تاریخ
١ روز پیش
متن
These measures are designed to alleviate the situation.
دیدگاه
٠

این اقدامات به منظور آرام کردن وضعیت طراحی شده اند.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
By ignorance is pride increased; those most assume who know the least.
دیدگاه
٠

غرور بوسیله نادانی افزایش پیدا میکند، آنهایی که اغلب میپندارند که میدانند ( از همه ) کمتر ( میدانند ) .

تاریخ
١ هفته پیش
متن
To accomplish great things, in addition to dream, must act.
دیدگاه
٠

برای به نتیجه رساندن کارهای بزرگ، علاوه بر رویاپردازی، باید عمل کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The police are trying to ascertain what really happened.
دیدگاه
٠

پلیس در حال تلاش برای فهمیدن آنچه واقعا اتفاق افتاده است.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Cutting down all those trees is a crime in my opinion.
دیدگاه
٠

به نظر من قطع کردن همه آن درخت ها یک کار اشتباه و غیر اخلاقی است.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The plumber repaired the leaking pipes.
دیدگاه
٠

لوله کش لوله های دارای نشتی را تعمیر کرد.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The shelves in the store were vacant after the sale.
دیدگاه
٠

قفسه های داخل فروشگاه بعد از حراج خالی بودند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sex is no longer the taboo subject it used to be.
دیدگاه
٠

سکس دیگر یک مسئله حرام ( ممنوع ) مثل انچه که قبلا بود نیست.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sex is considered taboo as a topic for discussion.
دیدگاه
٠

سکس ( مسائل جنسی ) بعنوان موضعی برای بحث ممنوع است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There's a taboo on smoking in this office.
دیدگاه
٠

سیگار کشیدن در این دفتر ممنوع است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His family is not very well off.
دیدگاه
٠

خانواده او خیلی ثروتمند نیستند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He was born with a silver spoon in his mouth.
دیدگاه
٠

او با یک قاشق نقره در دهانش به دنیا آمد ( در یک خانواده ثروتمند متولد شد )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
It's too difficult to winkle the truth out of him.
دیدگاه
٠

بیرون کشیدن حقیقت از او کار بسیار سختی است.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Paul tried to provoke Fletch into a fight.
دیدگاه
٠

پاول در تلاش برای تحریک فلچ به یک مبارزه ( جنگ ) بود.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Her partially clothed body was found in woods nearby.
دیدگاه
٠

بدن نیمه پوشیده او در جنگل های اطراف پیدا شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
You manifest what you believe, not what you want.
دیدگاه
١

تو چیزی رو به نمایش میذاری که باور داری، نه چیزی که میخوای.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Crosses on the map denote villages.
دیدگاه
٠

ضربدر های روی نقشه روستاها را نشان میدهند.

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
What does the term 'patrician' signify?
دیدگاه
٠

کلمه "patrician" چی معنایی میده؟

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
A huge throng had gathered round the speaker.
دیدگاه
٠

جمعیت زیادی دور سخنران جمع شده بودند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The only way to kurb this unruly mob is to use tear gas.
دیدگاه
٠

بجای kurb باید curb نوشته بشه.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The battery was dead, and he had to replace it.
دیدگاه
٠

باتری خراب شده بود، و او باید عوضش میکرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He is suspected of being the mastermind behind the bombings.
دیدگاه
٠

او مظنون به مغزمتفکر پشت پرده بمب گذاری ها است.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The mastermind behind the robbery was never caught.
دیدگاه
٠

مغز متفکر پشت پرده سرقت هرگز دستگیر نشد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Truss the chicken before you roast it.
دیدگاه
٠

قبل از اینکه مرغ را کباب کنید او را به سیخ بکشید.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
A police officer's badge is an emblem of authority.
دیدگاه
٠

درجه یک افسر پلیس نشانه اعتبار است.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
An involuntary cry escaped her as he entered the room.
دیدگاه
٠

وقتی که او وارد اتاق شد گریه ای ناخواسته از او سرزد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Her inadvertent running of a stop light earned her a traffic ticket.
دیدگاه
٠

عبور ناخواسته او از چراغ قرمز یک بلیط ترافیک به همراه داشت.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The prisoner cursed his captors.
دیدگاه
٠

زندانی به اسیرکننده هایش فحش داد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
As a young man, he was ashamed of his father's humble attitude.
دیدگاه
٠

بعنوان یک جوان، از رفتار حقیرانه پدرش شرمسار بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
If I told her that she'd upset him she'd be mortified.
دیدگاه
٠

اگر به اون ( خانم ) میگفتم که اون ( خانم ) اونو ( اقا ) رو ناراحت کرده بود اون ( خانم ) شرمسار میشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
A business cannot thrive without investment.
دیدگاه
٠

یک کسب و کار بدون سرمایه گذاری نمیتواند رونق پیدا کند

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Ben mislaid the tape he needed for his English class.
دیدگاه
٠

بن نواری رو که برای کلاس انگلیسی نیاز داشت گم کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Could I borrow a pen? I seem to have mislaid mine.
دیدگاه
٠

میتونم یه خودکار قرض بگیرم؟انگار از خودمو گم کردم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
I seem to have mislaid my passport have you seen it?
دیدگاه
٠

انگار پاسپورتم رو گم کردم شما اون رو ندیدی؟

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Oh dear, I've mislaid my glasses again.
دیدگاه
٠

اوه عزیزم من دوباره عینکم رو گم کردم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
'He drives like a madman,' was all the information he vouchsafed.
دیدگاه
٠

تمام اطلاعاتی که او داد ( این بود که ) او مثل دیوانه ها رانندگی میکند.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Elinor would not vouchsafe any answer.
دیدگاه
٠

الینور هیچ پاسخی نداد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
His gambling soon bankrupted him.
دیدگاه
٠

قمار کردن او خیلی زود اورا ورشکسته کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
We watched our fellow students saunter into the building.
دیدگاه
٠

ما هم کلاسی هایمان را هنگامی که درون ساختمان پرسه میزدند مشاهده کردیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He sat by the window ruminating on recent underground accidents.
دیدگاه
٠

او کنار پنجره در حال اندیشه کردن درباره حوادث محرمانه اخیر بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
It is worth while to ruminate over his remarks.
دیدگاه
١

اندیشیدن در مورد حرف هایش ارزشمند است. ( worthwhile )

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I meditate in order to relax.
دیدگاه
٠

به منظور ارام شدن تعمق میکنم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I try to meditate for half an hour every evening.
دیدگاه
٠

سعی میکنم هر بعد از ظهر برای نیم ساعت تعمق کنم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I'm going to hack the tree down.
دیدگاه
٠

من قصد دارم که درخت را ببرم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
His antagonist in the debate was quicker than he.
دیدگاه
٠

حریف او در مناظره از اون سریع تر بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Don't make dumb mistakes again.
دیدگاه
٠

اشتباهات احمقانه را دوباره مرتکب نشوید.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She is very kind to the dumb children.
دیدگاه
٠

او با بچه های لال خوش رفتار است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Concealed video cameras scan every part of the compound.
دیدگاه
٠

دوربین های مخفی فیلمبرداری همه قسمت های محوطه را بررسی میکنند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
a slice of pie
دیدگاه
٠

یک تکه از کیک میوه ای/یک برش از کیک میوه ای

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Being a night watchman had its compensations, he had to admit.
دیدگاه
٠

اون باید اقرار میکرد که نگهبان شب بودن خسارت های مخصوص به خودشو داره.