpah to talk to your boss like that خیلی جرات میخواد که با رئیست اینطوری حرف بزنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تا حدود. . . ، به میزان. . . he was in debt to the tune of forty thousand pounds تا حدود 40 هزار پوند زیر بدهی بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کار درست، کاردان person who has Savoir faire has the innate ability to do or say the right thing at the right time

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

1. ترکوندن 2. حداکثر استفاده رو از چیزی بردن مثال: The director has hit a home run with his latest movie این کارگردان با این آخرین فیلمش واقعا ترکوند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساده لوح

١