دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
اجازه داشتن ؛ اجازه یافتن. دستوری داشتن و دستوری یافتن : گر داشتی اجازت غیبت ز پادشاه ور یافتی اجازت رحلت ز شهریار. عبدالواسعجبلی.
اجازه خواستن ؛ دستوری طلبیدن. استجازه. ( زوزنی ) . دستوری خواستن برای رفتن : رسولان مبهوت و مدهوش در آرایش آن بزم و پیرایش آن مجلس بماندند و بوقت خوی ...
( ( تلفظ اصلی تلگراف به کسر اول و دوم و سکون سوم[ telegrāf] است، اما در فارسی محاوره آن را به کسر اول و سکون دوم و کسر سوم[telgerāf] نیز تلفظ می کنند ...
تلگرافات: ( ( واژهٔ تلگراف از زبان فرانسه وارد فارسی شده است و جمع بستن آن "به ا ت" عربی صحیح نیست، به جای آن باید گفت: تلگراف ها ) ) ( ( نجفی، ابو ...
تلقی کردن به عنوانِ: ( ( پس از تلقی کردن یا تلقی شدن گاهی ترکیبِ " به عنوان ِ" می آورند و مثلاً می گویند"صائب را به عنوانِ بزرگترین شاعر سبک هندی ت ...
جدیدترین ترجمهها
خلق یک اثر می تواند موجب شود همیشه یکشخص نویسنده شناخته شوی
این درام دو پرده و دو میان پرده داشت .
جدیدترین پرسشها
((پس پیوسته بچیزی نوشتن مشغول باش، بخط گشاده و مبین و سر بر بالا بهم دربافته)) یوسفی ، غلامحسین( 1372) ، گزیده قابوس نامه , عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر ، ص 253) برای خط گشاده این معنی را نوشتم به نظر من ، خط گشاده و خط مبین :خوش خط ، واضح، روشنگر،بیانگر، بیان کننده باشد ولی" خط سر بر بالا بهم دربافته " یعنی چه ؟
جدیدترین پاسخها
این عبارت بسته به موقعیت های مختلف می تواند معانی زیادی داشته باشد واز معانی آن می توان به موارد زیر اشاره کرد "مرا هیجان زده کن" "من را تکان بده" یا "دنیای من را تکان بده" اگر منظور گوینده د ...
مثلا انتظار ندارید کسی از شما یا د کند یا پیش شما بیاید ولی یک دفعه می بینید پیش شما آمد در این موقع می گویید: ماغل کی گلدون: عجب که آمدی ؟ چطور شد که آمدی یعنی باور نمی کنم که آمده باشی. آمدنت را انتظار نداشتم.
ماغل در ترکی همراه با کئ استفاده می شود معنی اش می شود: راستی که، حقیقتا که، عجب که، چطور شد ماغل کئ گلدون: عجب که آمدی، چطور شد که آمدی؟ ماغل کی بیزدن یاد ایلدون: عجب که یادی از ما یاد کردی؟
اِعْلان:آگاه کردن، خبر دادن اِعلام: علنی کردن، آشکار ساختن این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اعلام به کسر اول به معنای" آگاه کردن" و" خبر دادن" است و با فعل کردن و دادن به کار می رود. اما اعلان ب ...
مثلا برای توصیف یه کلاه حصیری اومده این کلمه floppy hat کلاه سست یا کلاه شل و ول یا کلاه آویزان قشنگ نمیشه... میشه یه کلمه قشنگتر براش پیشنهاد کنین؟؟ ممنونم!
کلاه لرزان به نظر بهتر است.