پیشنهادهای sportwoman (١٣٥)
can do
s. th been coustomary
adventure
guider
all things
do not underestand clear
تحویل دهنده
leave sleeping
do s. th until ending that
سنگین وزن
یک نوع ماهی دریایی دراز مار ماهی
خود تعریفی
پربار
کاملا بر اثر یک اتفاق یا حادثه
s. th that do not relative with a subject
subject
a drug that remove pain for a temporary time
not less than a particuler a mount of s. th
do like someone else
حداقل
تا الآن تا حالا
این راه حل ها
truely
پایان قرن زمانی که یک قرن تمام شده و قرن بعدی شروع خواهد شد در لغت به معنای {نوبت قرن}
talk
not regular
پیمان قول
بالای چیزی روی چیزی
da as do s. o else
finally
مغز درونی ترین لایه شیء هسته
ماهیگیری
گروه حامی
نتیجه گیری منطقی
کامل نشده جای خالی تکمیل نشده
شک تردید مردد بودن
schedule
شگفت انگیز شدن
اگه امکان داشت
plate
formal
ظاهر کردن
a person who believe islamic religion
consider
شومینه بخاری در لغت به معنای جایی برای روشن کردن آتش
ask for s. th
عاقبت سرانجام
s. th that excite us
smart
mushroom