تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥١

1. کوبیدن، خوردن به 2. ضربه زدن، زدن 3. خطور کردن یا به نظر رسیدن 4. اعتصاب کردن 5. حمله کردن ( به کسی ) 6. صدمه ( یا ضربه ) زدن ( به کسی یا چیزی ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨١

فعل: 1. لیز خوردن، سر خوردن 2. جیم شدن 3. ( یواشکی ) گذاشتن 4. ( یواشکی ) دادن چیزی به کسی 5. به طور پیوسته حرکت کردن 6. در رفتن 7. بدتر شدن، نزول کر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧٢

1. افتادن، انداختن، رها کردن 2. افتادن 3. انداختن 4. سقوط کردن 5. پایین آوردن 6. بیرون انداختن 7. کنار گذاشتن، پایان دادن 8. پایان دادن به صحبت کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣١

1. حفظ کردن، نگه داشتن 2. متحمل شدن 3. زنده نگه داشتن، کافی بودن 4. قوت قلب دادن، نیرو دادن 5. تحمل کردن، نگه داشتن 6. حمایت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠٧

اسم 1. وضعیت، وضع 2. دولت 3. کشور، کشوری 4. ایالت 5. the States ایالات متحده آمریکا فعل بیان کردن، ذکر کردن، نوشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

اسم: 1. لطف 2. به نفع، طرفداری، حمایت 3. توجه، محبوبیت 4. in somebody’s favour به نفع 5. تبعیض 6. هدیه فعل: 1. ترجیح دادن 2. جانبداری کردن، تبعیض قا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

فعل 1. تدارک دیدن، برپا کردن 2. زیاد شدن، افزایش یافتن 3. سوار شدن 4. بالا رفتن 5. نصب کردن 6. پریدن یک حیوان روی یک حیوان دیگر برای جفت گیری 7. قرار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٢

1. نشست، مجمع 2. توافقنامه، پیمان 3. آداب و رسوم، عرف، رسم 4. قاعده، سبک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

1. تخلیه 2. فروشگاه، محل عرضه کالا 3. پریز ( برق ) 4. مجرای خروجی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

1. احساس، عقیده 2. be under the impression ( that ) این تصور را داشتن 3. ادا، تقلید 4. تصور، خیال 5. رد، اثر 6. تعداد چاپ 7. تاثیرف اثر 8. نمایش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

اسم : 1. رسم، مرسوم، آداب و رسوم 2. عادت 3. customs گمرک 4. مشتری دائم صفت: سفارشی، به سفارش مشتری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٩

1. به دنبال 2. تعقیب 3. سرگرمی و فعالیت های شخصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

1. کنار، دور 2. کنار 3. غایب 4. به فاصله 5. بعد 6. فاصله 7. کنار، جای دیگر 8. تمام شدن، از بین رفتن 9. پیوسته در حال 10. کل ( مثلا کل شب یا روز ) 11 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

فعل: 1. دست به کاری زدن، شروع کردن 2. روانه بازار کردن 3. به آب انداختن ( مثلا یک کشتی برای اولین بار ) 4. پرتاب کردن ( ماهواره ) 5. شروع کردن یا ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

فعل 1. انجام دادن 2. رهبری کردن ( ارکستر و غیره ) 3. conduct yourself مواظب رفتار خود بودن، به طریقی رفتار کردن 4. انتقال دادن ( گرما یا جریان ) 5. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

1. اداره، مدیریت 2. دولت، حکومت 3. اجرا، دادن یا خوراندن دارو توسط پرستار 4. قسمت اداری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٣

1. تشخیص 2. قدردانی 3. شناسایی 4. به رسمیت شناختن، به رسمیت شناسی 5. شناخته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

1. مشورت کردن 2. اعطا کردن، دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

فعل 1. مواجه شدن، روبرو شدن 2. برخورد کردن ( با . . . ) اسم برخورد، رویارویی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

فعل: 1. تغییر قیافه دادن 2. پنهان کردن، تغییر دادن 3. پنهان کردن اسم: 1. تغییر قیافه 2. in disguise با تغییر چهره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

اسم 1. اوراق قرضه 2. پیوند 3. قید، بند 4. اتصال 5. قرارداد 6. وثیقه 7. ضمانتنامه فعل 1. به هم چسبیدن 2. رابطه یا پیوند برقرار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

تودار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

1. ماموریت، کار محوله 2. تکلیف ( درسی ) 3. واگذاری 4. واگذاری، دادن معنی کلی: چیز محول شده یا واگذار شده به شما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

اسم: 1. نگرانی 2. نگرانی، مهم 3. نگرانی 4. somebody’s concern مسئولیت 5. not somebody’s concern/none of somebody’s concern مهم نبودن 6. بیزینس، شرکت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اسم 1. نظرسنجی 2. نقشه برداری، پیمایش 3. بررسی ساختمان قبل خرید ( از نظر عیب و ایراد ) 4. بررسی، مطالعه فعل 1. نظرسنجی کردن 2. بررسی کردن 3. بررسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

مقرر شده ( توسط قانون ) تجویز شده ( توسط پزشک )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

1. قانون اساسی 2. بنیه 3. ساختار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

1. خلاصی از چیزی مثل دور ریختن 2. در اختیار کسی 3. زباله خرد کن ( در زیر سینک ظرف شویی ) 4. فروش 5. خرج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

1. مرخص کردن، عزل کردن، بیرون کردن 2. تخلیه کردن 3. شلیک کردن، تیر انداختن 4. انجام دادن یا ادا کردن ( وظیفه یا دین یا تعهد . . . ) 5. تخلیه کردن ال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

1. کیف اسناد و مدارک 2. آلبوم کار 3. سبد سهام 4. مسئولیت های یک شخص در دولت 5. سبد پروژه ها یا محصولات یا خدمات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

فعل 1. از سر گرفتن 2. دوباره به دست آوردن یا گرفتن اسم: 1. خلاصه، چکیده 2. سوابق کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

1. بستن دائمی مکانی ( تعطیلی ) 2. بستن جاده ( موقت ) 3. پایان، خاتمه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

1. گذاشتن 2. lay bricks/carpet/concrete/cables etc چیدن آجرها، پهن کردن فرش ( روی کف ) ، خواباندن لوله روی زمین و . . . 3. تخم گذاشتن 4. چیدن میز ( ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

1. تفکیک، جداسازی 2. اختلاف 3. تقسیم 4. قسمت، بخش ( در یک سازمان یا اداره . . . ) 5. ( ارتش ) لشکر 6. ( ورزش ) دسته بندی مثلا دسته یک 7. دسته بندی پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

1. قبر 2. گور 1. وخیم، ناگوار، زیاد 2. وخیم، جدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

1. خدمات شهری مانند گازف برق، آب، تلفن و . . . 2. کارایی 3. شرکت های خدمات شهری مانند شرکت آب، شرکت رق، . . . 4. برنامه کامپیوتری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

اسم 1. گام های بلند 2. گام، قدم 3. take something in your stride با آرامش برخورد کردن 4. get into your stride به راه افتادن 5. طرز راه رفتن 6. break ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

1. واداشتن، موجب شدن 2. فوری، بی درنگ 3. سروقت، به موقع 4. سرساعت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

( آدم ) بیخود، بی دادب، نفرت انگیز ( بوی ) نامطبوع، ناخوشایند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1. شکست، خرابی، فروپاشی ( خانواده ) 2. تقسیم بندی، بخش بندی 3. به هم ریختگی یا اختلال عصبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

۱. سرکوب کردن ۲. پنهان کردن ۳. مخفی کردن ۴. جلوگیری کردن، سد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

1. دادن، فرستادن 2. تسلیم شدن 3. گفتن، پیشنهاد دادن، اظهار داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

1. رفتن و آوردن، آوردن 2. ( به قیمت . . . ) به فروش رفتن 3. به وجود آوردن 4. سیلی زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. پیشنهاد کردن یا دادن 2. مطرح کردن 3. در نظر داشتن؛ قصد داشتن 4. خواستگاری کردن - propose marriage : پیشنهاد ازدواج دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. تمرین 2. in practice در عمل 3. فعالیت، عمل 4. کار 5. be common/standard/normal practice روش متداول/استاندارد/معمول 6. good/best/bad practice کار خ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. جمع شدن 2. کوچک کردن یا شدن 3. عقب کشیدن، دور شدن اسم: روانپزشک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

1. مجموع، مجموعه 2. سنگدانه 3. کل 4. جمعا شدن، در مجموع برابر بودن 5. جمع کردن، گرد هم آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

1. انجام دادن، عهده دار شدن 2. قول دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. پیشینه، ریشه ( خانواده، تحصیل، . . . ) ، سابقه، گذشته 2. زمینه 3. پیش زمینه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

صفت 1. اوایل، اولیه 2. زود 3. آغازین 4. نخستین 5. the early hours نیمه شب ( بین ساعت 12 شب و صبح ) 6. an early start شروع در صبح زود 7. at/from an e ...