الله

/~allAh/

مترادف الله: آفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، دادار، رب، یزدان

برابر پارسی: خدا، پروردگار

معنی انگلیسی:
allah, father, god, jehovah

لغت نامه دهخدا

الله. [ اُ ل َ ل َ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نامی که مسلمانان به خدا دهند .
اله: خدا، ایزد، معبودیگانه، واجب الوجود
( اسم ) ۱ - خدا . ۲ - ذات مستجمع صفات ( الوهیت ) .

فرهنگ معین

(اَ لْ لا ) [ ع . ] (اِ. )ایزد، خدا، معبود یگانه . ،~ُ اعلم خدا داناتر است . (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است ). ،~ اکبر الف - خدا بزرگ تر است . (هنگام تعجب ، عصبانیت و تأیید گفته می شود ). ب - بخشی از اذان و نماز است .

فرهنگ عمید

خدا، ایزد، معبود یگانه، واجب الوجود.

واژه نامه بختیاریکا

رُه رُهی؛ رُهی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] آلله. معنی ﭐللَّهُمَّ: بار خدایا - ای خدا - یا الله
معنی أَحْمَدُ: ستوده تر -از نامها ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
معنی إِلْ یَاسِینَ: آل یاسین -اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی خَاتَمَ: به معنای هر چیزی است که با آن ، چیزی را مُهر کنند و مراد از خاتم النبیین بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، این است که نبوت با او ختم شده ، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود .
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی خَسَفَ: پنهان شد(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفَ بِـ: پنهان کرد - پوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفْنَا بِـ: پنهان کردیم(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی تَضِلُّواْ: که گم کنید-تا گم نکنید (به دلیل موقعیتش بعد از کلمه( أَن) در آیه 176نساء(یبین الله لکم ان تضلوا) واین قسم استعمال در جائی که حرف أن در کلام باشد ، شایع است)
معنی یَخْسِفَ بِـ: که پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
ریشه کلمه:
ا (۵۲۴ بار)
الله (۲۸۱۶ بار)
اله (۲۹۶۳ بار)
وله (۲۸۱۶ بار)

«آللّهُ» در اصل «أَ أَللّه» بوده که یکی از دو همزه آن تبدیل به الف شده و در نتیجه به صورت مدّ در آمده است. جمله «أَمّا یُشْرِکُونَ» در اصل «أَمْ مَا یُشْرِکُونَ» بوده که «أم» برای استفهام و «مَا» موصوله است که در هم ادغام گردیده است.

[ویکی فقه] «الله» اسم است از برای ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه بدون لحاظ و تعیین صفتی از صفات. الله برترین نام از نام های ذات مقدسی است که هستی صرف و جامع و مبداء همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است و چون آن ذات اقدس جامع همه اسمای حسنی و صفات نیکوست، گفته می شود: الله اسم ذاتی است که جامع همه کمالات است و گرنه اشتمال بر کمالات در معنای این کلمه مأخوذ نیست.
ابن خالویه در اعراب ثلاثین سوره می گوید: «اِسْمٌ لا یَنْبَغِی اِلاّ لِلّٰهِ جَلَّ ثَنآؤُهُ»؛ «اسمی است که سزاوار نیست مگر برای الله بلندمرتبه»و در قول خدای تعالی: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً؛ آیا برای او همنامی می دانی؟» گفته شده است؛ یعنی آیا در مشرق و مغرب خشکی و دریا و کوه و هموار و هر مکان و هر جایی احدی را که اسم او الله باشد، غیر از او می شناسی؟ یعنی نخواهی شناخت.پیرامون این اسم، که به تصریح بعضی «اسم اعظم» است و در اینکه مشتق است یا مشتق نیست و مطالب دیگر، علمای بزرگ ادب و لغت و فلسفه و عرفان بیانات و تحقیقات مهمی در کتاب های شرح اسماءالحسنی و کتاب های لغت و تفسیر و شرح ادعیه فرموده اند، که آوردن آن مباحث در این رساله خارج از ظرفیت آن است و اهل تحقیق و بررسی های عمیق را همان کتاب ها کافی و وافی است.فقط در اینجا اجمالا می گوییم: «الله»، که از آن تعبیر به اسم جلاله می شود، دلالت دارد بر ذات جامع جمیع صفات کمال، مثل علم و قدرت و تفرّد و وحدت؛ بنابراین یک مسّمی بیشتر نخواهد داشت و این دلالت بر تفاوت نمی کند و این لفظ مقدّس مشتق باشد یا غیرمشتق و دلالتش بر ذات احدیت به وضع تعیّنی باشد یا تعیینی. در هر صورت این لفظ دلالت بر آن ذات دارد و در لسان عربی بین اسمای حسنی، اسمی که به دلالت مطابقی این دلالت را داشته باشد، در نظر نیست مگر در مثل «هو» این ادّعا بشود.
تعریف راغب
راغب می گوید: اصل «الله»، اله است که همزه اش حذف شده و بر آن الف و لام تعریف وارد شده است و سپس مثل ابن خالویه به آیه شریفه «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً؛ آیا برای او همنامی می دانی؟» (استشهاد نموده است. ) و بنابر آنکه مشتق باشد، چنان که از بعضی روایات نیز استفاده می شود، در اینکه اصل «الله» اله بوده است، اختلافی نیست. هرچند در اینکه همزه آن حذف شده و به جای آن الف و لام آورده شده است، یا اینکه الف و لام بر آن داخل شده و الف اصلی آن حذف شده است. به عبارت دیگر: در اینکه الف و لام تعویض است و قیاسی است یا تعویض نیست و به غیرقیاس است، اختلاف است. چنان که در سرّ قرائت آن به قطع همزه و نکات دیگر، بحث های ادبی لطیفی بین علمای نحو و ادب مطرح شده است که علاقه مندان می توانند آنها را در کتاب های نحو و ادب مطالعه فرمایند.
معنی واژه الله
در زبان عرب و فرهنگ وحی، اله بر هر معبودی که عابدان در پیشگاهش خضوع کنند، اطلاق می شود؛ حق باشد یا باطل: (سوره نحل، آیه ۵۱)، «لا تتخذوا الهین اثنین؛ » (سوره فرقان، آیه ۴۳) «أرأیت من اتخذ الهه هواه؛ (سوره انبیاء، آیه ۶۲)؛ «أأنت فعلت هذا بالهتنا؛ » اما الله بر اثر کثرت استعمال، علم (اسم خاص) ذات مقدس خداوند است که جامع همه صفات جلالی و جمالی است و جز بر او اطلاق نمی شود: (سوره حشر، آیه ۲۴) «هو الله الخالق الباری المصور له الأسماء الحسنی؛ » و از این رو لفظ جلاله (الله) موصوف همه اسمای حسنای خداوند از جمله الرحمن و الرحیم قرار می گیرد، ولی خود صفت هیچ اسمی واقع نمی شود و بر این اساس، گفته می شود: الله اسم ذات و دیگر اسم های خداوند نام های صفات اوست.
اسم اعظم خدا
...

[ویکی شیعه] اللّه، اسم خاصی که بر ذات دارای جمیع اوصاف کمالی خداوند اطلاق می شود. این واژه که مشهورترین اسم خداوند است، در اصل عربی است و احکام خاصی دارد؛ مانند ممنوعیت لمس کردن لفظ نوشته شده آن بدون طهارت. از جمله مهمترین خصوصیات این واژه می توان به قرار گرفتن در کلمه توحید و شهادت به توحید و ممنوعیت استفاده از آن برای غیر خداوند اشاره کرد.
اللّه اسم عَلَم (خاص) برای ذات واجب الوجود و جامع همه اوصاف کمالی خداوند است.
← معادل در زبان های دیگر: شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست. معادل این واژه در برخی زبان های دیگر چنین است:

[ویکی اهل البیت] خدای تعالی شأنه که آفریدگار جهان و واجب الوجود بالذات است یگانه و بی نیاز نه از چیزی پدید آمده بلکه قدیم است و نه فرزند دارد نه مانند و همتا. الله اسم ذات اوست و نامهای دیگر دلالت بر صفات او می کند یا بر افعال او مانند رحمن و الرحیم و قادر و خالق. در هیچ صفحه قرآن نیست که چند بار نام او ذکر نشده و صفتی از صفات یا فعلی از افعال یا دلیلی بر هستی او نیامده باشد.
«الله» اسم علم (نام خاصّ) است برای ذات «واجب الوجود»، به لحاظ جامعیت صفات ذاتیه و نعوت کمالیه در او یعنی کسی که پرستش حق او است، چرا که او ـ تعالی ـ بر آفرینش اشیاء و حیات بخشیدن به آنها و تفضل به آنها به انواع نعمت ها توانا است. پس این نام ـ مفهوماً ـ جامع همه صفات کمال و شامل همه اسماء دیگر حضرت باری ـ عزّ اسمه ـ می باشد.
در ریشه لغوی کلمه «الله» اختلاف است. سیبویه دو وجه برای آن ذکر کرده: نخست آن که در اصل «اله» بر وزن فَعال بوده، فاء کلمه که همزه باشد، حذف شد به جای آن «ال» لازمه آمد، دو لام بهم ادغام گردید و سپس «الله» شد.
وجه دوم آن که در اصل «لاه» بر وزن فَعل، سپس الف و لام به جهت تجلیل و تعظیم بدان ملحق شده است و کسی که مدعی شده الف و لام آن برای تعریف است، اشتباه کرده زیرا اسماءالله همه معرفه اند.
درباره اشتقاق و مبدأ اشتقاق این کلمه بعضی گفته اند: اصولاً این واژه مشتق نیست و در اصل به همین وزن وضع گردیده است، زیرا از نظر لغت ضرورتی ندارد که لفظ مشتق باشد و اگر چنین امری حتمی می بود تسلسل لازم می آمد. این قول از خلیل ابن احمد نقل شده.
کسانی که قائل به اشتقاق این کلمه شده اند نیز در مبدأ اشتقاق اختلاف دارند: بعضی آن را مشتق از «الوهیة» دانسته اند که به معنی عبادت است، و به معنی «تألّه» تعبد است و بر این وجه معنی الله «کسی که شایسته است عبادت شود» می باشد و از این رو کسی دیگر به این نام موسوم نمی شود.
قول دیگر این که مشتق باشد از «وَلَه» به معنی تحیّر، گفته می شود: «اله ـ یأله» یعنی تحیّر، بدین جهت که عقول همگان در درک کنه ذات حضرتش حیرانند. این قول از ابوعمرو نقل شده است.
عن امیرالمومنین علیه السلام: «الله معناه: المعبود الذی یأله فیه الخلق و یُؤله الیه. و الله هو المستور عن درک الابصار، المحجوب عن الاوهام والخطرات».(الله یعنی معبودی که مخلوقات در شناخت ذات او در حیرت اند و او از چشمها پنهان بوده و از حیطه فکر و وهم بشریت خارج است.)

[ویکی الکتاب] معنی ﭐللَّهُمَّ: بار خدایا - ای خدا - یا الله
معنی أَحْمَدُ: ستوده تر -از نامها ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
معنی إِلْ یَاسِینَ: آل یاسین -اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی خَاتَمَ: به معنای هر چیزی است که با آن ، چیزی را مُهر کنند و مراد از خاتم النبیین بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، این است که نبوت با او ختم شده ، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود .
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی خَسَفَ: پنهان شد(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفَ بِـ: پنهان کرد - پوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفْنَا بِـ: پنهان کردیم(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی تَضِلُّواْ: که گم کنید-تا گم نکنید (به دلیل موقعیتش بعد از کلمه( أَن) در آیه 176نساء(یبین الله لکم ان تضلوا) واین قسم استعمال در جائی که حرف أن در کلام باشد ، شایع است)
معنی یَخْسِفَ بِـ: که پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
تکرار در قرآن: ۲۸۱۶(بار)
عَلَمِ (اسم) خداوند تبارک و تعالی است، بعضی گویند اصل آن اِله است، همزه‏اش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام گریده است.، صاحب قاموس گوید: اَصَحّ آنست که عَلَمِ غیر مشتق است. باید دانست: در این کلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالی منظور نیست و آن فقط علم ذات باری است، ولی التزاماً به جمیع صفات خدا دلالت دارد و شاید از این جهت گفته‏اند: اللّه نام ذات واجب الوجودی است که جامع تمام صفات کمال است. این لفظ مبارک مجموعاً دو بار در قرآن مجید آمده است پنج بار (الّلهم) و بقیه (اللّه) (المعجم المفهرس). وجود حق تعالی و توحید او اساس دین مبین اسلام و تمام تدیان آسمانی است، هیچ دینی و هیچ دانشمندی، موقعیّت و عظمت و وجود و صفات خدا را مانند قرآن تعریف نکرده و نشان نداده است. خدائیکه قرآن تعریف می‏کند 1: (قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدُ اَللّهُ الصَمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَّهُ کُفُواً اَحَدٌ) بگو: او خدای بی همتاست خدایی که مقصود همه است، نزاده و زائیده نشده است. هیچ کس همتای او نیست، نا گفته نماند چنانکه در اَحَد گذشت: این کلمه فقط در ذات باری به معنی و صفی استعمال گردیده است بنا بر این لازم است اَحَد را در قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدْ، بی همتا معنی کنیم، در این صورت، تمام سه آیه که بعد از آیه اولی آمده است شرح اَحَد می‏باشد. یعنی به همتا است زیرا که مقصود همه است و زائیدن و زائیده شدن که از خوّاص تمام موجودات است، در او نیست و بالاخره هیچکس کفو و برابر او نیست راجع به معنای صَمَد به معنای صَمَد به آن ماده رجوع شود. این است خدائی که قرآن معرّفی می‏کند یعنی خود خدا معرّفی می‏کند زیرا قرآن کلام خداست. از نظر علم و عقل و فطرت این خدا قابل قبول است نه خدایان دروغین و نه خدائی که ادیان تحریف شده می‏گویند. 2: خدا خالق وآفریننده تمام اشیاء و تمام موجودات است. و جز او هر چه هست آفریده اوست ، ، ، ، . 3 - تربیت تمام اشیاء و موجودات بدست اوست و او مُرَبّی همه مخلوقات است، کلمه «ربّ العالمین» 42 بار در قرآن آمده است. و خلاصه بند 2 و3 این است که آفرینش و پرورش هر دو از خدا و در دست خداست و به تعبیر دیگر چنین است بدان آفریدن و تدبیر و دستور فقط برای اوست، بلند مرتبه است خدا، که پرورش دهنده مخلوقات است. در «ربب» خواهیم گفت که «رَبّ» تربیت دهنده است. 4 - خدا بر هر چیز قادر و تواناست و هیچ چیز از حیطه قدرت و توانایی او بیرون نیست و او بر کار خود پیروز است ، جمله «هُوَ عَلی کُلِّ شَیئیٍ قَدیر» و «اَللّه عَلی کُلِّ شَیْئی قَدیر» مجموعاً 34 بار در قرآن تکرار شده است. 5 - حیات و مرگ مطلقاً در دست اوست، و اوست که حیات می‏بخشد و می‏میراند ، ، این دو تعبیر در قرآن 11 مرتبه آمده است. 6 - شروع آفرینش و اعاده آن از او و بدست اوست، که آفریده و اوست که بعد از ویرانی، نظم جدید برقرار کرده و آفریدن را از سر می‏گیرد روزی آسمان را می‏پیچیم و جمع می‏کنیم. همانطور که طومار نوشته‏ها را می‏پیچد و جمع می‏کند. پس از آن همچون آفرینش اوّل، آفریدن را دوباره شروع می‏کنیم، این وعده بر ما حتمی است و ما آنرا عملی خواهیم کرد. . 7 - او نور آسمانها و زمین است زندگی و حرکت و افاضه مطلقاً از اوست . 8 - او شریک و همتایی ندارد، خدائی و معبودی جز او نیست، فرزندی ندارد، کسی را به فرزندی انتخاب نکرده است ، . 9 - او هر روز در کاری است. همه از او می‏خواهند، از او استمداد می‏کنند و دست نیاز بسوی او دراز کرده‏اند اگر چه عدّه‏ای متوجّه نیستند. هر که در آسمانها و زمین هست حاجت خود را از او می‏خواهند، او هر روز در کار بخصوصی است. آیه شریفه راجع به اصل احتیاج و استمداد از خداست، به حکم آیه و آیه ، بشر از خود چیزی ندارد او مطلقاً فقیر و محتاج است، در مقابل، هر چیز از خدا و ملک خدا و خدا غَنِّی مطلق است، پس تمام مردم اعم از خدا شناس و غیره که برای رفع حاجت خود به وسائل مادّی متوسّل می‏شوند، به وسائل خدا متوسل می‏شوند. و از خدا می‏خواهند، این آیه، نظیر آیه است مردم همه چیز را از خدا نخواسته‏اند، بلکه خدا مطابق احتیاج واقعی است که همان احتیاج بوده باشند. و امّا«کُلِّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأن» خداوند رَبّ العالمین است، معنای ربوبیت آنست که ربّ هر روز در کاری نظیر کار گذشته یا غیر آن بوده باشد مثل بنّاء که هر روز یک جور کاری در ساختمان، نظیر روز قبل یا غیر آنرا می‏کند تا بنای آن سرآید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 10- عزّت و ذلّت و گرفتن و عطا کردن در دست اوست، او پادشاهی می‏دهد و پادشاهی را می‏ستاند، اختیار در دست اوست، او شب را به روز و روز را به شب داخل می‏کند و زنده را مرده و مرده را از زنده بیرون می‏آورد . همانطور که تمام نعمتها را خدا می‏دهد، پادشاهی و حکمرانی را نیز او عنایت می‏کند، این دلیل نمی‏شود که پادشاه و حکمران هر چه خواهد بکند و بگوید: خدا به من داده است، چنانکه یک نفر پر زور و قهرمان نمی‏تواند همه را زیر مشت و لگد بیاندازد و بگوید: خدا این نیرو را به من داده است، نیکوکار و بد کار بودن شخص، روی کاری است که می‏کند، پادشاه بودن یا مردم عادی بودن، دلیل عزّت و ذلّت و خوبی بدی نیست، حساب عمل در میان است، معاویه مقتدر از همه بدتر و ابوذر فقیر از همه (نسبت به خودش) نیکوتر بود. 11- هدایت و گمراهی در دست او و در اختیار اوست، اوست که هدایت می‏کند و گمراه نمی‏کند مگر فاسقان را، اگر مردم اراده گمراهی کردند گمراه می‏کند، او به قلب کفّار مهر می‏زند که خود در اثر ادامه معاصی چنین خواسته‏اند ، ، ، . قرآن همه چیز را از خدا و در دست خدا می‏داند، و بی پروا می‏گوید: که عزّت و ذلّت و ضلالت و هدایت از خداست، اما معیّن می‏کند که کارهای خدا گزاف نیست و اینها روی نظم و حساب دقیقی است، چنانکه فرمود ، ، آنها که ستم پیشه کرده‏اند، گمراهشان می‏کند، مشروح سخن در «ضَلال» دیده می‏شود. 12- او دانه را می‏شکافد، مرده را از زنده و زنده را از مرده بیرون می‏آورد (از تخم بی حرکت و دانه مرده و بی حرکت درختان و بوته‏ها و علفهای زنده بیرون می‏آورد دوباره از آنها، تخم‏ها و دانه‏های مرده و بی حرکت خارج می‏کند) فقط او می‏گریاند، می‏خنداند، می‏میراند، زنده می‏کند، نر و ماده را او آفریده خلقت آخرت نیز در دست اوست، او بی نیاز می‏کند، او عطا می‏کند، او غذا می‏دهد، او مریض را شفا می‏دهد ، ، . 13- روزی موجودات از او و در دست اوست، او رزاق مطلق است ، ، . 14- او به اندازه قدرت و توانائی انس و جنّ، تکلیف می‏کند و این قاعده کلّی تکلیف است ، این حقیقت پنج بار بدین صورت در قرآن تکرار شده است. 15- بازگشت همه به سوی اوست، خوبان و بدان همه به سوی او برمی‏گردند ، 16- کسانی و کارهائی که خدا دوست ندارد و از آنها بی‏زار است به قرار ذیل‏اند: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، . 17- آنان که خدا دوستشان دارد بقرار زیراند: نیکوکاران ، توبه کاران:، پاکیزه‏ها: ، پرهیزگاران: ، بردباران: ، توکّل کنندگان: ، دادگران: ، جنگجویان در راه خدا: . 18- قرآن درباره اثبات وجود خدا و توحید او، بیشتر برهان نظم را که دلیل قطعی شعور و درک و عقل است، پیش می‏کشد، آری برای اثبات حق تعالی و یگانگی او، برهان نظم بهترین برهان و عموم فهم است. 19- اسماء حسنی را که نام‏های مخصوص خدا باشند در «حسنی» مطالعه فرمائید.

[ویکی فقه] الله (قرآن). الله برترین نام از نام های ذات مقدسی است که هستی صرف و جامع و مبداء همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است.
اصل الله الاله است و همزه به جهت کثرت استعمال ، حذف شده است و «الاله» و «الله» یا به معنای معبودی است که مستحق عبادت باشد یا به معنای ذاتی که عقول در آن متحیر است و نیز گفته اند: اله از ولاه ( عشق ورزیدن) بوده و واو به همزه تبدیل شده است؛ یا از «لاه یلوه لیاها» (مستور بودن) است
معانی
این چهار معنا از امیرالمؤمنین علیه السّلام درباره «الله» نقل شده است: الله معبودی است که خلق درباره او حیران و به او عشق میورزند. الله از ادراک چشم ها مستور و از افکار و گمان ها محجوب است.
اسم خاص
الله اسم خاص خداوند است که به همه اسمای حسنی و افعال برگرفته از آن ها متصف می شود و عکس آن (یعنی اتصاف اسما و صفات به الله) استعمال ندارد و لذا صحیح است گفته شود: الله اسم جلاله ذات واجب الوجودی است که مستجمع جمیع صفات کمال می باشد. لفظ جلاله «الله» در قرآن ، دو هزار و ششصد و نود و هفت بار تکرار شده و پیش از نزول قرآن این اسم در میان اعراب جاهلی آشنا بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

برترین و مشهورترین نام خداوند در فرهنگ اسلامی. الله، ذات جامع جمیع اسماء و صفات الهی و نیز ذاتِ سزاوار معبودیت است و به خلاف دیگر اسماء، صفت هیچ موصوفی قرار نمی گیرد و بر دیگر اسماء الهی برتری دارد. الله موضوع علم کلام، عرفان و تصوف است و در این علوم از ذات و صفات و افعال الهی بحث و گفت وگو می شود. برخی علما، الله را از ریشۀ سریانی «لاها» و بیشتر دانشمندان آن را از ریشۀ عربی «اِله، إِلاه، از اَلَهَ» به معنای مألوه (معبود) دانسته اند. در این صورت، «الله» ترکیب اَل اِله به معنای معبودِ معبودان است. نیز ← خدا

مترادف ها

god (اسم)
خدا، تعالی، خداوند، ایزد، الله، پروردگار، یزدان، یاهو

فارسی به عربی

اله

پیشنهاد کاربران

این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است!
.
اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : "ahlaw"
در اوستا: اَشا ( اَشه، اَشَم، اَشو، اَشوَن، اَشوان، اَشاوَن ) !
...
[مشاهده متن کامل]

( ( در اوستا: واژه اوشتا ( ushta ) افزون بر ( علاوه بر ) درستی و راستی، به معنای درود هم هست!
مانند: تیشتریشت، بند29 ) )
هُزوارِش: اَهلوب یا اَهروب
هَمِستار ( متضاد ) آن در اوستا: دُرِگوَنت ( دُرُوج، دُرُوغ )
در پارسی باستان و میانه، به "خدا" می گویند:
اِخوَدای ( xwadāy ) >>> واژه "خود" هم از این واژه گرفته شده است!
.
واژه عِبری و عربی"الله" هم از واژه پهلوی "اَهلا، ahlā" وام گرفته شده است!
سپس در واژه عربی "اهلاً" بکار رفت که از "اَهلا" وام گرفته است:
مردان پارسا و خداجو که به جایی می آمدند و به آن ها درود و خوشامد می فرستادند!
.
واژه های انگلیسی و هند و اروپایی ( ژرمنی ) بسیاری از "اَهلَو، اَهلا" ساخته شده اند:
hello, aloha, hail, hola, hollo
hallow, halloo, holy, hallelujah, halo
واژه "هاله، halo" پیامبران و بزرگان:
از واژه "اَهلَو، اَهلا" وام گرفته است!
فَرِّ ایزدی و کاریزمایی که همچون شایوَردی ( هاله ای ) نورانی بر گِرد و دور سر پیامبران و بزرگان است و از آن ها پایش می کند!
.
امروزه به کسی که خیلی درون پاک، پارسا و ساده دل هست، می گوییم: "هالو!"
.
نخست به ریشه یابی واژه "الله" می پردازیم:
دو گونه برداشت از آن شده است:
1. برخی دانشمندان واژه "الله" را عِبری یا سُریانی می دانند!
به مانند: ابوزید بلخی، سیبَوَیه شیرازی، خلیل بن احمد، ابوالعبّاس مُبَرَّد!
( ( یادآوری از واژه یلدا:
زبان سُریانی یا آرامی باستان پس از چیرگی امپراتوری آشوری نو بر ممالک سوری - هیتی ( امروزه بُغازکوی ترکیه ) بهره گرفته شد!
پس از آن هم هخامنشیان که پس از امپراتوری آشور، بنیان گذاشته شده بودند، نیز از زبان سُریانی در دستگاه دیوانی ( دَرباری ) خود استفاده می کردند و آرامی به عنوان زبان میانجی این منطقه باقی ماند
همچنین در طول سده های سوم و چهارم میلادی باشندگان این منطقه به مسیحیان گرویدند ) )
.
الله: از زبان های سامی:
واژه عِبری، سُریانی - alāhā یا ālōho ( ܐܰܠܳܗܳܐ )
ال: ایل:ئیل - به زبان عبری:
خدا، پروردگار، آفریدگار، ایزد، یزدان، جان آفرین
مانند: عزرائیل ( عزیز خدا، نورچشمی خدا ) ، میکائیل ( روزی رسان بندگان خدا ) ، اسماعیل ( اسماع: شنیده - گوش به زنگ خدا ) ، ناتانائیل! ( خداداده ) و. . .
اله: له - واله، شیدا، عاشق ( عَشیق ) ، شیفته، مفتون، دلباخته -
ایزد، الهه، صَنَم، نگار، بُت - پرستش، ستایش، سپاس!
.
2. برخی هم این واژه را عربی می دانند:
ال: الف و لام تعریف
اله: یالَه، وَلَهَ، یَولَهُ -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس، زِنهار! -
واله، شیدا، عاشق ( عَشیق ) ، شیفته، مفتون، دلباخته -
ایزد، الهه، صَنَم، نگار، بُت - پرستش، ستایش، سپاس! -
خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد! -
.
سپس به ریشه یابی واژه "اَهلاو، اَهلا" می پردازیم:
اَهه: خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد!
به مانند: اَهه >>> اَهورامَزدا!
.
لَو: لاو، لا -
به مانند: ( پَهلَوی - پَهلَو یا پَهلاو: پهن و چشمگیر )
واژه انگلیسی "love" هم از واژه "لاو" وام گرفته است!
فطرت و سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی، هو ( هولس ) !
شخصیت، انسانیت، منش، نهاد، وجود، گوهره، نژاد، خیم!، آسِن ( در واژه آسنا! ) ، روه ( روح - در واژه روهان! ) -
نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
.
معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، ، پرهیزکار ( پرهیزگار ) ، درستکار، بِهدین ( زرتشتی ) ، اَشامند ( اَشو، اَشوَن، اَشوان ) ، هیرسا، پاک و مقدس، وَرجاوَند! -
بهشتی ( پَرتَتِش! ) ، مینویی، پردیسی ( فردیسی ) ، خُلدی! -
ستایش، پرستیدن، ستودن ( ستوت یسن! ) ، آفرین، خدا را شکر، ایول ( ای ولله ) ، باریکلا ( بارک الله ) ، زنده باد، سَرِت سلامت! -
بزرگ زاده ( آقازاده، ژن خوب ) ، سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره چشمگیر و تماشایی -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد ( اوستا: اَشَستو، ašastu ) ، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن ) ، وَرجاوَند!
والا، گرانمایه، ارزنده، شکوهمند، با شوکت، فَرِّ ایزدی، کاریزما دار!
.
گویا اهورامزدا در آغاز، نخستین انسان را همه چی تموم ( اُسپور، کامل ) آفرید!
مانند: کیومرث، هوشنگ، جمشید ( جَم، یَم ) تهمورث، زرتشت، فریدون ( تریتا ) ، گرشاسپ، هوشیدر! و. . .
امروزه برخی کسان ( افراد ) با تلاشِ بسیار می توانند به اُسپور ( انسان کامل ) برسند!
مانند: فیلم لوسی ( lucy ) !
بخشی از بُندَهِش ( بُندَهِشن ) ، فَرگَرد ( فصل ) 1a، بند4:
ū - š nazdist, asmān dād pad abāz daršanīh ast ke fradom gōwēd.
dudigar, āb dād pad zadan ī tišn druz.
dsidigar, zamīg dād harwisp astomandih.
cahārōm, urwar dād ō ayārīh ī gōspand hudāg.
Panjōm, gōspand ō ayārīh ī mard ī "ahlaw".
šašōm, mard ī "ahlaw" dād ō zadārīh ud agārīh ī gannāg mēnōg ud hamist dēwān.
معنی: او[اهورامزدا] نخست، آسمان را آفرید، برای بازداشتن[اهریمن و دیوان]؛ باشد که[آن آفرینش را] آغازین گویند ( خوانند ) .
دیگر، آب را آفرید برای از بین بردن دیو ( دروج ) تشنگی[اَپوش].
سِدیگر، زمین همه ی ( هَرویسپ ) دنیایی ( اَستومند ) را آفرید.
چهارم، گیاه را آفرید برای یاریِ گوسفند سودمند.
پنجم، گوسفند را برای یاریِ "مردِ پارسا ( اسپور، انسان کامل ) " [آفرید].
ششم، "مردِ پرهیزگار ( اسپور، انسان کامل ) " را برای از میان بردن و از کار انداختن ( افکندن ) اهریمن و همه دیوان آفرید.
( ( همان آفرینش هستی، در اوستا:
1. آسمان 2. آب 3. زمین 4. گیاه 5. جانوران 6. اُسپور ( انسان کامل ) 7. رامِشن یا رامَِن ( آرامش ) ) )
.
در شایشت ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 15، بند7 و 8:
آن را برابر با هُرمَزد می داند و نیروی آن را در حد و اندازه هُرمَزد می داند:
7. Kē andar gēhān ohrmazd kāmēd šnāyēnīdēn tis i ohrmazd kāmēd abzūdan kē ān abāyēd kē - š ohrmazd hamē pad harw gāh abāg bawēd mard ī "ahlaw" pad harw čē - š mad estēd
ud harw čē ast ē šnāyēnēd ū - š pad rāmišn ē kunēd u - š az wattarān pānagīh ē kunē.
معنی: هر کس در جهان خواهد که هُرمَزد را گرامی دارد و چیز ( متعلقات ) را خواهد بیافزاید
"مرد پارسا" با هرچه او را آمده ( نصیبش شده ) است و هرچه او را هست؛باید گرامی دارد
و باشد که او[هُرمَزد] را خشنود کند و او را[مرد اَهلَو] از بتران ( بدتران ) نگهبانی کند ( به پا و مراقب باشه، دست از پا خطا نکنند )
.
8. čē mard ī "ahlaw" hangōšīdag ī ohrmazd xwadāy ka mard ī "ahlaw" kunēd ă - š ān i ohrmazd kerd bawēd
kē mard ī "ahlaw" šnāyēnēd ā - š andar gēhān dērang zamān hu - srawīh ud nēkīh bawēd ū - š wahišt rōšnih ī ohrmazd ud šadīh ud rāmišn xwēš bawēd.
معنی: چه "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " همانند هُرمَزد خدای باشد، هنگامی که "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " گیرد، پس هُرمَزد را گرفته باشد
هر کس که "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " را گرامی دارد، پس او را در جهان دیر زمان ( دراز ) نیکنامی ( هوسرَو! ) و نیکی باشد و در بهشت ( پرتتش! ) روشنی هُرمَزد ( روشنان! ) و شادی و خوشی ( آرامش ) از آن او باشد
.
در شایشت ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 15، بند5:
نشان ( نماد ) هُرمَزد در جهان مادی، همان انسان کامل است!
gētīg ān ī man kē ohrmazd hēm mard ī "ahlaw"
معنی: در جهان مادی ( استومند ) ، [نشان یا نماد] من که هُرمَزدم، "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " است
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 1، بند123و124:
ud ka ruwān ī "ahlawān" pad ān puhl widerēd ē ( w ) frasang homānāg ān puhl pahnāy bawēd
معنی: و هنگامی که روانِ "پارسایان" به آن پُل می گذرد، به مانند یک فرسنگ آن پُل پهن می شود
ud ān ī "ahlawān" ruwān pad abāgīh ī
srōš "ahlā" be widerēd
معنی: و روانِ "پارسایان" به همراهی سُروش "وَرجاوَند" [از پُل] می گذرد
.
این جُستار، با دستاویز ( کمک ) از جُستار: "مرد اَهلَو" نوشته: دکتر محمود جعفری دِهَقی برگرفته شده است!
.
به روشنگری پرداختیم که واژه "الله" از "اَهلا" می آید!
ولی برخی واژه "الله" را وابسته به سلمان فارسی می دانند در حالی که این واژه همان جور که روشنگری کرده ام، پیشتر ( قبل تر ) هم بکار می رفته است و سلمان فارسی، آیین های ایرانی را به اسلام رسانید ( وارد کرد ) !
( ( چندی درباره روزبه اسپَهانی خشنودان ( سلمان فارسی ) :
از اشراف زادگان و زمین داران کازرون و جِی اصفهان بود و در جوانی استاندار مَدائِن ( تیسفون! ) بود!
پدرش ( وَهامان یا نَعیم اسپَهانی بوذَخشان، بَدَخشان یا خشنودان ) از موبدان ( آسرونان! ) سرشناش زرتشتی بود!
پس با باورهای میترایی و زرتشتی آشنا بود!
در نوجوانی به فَرنود ( دلیل ) دوستای مسیحی که داشت، بخشی از آیین آن ها را یاد گرفت!
سپس در جوانی به دین مانوی گرایش ( علاقه ) پیدا کرد و به درجه برگزیدگان ( بالاترین درجه مانوی ) رسید
و پس از آگاه شدن پدرش و کلنجار ( بحث ) بر سر دین برتر، برآن شد ( تصمیم گرفت ) ، برای یادگیری ( تحصیل ) به سوریه ( شام ) برود و بهترین زندگی را به دنبال چیزی که دوست دارد، رها کند!
در آنجا برای بدست آوردن هزینه های آموزش ( تحصیل ) و خوراک، چندسالی در پیشگاه ( در خدمت ) چندی از یهودیان نَصرانی ( مسیحی سوریه ) بود و از اونجایی که نمی خواست زیر پرچم ( وابسته ) پدرش باشد، به نوکری ( غلامی ) آن ها درآمد!
در میانسالی: هنگامی که حضرت محمد به سوریه ( شام ) برای گسترش ( تبلیغ ) اسلام آمده بود با او آشنا شد
سپس پیامبر اسلام ( محمد ) از دانش او خوشش آمد و برآن شد ( تصمیم گرفت ) ، او را آزاد کند و پس از آزادی به روزبه ( سلمان ) گفت که اگر دوست دارد به مدینه بیاید
سپس روزبه ( سلمان: وارسته، رها شده، آزاد، مسلمان شده، پیرو دین اسلام ) ، برخی از آیین های زرتشتی، مانی و مسیحی را در اسلام هم به کار گرفت!
منبع: سلمانِ پاک: نوشته لویی ماسینیون و
برگردان: دکتر علی شریعتی
سلمانِ فارسی استاندار مدائن ( تیسفون! ) :
نوشته: احمد صادقی اردستانی ) )

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/الله • https://www.google.com/amp/s/civilica.com/doc/1901055/amp/ • https://fa.m.wikipedia.org/wiki/لوسی_(فیلم_۲۰۱۴) • https://fa.m.wikipedia.org/wiki/سلمان_فارسی • https://fa.m.wikipedia.org/wiki/برگزیدگان_(مانوی)• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
الله از ترکیب دو واژه ی عبری اِل ( خدا ) که در عربی ئیل خوانده می شود مانند جبرئیل، و اِلوهه elohe ( خدا ) ساخته شده است که هر دو در بند 20 از فصل 33 کتاب پیدایش ( نخستین کتاب تورات ) چنین آمده است: یعقوب
...
[مشاهده متن کامل]
در آن جا قربانگاهی ساخت و نام آن را اِل اِلوهه اسرائیل یعنی خدا خدای اسرائیل است نامید. ( la saint bible, paris, 1904 ) .

الله: خدا، دادار، آفریدگار، پروردگار، ایزد، اهورا مزدا.
پارسی را پاس بداریم.
اگه "الله" از "إلاه = إله"
پس:
"لا إله إلّا الله" معنی ندارد واشتباه لغوی دارد.
یعنی چی لا إلاه إلّا ال إلاه؟
بیدار شو!
حداقل 1824 کاربر آیة الکرسی خواندند در این صفحه؛ أمّا متأسفانه متوجه اشتباه تایبستی نشدند!
ای مسلمانان به جزئیات دقّت کنید وبرفرض درست بودن مطالب؛ ساده نشوید وپیش فرض صحّت نقل قول؛ إعتماد نکنید.
به عنوان شاگرد یک سوال کودکانه دارم خدمت اساتید محترم و ارجمند و بزرگوار و آن اینکه چرا خداوند متعال خودمان یا الله قوم آراب ( Arab : دارای دو تلفظ و معنا می باشد ؛ یکی مفرد به شکل آرب و دیگری جمع بصورت آراب به معنای رَب یا رب های اولی ؛ آغازین؛ ازلی و ابدی ) یا خدای چینیان ( Tao با تلفظ اصلی و ریشه ای تا او یعنی تا رسیدن به او ) و خدای هندوان ( Brahman : دارای دو تلفظ و معنا می باشد ؛ یکی مفرد به شکل به ره من و دیگری بصورت جمع براه مان در باب دعوت و خطاب به شنونده به معنای بیا براه من یا بیائید براه ما یعنی پیرو ما شوید اگر میخواهید و نه بطور اجبار ) و خدای رومیان ( Theo با تئو معادل همان تااو چینیان به زبان فارسی که در آن حرف الف به حمزه ء تبدیل شده است ) و خدای خدایان یونانیان ( Zeos با تلفظ زِ ئوس در اصل زِ اوس به معنای همه چیز از اوست ) و خدای اِل ( El خدای بعضی از اقوام سرزمین کنعان مانند اوگاریت ها در شمال غربی سرزمین شام و فینیقیان مخترعین اولین البفای غیر میخی ) و اله و ِالی ( Eli ) اقوام آرامی بخصوص به زبان مریم و یوسف و ایسا و آبا و اجدادشان و یاهو قوم اکّد و یاهوَه یا یَهوَه قوم یهود و هو ( Hu یا Ho قوم ایلام و آن ( An خدای پدر قوم سومر ) و اهورا مَزِدای قوم پارس و خوا ( khoa ) قوم ماد و سرآنجام آفریدگار کائنات با القاب رب العالمین و یا خالق سماوات سبع و الارض در محتوای هرکدام از گیتی ها یا دنیاها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار فقط یک سامان یا نظم کلی کیهانی و یک عشق و زندگی انسانی و یا به بیانی دیگر فقط یک عالم بهمراه یک آسمان و یک زمین نیافریده است بلکه در هرکدام از آنها بطور مطلقا یکسان و برابر ۷ سامان یا نظم کلی کیهانی و ۷ زندگانی و عشق انسانی و یا به عبارتی دیگر در هرکدام از آنها ۷ عالم بهمراه ۷ آسمان و ۷ زمین آفریده است ؟
...
[مشاهده متن کامل]

ارائه یک پاسخ حقیقی و منطبق بر واقعیت به این سوال کودکانه که به شکل چرا ؟ طرح گردیده خارج از توان فهم و عقل محدود انسان می باشد. اما همین سوال را می توان بصورت زیر مطرح نمود که دست یابی به پاسخ حقیقی آن شاید امکان پذیر و مقدور و میّسر باشد وان اینکه :
ما انسان ها چگونه و چطور و از کدام صراط مستقیم یا راه راست و به کمک کدام روش مطمئن و یقینی و بدون شک و تردید می توانیم به حقیقت داشتن موجود بودن سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی و یا عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه پی ببریم ؟ در زمینه دست یابی به پاسخ این سوال کودکانه نه تلسکوپ و نه میکروسکوپ ( هم مدل های پیشرفته امروزی و هم مدل های پیشرفته تر آنها در آینده های نزدیک و دور دست ) نمی توانند بما کمک کنند گرچه برای شناخت واقعیت و طبیعت و کیهان ابزار های بسیار مفید می باشند.
شاید مفید و مثمر ثمر تر باشد که بجای تعریف و تمجید و شعر گویی در مورد قد و بالای این سرو سهی و رعنا یا این بید مجنون یعنی الله، ببینیم که فقط به عنوان نور سماوات و الارض ( یعنی بدون خود سماوات و الارض و الظاهر و الباطن آنها ) چه گونه جهان و انسان را آفریده است ؟ آیا دو داستان بنیادی و مشترک سه دین باصطلاح توحیدی - ابراهیمی یهودیت و مسیحیت و اسلام؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوا حقیقت دارند یا اینکه دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است؟
yes we can too , but if we will
بله ما هم می توانیم مشروط بر اینکه بخواهیم.
در پایان یک بیت کودکانه با اقتباس از عارف بزرگ مسلمان و فارسی زبان مولانا :
مردمان سرزمین غرب هفت شهر عشق الله را گشتند و ما هنوز در خم پس کوچه های تاریک آیات و روایات و احادیث درحال پرسه زدن ایم .
الرحمن : اَل ره من .
الرحیم : اَل ره ایم .

تاریخچه مختصری در باره واژه" هو " و تغییر و تحولات آن در طول اعصار :
هو نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان ایلام ( Elam با تلفظ اِل آم یا ایل عام ) مخترع یکی از خطوط سه گانه میخی و محل سکونت و فرمانروایی زمینی وی در پانتئون ها یا مجامع خدایان در شهر های باستانی شوش و اِشان و نگهبان آن مجامع یک موجود خیالی به نام humban با تلفظ هوم بان بوده است. گیاه معروف قوم فارسی زبان دیگر یعنی سومر مخترع یکی دیگر از خطوط میخی سه گانه و موبدان موبدانان ( یعنی باریک بینان یا نکته سنجان ) پارسی تحت عنوان هوم از نام همان نگهبان مجامع خدایان قوم ایلام ( عیلام ) اقتباس گردیده است. در داستان گیل گامیش قوم سومر آن گیاه در یک جنگل روی یک جزیره دور افتاده در دل دریا می روئیده و نگهبان آن یک موجود خیالی به نام humbaba با تلفظ هوم بابا بوده است که از نام هوم بان قوم ایلام اقتباس گردیده است. عنوان پیشوایان آئینی یا دینی قوم فارسی زبان ایلام بصورت مفرد " مُخ کل گرا " و به شکل جمع مُخان کلگرا بوده است که بعدا توسط اقوام ماد و پارس به مُغ و مُغان تبدیل گردیده . لذا پیر و دَیر مغان در دیوان حافظ شیرین سخن شیرازی هیچ چیز دیگری نبوده غیر از آن پیشوایان و محل تجمع و عبادت گاهای مرکزی آنان در شوش و اِشان.
...
[مشاهده متن کامل]

قوم اکّد ( Akaad با تلفظ اک کد به زبان فارسی سومری به معنای کوتاه قد یا کوتاه نظر ) وارث فرهنگ و تمدن قوم سومر و بخشی از فرهنگ و تمدن قوم ایلام و بنیانگذار اولین امپراتوری روی کره زمین حدود چهار هزار و دویست و پنجاه سال پیش قبل از تولد آبراهم ( ابراهیم ) و نمرود ( رطوبت رودخانه ) ، واژه هو را اقتباس و با اضافه کردن پیشوند " یا " آنرا به یاهو تبدیل می کند که بعدا در زبان عبری به شکل های یاهوَه و یَهوَه در می آید.
از طرفی دیگر قوم پارس آنرا به اَهو تبدیل می کند به معنای هو اولیه یا آغازین. عنوان اهورامزدا در اصل و ریشه و در اولین مراحل پیدایش خود در زبان اوستایی و پارسی به شکل : اهو را مَزِدا ، بوده که معنای آن بصورت خطاب و امر به شنونده به شکل زیر بوده است : هو اولیه یا آغازین را از خاطره پاک نکن بلکه آنرا همیشه به یاد داشته باش .
اوستا هم در اصل و ریشه دارای دو فرم به شکل زیر بوده است:
- هوسِتا : که دارای دومعنا بوده ؛ یکی خبری به معنای ستاینده هو و دیگری امری و خطاب به شنونده به معنای هو را ستایش کن.
- آو سِتا : به معنای ستاینده آب ، یکی از عناصر اربعه یا چهارگانه فلسفی و منشاء زندگی.
مَزِدی سنا : مَزِدی در اصل و ریشه یک نوع تمرین تمرکز فکری بطور انفرادی و دسته جمعی و همپای یوگای هندوان بوده است در جهت تقویت حافظه و بخاطر سپردن کلام خردمندان و آموزگاران و انتقال آن سینه به سینه به نسل های آینده در اعصار دور دست تاریخ قبل از پیدایش خط. پسوند سنا به معنای تشویق شاگردان در آن زمینه بوده است و نه ستایش و پرستش.
هوم ایلامی در اصل و ریشه به شکل هوَم و دارای دو معنا بوده است ؛ یکی از زبان خود هو به معنای من هو هستم و دیگری از زبان پیرو و باور مند به هو به معنای هوِ من یا خدای من.
در همین زمینه و رابطه آیه اول سوره معروف قرآنی با شماره 112 به شکل : قُل هوَّ اللهُ احد، به معنای بگو او احد و واحد است ، نبوده بلکه در اصل و ریشه یعنی به زبان و از دیدگاه پیامبر اسلام ، این آیه به نمایندگان سه قوم یهود و عرب و پارس ابلاغ گردیده است در جهت رفع اختلافات و دعوا ها و نزاع های کودکانه آنان بر سر الفاظ برای انتخاب نام خالق سماوات سبع و الارض و یا رب العالمین و یا آفریدگار کائنات. و پیامبر اسلام برای تسکین خاطر آنان فرموده است : بگوئید که الله و هو یکی اند و هم معنا و هردو به یک موجود احد و واحد و یگانه اطلاق یا اتلاق می شوند.
آیه اصلی و محوری و مرکزی قرآن یعنی آیه توحید و شهادت به شکل . . . . . لا اله الا الله. . . به معنای خدای دیگری غیر از خدا وجود ندارد ، نبوده بلکه معنای اصلی و ریشه ای این آیه یعنی از دیدگاه خود پیامبر اسلام به شکل زیر بوده است:
. . . . . . نه اله بلکه الله. . . .
منظور پیامبر اسلام از بیان این آیه این بوده است که مسلمانان بطور واحد برای نامگذاری خالق سماوات سبع و الارض دیگر از واژه آرامی اله استفاده نکنند بلکه از کلمه عربی الله تا به تدریج عام و جهانی شود.
در پایان کلام کودکانه امروز خویش که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشد، آن گیاه معروف به احتمال قوی چیز دیگری نبوده است غیر از همین تنباکوی سبز طبیعی تحت نام های گراس و گانجا یا ماری ژوانا ( ماری جوان و باکره ) که به قول ابن سینا استعمال یا مصرف این گیاه طبی فهم و عقل را تیز و حس و فکر و خیال را روشن می نماید.
آفریدگار کائنات نیافریده ست من و تُرا بهر طاعت و بندگی و یا بلسان آراب الا یعبدون / بلکه تا کند مارا 🤔 به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش رهنمون/ تا گرداند مارا سهیم و نماید بهره مند از زندگی جاودان و بیکران خویش/ بهر گفت و شنود در سطح کمال ایده آل در پیشگاه اعلا و والای خویش/.
نتیجه کلی :
خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجّوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. آئین یکتا پرستی هم هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و نمی باشد و هیچ چیز دیگری نیست غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی.
نتیجه کلی تر :
انسان آئینی و دینی و آتئیستی بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید در زمینه معرفت به خداوند متعال گمراه ترین نوع انسان روی کره ارض یا زمین می باشند، منجمله بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی در اعصار دور دست تاریخ.
البته با احترام کامل به پیشگاه والای جامعه موئمنین و پیروان صدیق و شریف و نیک پندار و نیک گفتار و نیک کردار همه آئین ها و ادیان و فرود آوردن سر تعظیم و تواضع و فروتنی در حضور مبارک آنان.

الله به معنی آفریدگار یکتا بار ها در قرآن کریم آمده است و خداوند در قرآن فرموده : ما قرآن را به زبان عربی آشکار نازل نمودیم. �بلسان عربی مبین�
"أَ فَرَأَیْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّی19"
متأسفانه خیلیها عمدا یا سهوا کلمه "الله" با اللات جاگزین کردند!
واین امر کاملا تحریف وتوهین به مقدسات مسلمانان هست.
وعمدا در بعض سایتها وکتابها goddess ترجمه اللة ( با تاء مربوطه ة ) ای مؤنث کلمه" الله" از خود در
...
[مشاهده متن کامل]

آوردند. وبا کلمه "اللات" اشتباه عمدی کردند. غافلند ازاینکه وضع نقاط بر حروف از ابداعات امام علی علیه السلام هست وقبلا نبود.
انتشار اطلاعات اشتباه وترویج اکاذیب وتشویش افکار مردم عادی که زمینه کارشناسی کافی برای
تشخیص وتمایز ( تمییز ) حقیقت از توهّمات وتزییفات وجعلیّات ندارند؛ مانند ترویج "زبان عربی ساختگی ( جعلی ) " که نه فقط خیانت به حقیقت وعلم هست بلکه ادامه فعالیت 24 ساعته سیاست تخریبی بنی اسرائیل ومزدورانشان که افتخار میکنند اوباش واراذل یهودرا از اسارت نجات دادند،
وسعی مداوم بر تخریب زبان عربی تا به هدف اصلی "تخریب وهجر قرآن عربی" میرسند ومهجور
بماند وإنگار مُوفّق شدند؛ چون افراد جاهل ونژادپرست ومزدوران به فراوانی یافت میشن،
یا براحتی شستن ذهن را میشوند؛ یا با پول ومصلحت وغروروحسد دروغ را می پندارند.
واین موارد والفاظ به ساحت علم هیچ خدمتی ندارد.
"وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً30"
قرآن عربی را هَجر میدانند وهَجر کردند.
"أ فرأیتم اللات و العزّی": مگه لات وعزّا را دیده اید؟! ! تااینکه میگی خانم ( زن - إمراءة - ماده -
أنثی ) هستند؟!

نظر کاربرد مهرگان ١٧:١٨ - ١٤٠١/٠٢/٠٨
اینکه ( زبان عربی یک زبان ساختگی است که از زبان های ایرانی و عبری و سریانی و . . . ساخته شده است ) : کاملا غیر کارشناسی وخلاف ادلّة و اثباتات دانشمندان "تخصص ریشه زبان" ( ETYMOLOGIST ) .
...
[مشاهده متن کامل]

واین نظر از "خود در اوردنی" هست! وتوهین کردن به " قرآن عربی" و تُهمت زدن به الله "خلق الانسان، علّمه البیان" : ای زبان عربی را به انسان یاد داد، از اوّل وابتداء خلقت.
مگه "الله القادر علی کلّ شئ" ناتوان واز زبانهای جعلی وتغییر یا فته ( ایرانی و عبری وسریانی و . . . ) نیاز دارد وادعاء میکنه که قرآن عربیست!عجب گستاخیه.
إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَأَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذینَ آمَنُوا هُدیً وَ شِفاءٌ وَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ

وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبینٌ
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا وَ صَرَّفْنا فیهِ مِنَ الْوَعیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ
کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی‏ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ بُشْری‏ لِلْمُحْسِنینَ
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا
رَیْبَ فیهِ فَریقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیرِ
حالا کدام زبان ایرانی؟؟؟
فارسی دری - زبان میانجی - زبان در دربار وسلطت طلب که قدمتش حداکثر 200 ساله!!!
یا اوستائی که ریشه اش کاملا عربی هست! Language root
تعصّب بی جا؛ حقیقت را پنهان وعوض نمیکند.
گمراه کردن دیگران ر ا؛ فقط به جاهلیت افتخار میدهد وکور فهمی افزایش میدهد.

الله :یعنی ال إلاه : از ( آه ) گرفته شد
چون انسان وقتیکه در تنگاتنگ میافته وحس عمیق ناتوانی کرد ( وهو أقرب إلیکم ) ، عاجزانه" آه" را میکشد ( مُضطر ) وبسوی قدرت نامتناهی پناه میبره "أمّن یُجیب المضطرَّ إذا دعاه".
...
[مشاهده متن کامل]

وغالبا انها که در نعمتند، " آه"را نمیکشند وتوی غفلت وحسرت ابدی فرومیبرند
"نسی ماکان یدعو إلیه"
واللهُ المُجیبُ، تنهائی " شنیدار وپاسخگو به ال آه"؛ در هر شرایطی وبه هر انسانی وهر مخلوقی هست.
" . . . یاالله یاالله یاالله"

" ذات حق که معبودی جز او نیست " نام حقیقی خدای یکتا
اله یعنی بهترین و برجسته ترین و والاترین الف لام اضافه شده شده الله یا ال اله تاکید است بر الله ی که پیامبر معرفی می کند یعنی این الله الله یعنی اله شده بهترین برجسته ترین
اعراب عدنانی که از نسل حضرت اسماعیل علیه السلام بودند در مکه بر دین حضرت ابراهیم علیه السلام بوده و خداوند یکتا ( الله ) را پرستش می نمودند تا اینکه یکی از عرب های قحطانی که اصالتاً از یمن بودند به سوریه
...
[مشاهده متن کامل]
رفت و از آنجا بتی را به مکه آورد و گروهی از اعراب عدنانی به سمت پرستش بت ها روی آوردنداین گروه در زمان ظهور اسلام بت ها متعددی را در مکه درست کرده و آنها را پرستش می نمودند که اسامی این بت ها در تاریخ آمده و مهمترین آنها هبل، لات و عزی بودند پیامبر اسلام پس از فتح مکه تمامی این بت ها را نابود نمود

آنکه نیست خدایی جز او ، خدای حقیقی ، خدای یکتای اصل ، خدای همه چیز ، ذات حقیقت
با درود و عرض ادب
تمام لوازم برقی مانند گوشی، رایانه و غیره نقشه ی شیطان پرستان هست که می خواهند ما با استفاده از لوازم برقی عمرمان کمتر شود.
اینتر=بِین، میان، درون
نت=تار عنکبوت، دام، تله
اینترنت= درون تله ی ( شیطان )
...
[مشاهده متن کامل]

وب=تار عنکبوت
سایت=محل، مکان
وبسایت=مکان تار عنکبوت ( شیطان )
Go=برو
Ogle=دید زدن، چشم چرانی، نگاه کردن به نامحرم
Google=برو به نامحرم ها نگاه کن
سایت اینترنتی گوگل=Website google
یعنی برو به مکان تله ی شیطان و به نامحرم ها نگاه کن.
اینا چند مورد از نقشه های شیطان پرستان هستند.
استفاده از زبان های بیگانه در حال گفتگو با یک هموطن ایرانی یکی دیگر از نقشه های آنان است.
حتّی خریدن لباس های بیگانه جزء نقشه های شیطان پرستان است.
لطفاً این متن را به دیگران بفرستید تا دیگران باخبر شوند.
با سپاس.

انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون /قرآن کریم
کسیکه نافرمانیش ناممکن است
خدای یگانه و شیدا
لفظ جلاله ( الله ) ، اصل آن ( ال اله ) بوده ، که همزه دومی در اثر کثرت استعمال حذف شده ، و بصورت الله در آمده است ، و کلمه ( اله ) از ماده ( اله ) باشد، که به معنای پرستش است ، وقتی می گویند ( اله الرجل و یاله ) ، معنایش این است که فلانی عبادت و پرستش کرد، ممکن هم هست از ماده ( و ل ه ) باشد، که بمعنای تحیر و سرگردانی است ، و کلمه نامبرده بر وزن ( فعال ) به کسره فاء، و بمعنای مفعول ( ماءلوه ) است ، همچنان که کتاب بمعنای مکتوب ( نوشته شده ) می باشد، و اگر خدایرا اله گفته اند، چون ماءلوه و معبود است ، و یا بخاطر آن است که عقول بشر در شناسائی او حیران و سرگردان است .
...
[مشاهده متن کامل]

و ظاهرا کلمه ( الله ) در اثر غلبه استعمال علم ( اسم خاص ) خدا شده ، و گرنه قبل از نزول قرآن این کلمه بر سر زبانها دائر بود، و عرب جاهلیت نیز آن را می شناختند، همچنان که آیه شریفه : ( و لئن سئلتهم من خلقهم ؟ لیقولن الله ) ( و اگر از ایشان بپرسی چه کسی ایشان را خلق کرده ، هر آینه خواهند گفت : الله ) ، و آیه : ( فقالوا هذا لله بزعمهم ، و هذا لشرکائنا ) ، ( پس درباره قربانیان خود گفتند: این مال الله ، و این مال شرکائی که ما برای خدا داریم ) ، این شناسائی را تصدیق می کند.
از جمله ادله ایکه دلالت می کند بر اینکه کلمه ( الله ) علم و اسم خاص خدا است ، این است که خدایتعالی به تمامی اسماء حسنایش و همه افعالی که از این اسماء انتزاع و گرفته شده ، توصیف می شود، ولی با کلمه ( الله ) توصیف نمی شود، مثلا میگوئیم الله رحمان است ، رحیم است ، ولی بعکس آن نمیگوئیم ، یعنی هرگز گفته نمیشود: که رحمان این صفت را دارد که الله است و نیز میگوئیم ( رحم الله و علم الله و رزق الله ) ، ( خدا رحم کرد، و خدا دانست ، و خدا روزی داد، ) ولی هرگز نمیگوئیم ( الله الرحمن ، رحمان الله شد ) ، و خلاصه ، اسم جلاله نه صفت هیچیک از اسماء حسنای خدا قرار می گیرد، و نه از آن چیزی به عنوان صفت برای آن اسماء گرفته میشود.
از آنجائی که وجود خدای سبحان که اله تمامی موجودات است ، خودش خلق را به سوی صفاتش هدایت می کند، و می فهماند که به چه اوصاف کمالی متصف است ، لذا می توان گفت که کلمه ( الله ) بطور التزام دلالت بر همه صفات کمالی او دارد، و صحیح است بگوئیم لفظ جلاله ( الله ) اسم است برای ذات واجب الوجودی که دارنده تمامی صفات کمال است ، و گرنه اگر از این تحلیل بگذریم ، خود کلمه ( الله ) پیش از اینکه نام خدایتعالی است ، بر هیچ چیز دیگری دلالت ندارد، و غیر از عنایتی که در ماده ( ا ل ه ) است ، هیچ عنایت دیگری در آن بکار نرفته است . ( تفسیر المیزان )

الله واژه ای است مرکب از ال و ءاله ؛ ال الف و لام تعریف است و ءاله از وله مشتق شده است به معنی سرگردانی و حیرانی به معنی موجودی که تمامی مخلوقات حیران و سرگشته اویند و امام علی علیه السلام نیز به این معنی تصریح فرموده که عقول به کنه ذات او راه ندارند
یا الله یا الرحمن یا الرحیم یا حمید یا مجید یا علی یا عظیم یا کبیر یا خبیر یا بصیر یا سمیع یا اکبر یا کریم یا ولی یا شفیع یا شافع یا مولی یا نصیر یا ناصر یا علیم یا حلیم یا عالم یا متعال یا رزاق یا صبار یا شکور یا عفو یا تواب یا وهاب یا لطیف یا رؤف یا ودود یا حق یا مبین یا متین یا صادق یا صاحب یا صمد یا احد یا واحد یا رب یا اله یا مالک یا ملیک یا ملک یا قدوس یا سلام یا مومن یا مهیمن یا عزیز یا حکیم یا جبار یا متکبر یا خالق یا بارئ یا مصور یا نور یا هادی یا شهید یا حی یا قیوم یا ارحمن راحمین یا حاکم یا احکم الحاکمین یا حسیب یا اسرع الحاسبین یا جلیل یا ذوالجلال و الاکرام یا ذونتقام یا ذوالطول یا ذوالقوة یا ذوالفضل یا شدیدالعقاب یا قاضی یا وکیل یا کافی یا باقی یا اول یا آخر یا باطن یا ظاهر یا قوی یا قدیر یا مقتدر یا قادر یا قاهر یا قهار یا ستار یا قریب یا مجیب یا رقیب یا ناظر یا غنی یا غفور یا غافر یا غالب یا محیط یا واسع یا باسط یا فاتح یا فتاح یا حفیظ یا ارباب یا رشید یا وال یا واق یا فاطر یا محسن یا رب العالمین یا حبیب یا راضی یا قابل یا وارث یا خلاق یا فعال یا مالک الیوم الدین یا شاکر یا متقی و . .
تبارک الله احسن الخالقین
والحمدلله رب العالمین
انا لله و انا الیه راجعون
آیه الکرسی / بله ( ه ) مضموم بر می گردد به الله و تاخذ مونث برمی گردد به سنة و نوم با تشکر
اللة:
یالله به معنی ( o god ) اشتباه محظ است!
God: مذکّر خدا؛ برای خدایان مذکّر ( اسم جنّ ها و خدایان تخیّل بشراست ) .
Goddess: مؤنّث خدا؛ برای خدایان مؤنث. ( المانی Gott وفرانسوی Dieu دیو ) .
...
[مشاهده متن کامل]

اللهُ الأحد الصمد نه مذکر نه مؤنث ؛ وتنهاترین آفریدگار جهان است؛ وهیچ ترجمه وتفسیر نداره.
O Lord ، O Master: برای تعظیم بزرگان وسلاطین وشاه و. . .
Ya Allah : تنها لفظ مناسب برای یاالله.
وعمدا در بعض سایتها وکتابها goddess به بمعنی اللة ( با تاء مربوطه ة ) ای مؤنث کلمه الله در آوردند. وبا کلمه "اللات" اشتباه عمدی کردند. غافلند ازاینکه وضع نقاط بر حروف از ابداعات امام علی علیه السلام وقبلا نبود.
"أ فرأیتم اللات و العزّی":
مگه لات وعزّی دیدی؟! تا میگی خانم ( زن - إمراءة - ماده - أنثی ) هستند؟!

الله
منابع• http://Aryana.Expert@gmail.com
متأسفانه خیلیها کلمهء مقدسه "الله" به تحریف و بد معنی کشیدن. .
یاالله
شد یالّا: در کشورهای عربی به معنی "بجو"، حرکت کن، عجله کن، زود باش ( به انجام یه کاری . . ) ، خفه شو، گم شو، اینجا نمون، . . .
...
[مشاهده متن کامل]

"إن شاء الله" شد انشلّا!
روح الله :شد رُلّه!
"اللهم . . . ":شد الهم ( بمعنی اندوه وغم وگرفتاری ) .
"السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته" شد سلام، سام، س!
عجب!

لاتأخذه سنة ولا نوم . . . .
کاشکی آیة الکرسی Copy & Paste از قرآن انجام میدادی آقای حشمت خواه تا اشتباه تایپی واقع نشود.
متن آیة الکرسی
اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
...
[مشاهده متن کامل]

ما فراموش میکنیم که الله الف دارد:ای اللآه: از آه گرفته شد.
همه احساسات ومشاعر انسان به آه وصله. وقتیکه دردت میاد ( رنج ) واوج لذت میبری و تعجب میکنی :آه میکشی. واین آه در زبان عربی ال آه میشناسند. وصاحب ال آه هات فقط وفقط الله عز وجل وهیچ کلمه جاگزین این نیست وترجمه ندارد وهمه انسانها از بدو خلقت با آه مادرشان آشنا دارند ودر لحظه تولد نوزاد آه بلند میکشه. وهمه زبانهای عالم آه میشناسند ودارند ونیاز به تفسیر وترجمه ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

وکلمه اله ( بدون الف ) به معنی معبود وعبودیت با اله ( الآه ) فرق دارد.
واقای Jeremy Bentham که معتقد به رنج و لذت اصل رفتار بشر است غافل است از این احساسات به آه وصل است وبه حقیقت الله الباری نزدیک بود.
"وهو اقرب الیکم من حبل الورید"
ویاالله اثر موضعی دارد:ای هر کسی هر عقیدتی وقتیکه یاالله از اعماق وجودش میستایش جوابش واثراتش میبینه. وهیج کلمه مثل یاالله جاگزین ندارد نه خدا نه ایزد نه GOD نه . . . .
"امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء"

منابع• http://aryana.expert@gmail.com
الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذ سنه و لا نوم له ما فی السماوات و ما فی الارض من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشی ء من علمه الا بما شاء و سع کرسیه السماوات والارض و لا یووده حفظهما و هو العلی العظیم. . . آیه الکرسی ( قرآن کریم )
به نظرم معنی الله در خود کلمه است الله از حیرت و حیرانی است وقتی کسی، فکری، اندیشه ای از تبیین و تشریح بزرگی عاجز میماند و نوعی حیرانی و مستی عقلی بهش دست میدهد و در بزرگی چیزی در حیرت میماند، یعنی الله یعنی همه بطور کلی در حیرت و واله اند از بزرگی اش.
...
[مشاهده متن کامل]

که باز به نظر بنده میشه گفت هیچ بزرگی که در هیچ نگنجد ( الله اکبر )

زبان ما پارسی/فارسی نیست.
زبان ما ( سانسکریت شکسته ) است.
همان زبان سانسکریت را قیچی نموده و بریده اند و سرچپه کرده اند.
زبان عربی را از سرچپه کردن زبان پارسی ساخته اند.
زبان پارسی = سانسکریت شکسته
...
[مشاهده متن کامل]

زبان عربی = پارسی سرچپه و یا سانسکریت شکسته سرچپه.
مانند: آلآ 🔄 الله
اهورا = ارواه/ارواح
مهر = رحم
همچنان گپ/حروف واژگان را دگرگون ساخته اند.
مانند:
مسبت = مثبت
پارسی از هر دو سو خوانده میشود.
مسبت 🔄 تبسم
تبسم کردن یک چیز مهم است😊
ساپ 🔄 پاس
ساپ = پاک
پارسی: ساپ
عربی: صاف
الله یک واژه پشتو است.
پشتو
پشتو = پاک و خوب
پشتو = شاپ/شاب
جمشاب/جمشاپ
جمشید = بابای آدم
پشتون = پتهان
پتهان = نشان بزرگ
نشان بزرگ = جمشید و آلامیترا.
در ادیان کهن خداوند نخست ( گاو ) را آفریده و باز مرد را و باز زن را.
نخست برای نگهداری و زنده ماندن مرد ( گاو ) را آفرید.
باز برای نگهداری زن ( مرد ) را آفرید.
سوم زن را آفرید تا زندگی را نگهداری کند.
زن = زندگی
در بُت شیوا که نگاه کنید، گنگاه در سر شیوا است.
در زبان پشتو برای زن میگویند ( شزه ) یعنی خوب من.
پارسی: زن
پشتو: شزه
زبانان در گذر گاه دگرگون شده و بهتر میشوند و واژگان پاکتر و روشن تر میشوند.
در پشتو برای زن میگفتند ( شزه ) .
در پارسی سازگار و بهتر میشود و ( زن ) برایش میگویند.
زن = زندگی.
آلامیترا = مادر بالا، مادر بیهمتا، مادر بیمانند.
نخستین گاو ماده بود که به آدمی شیر داد.
در دین هندو ( لکشمی ) است که پرستاری ( مهان ویشنو ) را میکند و ویشنو آرام در خواب است.
زبان پشتو کهن تر از همه زبانان جهان است و مادر همه زبانان جهان میباشد.
۳۳ ملیون خدای هندی همه نام شان پشتو است.
تاریخ زبانان جهان.
۱: پشتو
۲: سانسکریت
۳: پارسی ( سانسکریت شکسته ) .
۴: همه زبانان جهان.
پارسی= زبان خدا
پارسی 🔄 سی پاره ( قرآن ) .

الله
باید به گذشته نیک دید انداخت و زبان شناس بود تا معنی واژگان را دریافت.
الله
الله یک واژه پشتو و یا پارسی کهن است و منش/صفت میباشد و برای زن ( مادر ) به کار میرود.
واژه ( الله ) از هنگام شاه جمشید وز دین بهی ( آلامیترا ) است.
...
[مشاهده متن کامل]

هنگامی که جمشید آمد و برای مردم گفت: پیدا کننده همه هستی یکیست و آن هم مادر مهربان و بخشاینده است که ما را از خود آفریده و ما جنس کدام فابریکه نیستیم بلکه ما را مادر آلا/مادر بالا زائیده است که ما و شما برایش ( آلامیترا ) بگویم.
آلا/آلآ = بیمانند، بیهمتا
میترا = بزرگ تر ، برتر
میتر، متر، مهتر، مشر
پارسی:
کوچک: کهتر
بزرگ: مهتر
پشتو:
کوچک: کشر
بزرگ: مشر
سانسکریت: میتر/متر
عربی: اکبر
آلآ /آلا = الله
میتر/متر = اکبر
پارسی: آلامیترا
عربی: الله اکبر
آلامیترا = بزرگ تر بیهمتا
بزرگ تر بیهمتا = بخشاینده مهربان
بخشایش خدا = جان
مهربانی خدا = خرد
بخشایش خدا = هستی
مهربانی خدا = دانش ( نیک بودن و نیکی را شناختن ) .
آلامیترا = نگهدارنده بازخواستگر
درین جهان بخشاینده مهربان
در آن جهان دادگستر دادگر
تا زنده هستید خداوند بخشاینده است.
پس از مرگ خداوند پاداش دهنده است.
هر چه در آزمون/امتحان پاسخ داده اید به همان اندازه شماره میگیرید.
جبار = جبران کننده
ما در جبر زندگی میکنیم.
دادگاه = ترمیمگاه آدمیان
بلی
واژه ( الله ) یک واژه پشتو و یا پارسی کهن است.
کار برد ( آلا/الله ) در زبان پشتو.
۱: هنگامی که در یک مجلس سخنرانی میشود. !
پارسی: خانمان و آقایان
انگلیسی: Ladies and gentlemen
پشتو: آغلو او شاغلی
آغلو = آ/آلا ، آغلو
آ = آلا/الله ( بیهمتا، بیمانند ) .
غلو = آغلو ( خانم ) برابر به ( آقا ) .
آغلو = پرستار بیهمتا، پرستار بیمانند ) زن، مادر
شاغلو/شاغلی = شه/شاه، آغا/آقا
شه/شاه = خوب
آغا/آقا = پرستار
شاغلی/شاغلو = پرستار خوب، پرستار نیک.
پس ما در می یابیم که ( الله ) یک منش/صفت است که برای زن به کار میرود.
همچنان. !
در اسلام و در قرآن سوره اخلاص میگوید: ( لم یلد و لم یولد ) یعنی نه زائیده شده و نه زائیده است. !
خوب این کلمه ( زائیده ) تنها برای ( ماده ) به کار میرود.
لم یلد و لم یولد = نه زائیده شده و نه زائیده. !
آلامیترا = الله اکبر
تنها در اسلام زن به مرد تبدیل شده است.
اکنون بسیار آسان عمل جراحی زن را به مرد و مرد را به زن تبدیل میکند.
پس چرا در دین خدا خود را عمل جراحی نکند. ! هههه
الله نام نیست بلکه ( منش/صفت ) است.
خدا هیچ نام ندارد.
همه منش و یا صفت هستند.
بگوان = نگهدارنده بزرگ
آلامیترا = مادر بیهمتا، مادر بیمانند، مادر بالا.
در زبان پارسی ( آ ) مهم است.
زیرا ما مردم مردم ( آواز ) هستیم که نخست آواز خدا را شنیده ایم.
خاور = دروازه خوبی ( دیوی و دیوتا، شاه و پیغمبران ) .
دیوی و دیوتا = کودکی آدمیان ( نازدانه با ناز بردار ) .
شاه = جوانی آدمیان ( آموزش، شناخت ) .
پیغمبر = آزادی آدمیان ( خود بودن/خود چلاندن ) .
بنده = آزاده بی آزار.
الله را به یاد داشته باشید و آزاده بی آزار باشید.
آلا/آلآ = الله
میترا = اکبر
آلامیترا = الله اکبر
آلامیترا/الله اکبر = بخشاینده مهربان، رحمن الرحیم.
بزرگی در داد و بخشش است.
بزرگ منش باشید = بخشاینده مهربان باشید.
این هستی مال خدا است به مال خدا خیانت نکنید که بازخواستگر جبار است و مال خود را از خس تا چیز وز جانور تا آدمی همه آفریده خود را دوست دارد.
به یاد بیآورید:
بزرگان در خانه میگفتند: هوشت را بگیر تا آزارت به کس نرسد حتی مورچه را زیر پا نکنید که مال خدا است و خدا مال خود را دوست دارد و بازخواست میکند.
آلآ/الله= بازخواستگر بیهمتا، بازخواستگر بیمانند.

اَل در زبان عربی حرف تعیین می باشد که با the در زبان انگلیسی هم نقش است . alah با تلفظ اَلهَ به زبان آرامی به معنای خالق آسمان و زمین و هرآنچه را که بین آندو است، می باشد. the alah همان ال اله می باشد
...
[مشاهده متن کامل]
که با برداشتن حرف الف بین دو حرف لام و استفاده از علامت تشدید به شکل الله در می آید. بهر حال واژه خدا در زبان فارسی منطقی و معقول ترین نام است برای خالق آسمان ها و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، زیرا واژه خدا مخفف " خود آمده " می باشد. نه از کسی زاییده شده و نه چیزی اورا زاییده است و همیشه بوده و هست و خواهد بود. به عنوان مثال اگر همه آیین ها و ادیان و مذاهب از بین بروند، خدا سر جای خود جاودانه باقی می ماند و به اندازه سر یک سوزن خراشی بر وجود و هستی اش وارد نمی شود.

برای الله تفاسیر متفاوتی هست
ولی این درست است که قبل از اسلام هم از کلمه الله استفاده میشده
و اینکه همریشه با اِل عبری است
و بنابر اناجیل اربعه وقتی عیسی در صلیب ( بنا بر اناجیل اربعه ) بود به زبان مادری خودش یعنی عبری گفت: "اِلّای, اِلّای, لما ثبقتنی" به عربی "الله, الله, لما ترکتنی". میبینید که شبیهند و هم وزن
...
[مشاهده متن کامل]

ولی خدا, ایزد, اهورامزدا, یزدان, god با g کوچک , tanrı در ترکی با t کوچک, هیچ کدام معنی الله را نمیدهند.

ارزو هامو براورده کن
اِله:
اَلله:
این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک حرف " ل"نوشته می شود، در حالی که الله ( allāh ) به فتح اول بر وزن" غفّار" است و با دو حرف "ل "نوشته می شود و"ل "اول آن مشدّد است. اغلب اوقات بخصوص در اسامی اشخاص، الله سهواً به صورت اله نوشته می شود، مثلا عبدالله را غالباً" عبداله "
...
[مشاهده متن کامل]

می نویسند که البته صحیح نیست. خیابانی در تهران هست به نام نجات اللّهی که تا چندی پیش اسم آن را روی کاشی نبش خیابان به غلط با املای" نجات الهی" نقش کرده بودند.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۸. )

اللّه =خدا وند، حق تعالی
الله به معنای خدا است و اله به معنای معبود
وقتی مسلمانان عرب زبان میگویند:
لا اله الا الله یعنی نیست معبودی جز خداوند
در ضمن الله اسم فقط مختص به زبان عربی است
برای مثال تمامی ادیان یکتاپرستانه آن را به نام های
...
[مشاهده متن کامل]

مختلف میخوانند زرتشتیان اهورا، بنی اسراییل یهوه، غربی ها Gott یا God و پارسی زبانان خدا، اسمش مهم نیست بهترین نام ها مخصوص اوست مهم یکتا بودن اوست که نشاندهنده ویژگی اش است.

الله در اصالت اله است که با اِعمال الف و لام معرفه ال اله=الاله=الله
در ادامه برای اسم الله،
ب معنی خدا
از توصیفات شخص خدا در قرآن برای خودش استفاده کنید،
اولین توصیف خدا از خودش، یگانگی اش، سپس بخشندگی و مهربانیش و تمامی صفات دیگر است،
کسی ک حق قرآن خواندن را بجا بیاورد، خوده قرآن خودش را وصف میکند.
ان شا الله قرآن بهترین دوست شما باشد.
یا خوده الله
هوالعلیم
الله : ( ال الاه ) : ال حرف تعریف است و الاه یعنی خدا . وقتی ال با الاه بیاید، میشود الالاه ( الله ) یعنی خدائی که درنزد گوینده وشنونده شناخته شده است. ( علم خاص است )
الله جامع اسماءالله است ، یعنی. وقتی میگوئیم الله شامل تمام نامهای خداوند میشود اعم از : رحمان ، رحیم، رئوف ، و. . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

الله مخفف ال اله ، الف و لام نشانه معرفه است ، ال اله معبود معروف ، آفریدگار واقعی
الله = آفریدگار
الله جل جلال نام اعظم آفریدگار است و تمام نام های دیگر خداوند از این سرچشمه میگیرند و به معنی بی همتا وربی مانند هم هست
لدا معنی بسم الله الرحمن الرحیم به فارسی بنام خداوند بخشنده مهربان نیست چون اگر به خواهیم مثل چهارعمل ریاضی امتحان کنیم باید واژه بنام خداوند بخشنده مهربان را عربی معنی کنیم که میشود بسم الصاحب الجواد الرئوف
...
[مشاهده متن کامل]

چون بسم که همان بنام است ولی خداوند یعنی صاحب و بخشنده که الجواد و مهربان هم که الرئوف می باشد
ولی اگر بگوییم بنام آفریدگاری که پروردگار است و آمرزگار و این ترجمه رارچند سال پیش در گوگل گذاشتم و نه این ایه بلکه ترجمه های جناب الهی قمشه ای اشکال زیاد دارد و لذا ایت الله اصفهانی فرموده بود در پارسی واژه ای برابر این سه واژه نداریم که این با عدل آفریدگار تناقض دارد که یک ملت بزرگ از داشتن نام اعظم او در لسان خود محروم باشند . . . .

الله نام تنها خالق هستی است و معادل و مترادفی در فارسی و انگلیسی ندارد خدا و god به معنی اله میشوند که در عربی به معنی خداست برخلاف تمام کلمات عربی که جنسیت دارند یعنی یا مذکر هستند یا مونث کلمه الله دارای هیچ جنسیتی نیست و کلمه الله جمع بسته نمیشود
خدا
پرور دگار
بیش از 1000 صفت دارد
جامع ترین نام:الله
خداوند. این واژه از ادغام دو واژه ی عبری «اِل» ( خدا ) و «اِلوهِه» ( خدا ) ساخته شده. ( تورات، کتاب پیدایش، فصل 33، بند 20ـ یعقوب در آن جا قربانگاهی ساخت و نام آن را اِل اِلوهه اسرائیل یعنی خدا خدای اسرائیل است نامید. )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٥)

بپرس