پرسش خود را بپرسید
معنی جمله Six out of the seven days
٦ ماه پیش
٢٤٠
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
شش روز از هفت روز
مثال:I spent six out of the seven days of that allotted time
ترجمه:من شش روز از هفت روز آن زمان تعیین شده را گذراندم
٧٩
٠
١
٣
٦ ماه پیش
شش روز از این هفت روز؛ شش روز از هفت روز مورد نظر
١٠٢,٤٧١
١٢
٤,٣٩٥
٥,٩٦٠
٦ ماه پیش
شش روز از هفت روز هفته
٥٦٥
٠
١٩
٩
٦ ماه پیش
شش روز از این هفت روز
٨,٩٥٦
٢
١٥٦
٨٠
٦ ماه پیش
6 روز از 7 روز سپری شده. / 1 روز از 7 روز باقی مونده
١٧,٥٥٤
٣
٥٩
١٣٧
٦ ماه پیش
سلام، به نظر من؛ به معنای "شش روز از هفت روز" هست. به طور کلی، به معنای رخداد یا وقوع یک اتفاق در طول شش روز از هفته و جایگاهی که اون روز تو این دوره داره، استفاده میشه. ممکن هست درباره فعالیتهای هفته کاری، عادات یا رویدادهایی که هفته به هفته تکرار میشند، استفاده بشه.
١٤
٠
١
٣
٦ ماه پیش
یعنی شش روز از هفت روز هفته