تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I don't want to impose on you.
دیدگاه
٠

من نمیخواهم در حق شما اجحاف کنم.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
To accomplish great things, in addition to dream, must act.
دیدگاه
٠

برای به نتیجه رساندن کارهای بزرگ، علاوه بر رویاپردازی، باید عمل کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
The prisoner cursed his captors.
دیدگاه
٠

زندانی به اسیرکننده هایش فحش داد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sex is considered taboo as a topic for discussion.
دیدگاه
٠

سکس ( مسائل جنسی ) بعنوان موضعی برای بحث ممنوع است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
There's a taboo on smoking in this office.
دیدگاه
٠

سیگار کشیدن در این دفتر ممنوع است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Sex is no longer the taboo subject it used to be.
دیدگاه
٠

سکس دیگر یک مسئله حرام ( ممنوع ) مثل انچه که قبلا بود نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
The university was put together by stages.
دیدگاه
٠

دانشگاه طی چند مرحله ساخته شد

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
She is very kind to the dumb children.
دیدگاه
٠

او با بچه های لال خوش رفتار است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Don't make dumb mistakes again.
دیدگاه
٠

اشتباهات احمقانه را دوباره مرتکب نشوید.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
a craze for silly-looking hats
دیدگاه
٠

مد شدن کلاه های مسخره ( چرت و پرت )

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Pet pigs are the latest craze.
دیدگاه
٠

خوک های خانگی به روز ترین مد هستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I meditate in order to relax.
دیدگاه
٠

به منظور ارام شدن تعمق میکنم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I try to meditate for half an hour every evening.
دیدگاه
٠

سعی میکنم هر بعد از ظهر برای نیم ساعت تعمق کنم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The outlook for the economy is bright.
دیدگاه
٠

اینده اقتصاد روشن است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The outlook for today is cloudy and dry at first with showers later.
دیدگاه
٠

وضعیت ( اب و هوایی ) امروز در ابتدا خشک و ابری با رگبار باران در اینده نزدیک همراه خواهد بود.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
Her inadvertent running of a stop light earned her a traffic ticket.
دیدگاه
٠

عبور ناخواسته او از چراغ قرمز یک بلیط ترافیک به همراه داشت.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His family is not very well off.
دیدگاه
٠

خانواده او خیلی ثروتمند نیستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The con artist bamboozled her out of $600.
دیدگاه
٠

هنرمند حقه باز از او ۶۰۰ دلار کلاهبرداری کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
a slice of pie
دیدگاه
٠

یک تکه از کیک میوه ای/یک برش از کیک میوه ای

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
He can't stand traveling in the rush hour.
دیدگاه
٠

او توانایی تحمل سفر در ساعات شلوغی را ندارد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The battery was dead, and he had to replace it.
دیدگاه
٠

باتری خراب شده بود، و او باید عوضش میکرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Truss the chicken before you roast it.
دیدگاه
٠

قبل از اینکه مرغ را کباب کنید او را به سیخ بکشید.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Sorry the place is so messy, I haven't had time to clear up.
دیدگاه
٠

متاسفم که اینجا خیلی کثیف و بهم ریخته است، وقتی برای تمیز کردن نداشتم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Things often appear chaotic to the outsider.
دیدگاه
٠

از نظر یک بیگانه چیزها اغلب بی نظم و اشفته به نظر میرسند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The police are trying to ascertain what really happened.
دیدگاه
٠

پلیس در حال تلاش برای فهمیدن آنچه واقعا اتفاق افتاده است.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The hound whipped out at the whistle.
دیدگاه
٠

سگ شکاری با صدای سوت بیرون امد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The hound nips at a rabbit.
دیدگاه
٠

سگ شکاری یک خرگوش را گاز میگیرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The hound was quartering the woods.
دیدگاه
٠

سگ شکاری در جنگل ها تردد میکرد ( رفت و امد داشت ) .

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The hard blow to the woman's head stunned her.
دیدگاه
٠

ضربه سخت ( محکم ) به سر زن او را بیهوش کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The shelves in the store were vacant after the sale.
دیدگاه
٠

قفسه های داخل فروشگاه بعد از حراج خالی بودند.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
He is suspected of being the mastermind behind the bombings.
دیدگاه
٠

او مظنون به مغزمتفکر پشت پرده بمب گذاری ها است.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The mastermind behind the robbery was never caught.
دیدگاه
٠

مغز متفکر پشت پرده سرقت هرگز دستگیر نشد.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Our figures don't tally - you've made it twenty pounds more than me.
دیدگاه
٠

حساب های ما با هم همخوانی ندارند. تو ۲۰ پوند بیشتر از من کسب کردی.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
We loaded the boxes while she tallied.
دیدگاه
٠

زمانی که او محاسبه میکردما جعبه ها را پر میکردیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
A business cannot thrive without investment.
دیدگاه
٠

یک کسب و کار بدون سرمایه گذاری نمیتواند رونق پیدا کند

تاریخ
١ روز پیش
متن
Some inmates were moved to the new wing of the hospital.
دیدگاه
٠

برخی بیماران روانی به بخش جدید بیمارستان منتقل شدند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Concealed video cameras scan every part of the compound.
دیدگاه
٠

دوربین های مخفی فیلمبرداری همه قسمت های محوطه را بررسی میکنند.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
These measures are designed to alleviate the situation.
دیدگاه
٠

این اقدامات به منظور آرام کردن وضعیت طراحی شده اند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
I heard it through the grapevine.
دیدگاه
٠

من از طریق شایعات اونو شنیدم.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
His antagonist in the debate was quicker than he.
دیدگاه
٠

حریف او در مناظره از اون سریع تر بود.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The only way to kurb this unruly mob is to use tear gas.
دیدگاه
٠

بجای kurb باید curb نوشته بشه.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
His gambling soon bankrupted him.
دیدگاه
٠

قمار کردن او خیلی زود اورا ورشکسته کرد.

تاریخ
٤ ماه پیش
متن
An involuntary cry escaped her as he entered the room.
دیدگاه
٠

وقتی که او وارد اتاق شد گریه ای ناخواسته از او سرزد.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Paul tried to provoke Fletch into a fight.
دیدگاه
٠

پاول در تلاش برای تحریک فلچ به یک مبارزه ( جنگ ) بود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
It's too difficult to winkle the truth out of him.
دیدگاه
٠

بیرون کشیدن حقیقت از او کار بسیار سختی است.

تاریخ
٦ ماه پیش
متن
If you had a morsel of intelligence, you would be uneasy, too.
دیدگاه
٠

اگر ذره ای هوشمند بودی ( عقل داشتی ) تو هم ناراحت میشدی

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
These steps are made of marble.
دیدگاه
٠

این پله ها ساخته شده از سنگ مرمر هستند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The pastry crust was always underdone.
دیدگاه
٠

کلوچه همیشه نیمه خام ( نیم پز ) بود.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
Doubters should try their own experiment.
دیدگاه
٠

افراد شکاک باید ازمایش خود را بسنجند.

تاریخ
٥ ماه پیش
متن
The believer is happy, the doubter is wise.
دیدگاه
٠

فرد معتقد خوشحال است، فرد شکاک خردمند است.