تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

قرار شد، قرار بود I can't say any more, it's meant to be a big secret نمیتوانم چیز بیشتری بگویم، قرار است راز بزرگی باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

چشم انداز، نقطه نظر، دیدگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

ریشه دواندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مدیر محترم خود واژه نامه به روشنی معنی famous را مشهور نوشته است، چرا کاربران دوباره همان معنی را پیشنهادمیدهند و چرا مدیر همۀ آنها را تأیید و منتشر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

از تک و تا افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مبهوت، متعجب، گیج و منگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

سهام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آشکار شده متجلی شده بروز و ظهور یافته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قرون وسطی دوره ای است در تاریخ اروپا که از قرن 5 ( سقوط امپراتوری روم غربی ) تا 15 ( آغاز دوره نوزایی یا رنسانس ) به طول انجامید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پارادوکس برگرفته از رمان جوزف هلر موقعیتی دشوار که فرد در آن هر گزینه ای را برگزیند، باز هم بازنده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مقدمۀ انجام کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پاپاسی پول سیاه یک قران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به تعویق انداختن، به آینده موکول کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نظام اعتقادی جهان بینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در قبال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تحت الشعاع تحت تأثیر متأثر از زیر سایۀ چیزی یا کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دجله صحیح است. معادل انگلیسی فرات، Euphrates است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تصاحب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هشدار اعلام خطر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاح فیلمفارسی، از همین واژه گرفته شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

گاهی به معنای �بیش از، بالاتر از، افزون بر� آمده است. they expect to spend north of $6 million for this latest campaign آنها انتظار دارند که بیش از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مترادف با hide پنهان کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پسوندی به معنای شبیه می توان از معادلهای �وار�، و �گونه� هم استفاده کرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کلیّت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سفت و سخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جزئی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

متعارض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کلید زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تسهیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فهم رایج درک مشترک دریافت مشترک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تحزب، گرایش حزبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اتهام زنی، اتهام زنی متقابل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

گاهی مترادف با position و Status است وضعیت، جایگاه، موقعیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

هر آن چه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

منظر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ارتشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سرزنش کردن متقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گاهی مترادف disintegrate است به معنای فروپاشی، وارفتن، تسلیم شدن مثال ( نقل قول از جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ) : It’s not cheap. But caving to agg ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ظاهر شدن رخ دادن اتفاق افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعیین کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم و بیش بیش و کم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

استوار ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مترادف با exploit، abuse سوار بر کسی شدن، سوءاستفاده از کسی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیج کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوآوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دادۀ یقینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثال برای معنای نکته سنجانه critical classification طبقه بندی نکته سنجانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خودداری، پرهیز، مقاومت restraint

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنادار، چشمگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فاصله گرفتن