امرای مدینه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امرای مدینه به حاکمان مدینه در دوره اسلامی از آغاز تاکنون اطلاق می شود.امرا جمع امیر از ماده (ا ـ م ـ ر) به معنای والی، صاحب فرمان، فرمانده و پادشاه است.
مدینه دومین شهر مهم در اسلام از لحاظ مذهبی و فرهنگی و در برهه ای از لحاظ سیاسی بوده است. این شهر از هنگام زندگانی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلّم تا سال ۳۵ق. مرکز حکومت اسلام و پس از رحلت آن بزرگوار، به سبب در بر گرفتن حرم شریف ایشان که تمام مسلمانان زیارت آن را بر خود لازم می دانند و نیز به دلیل سکونت اهل بیت : و صحابه بزرگ پیامبر در آن، از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است. خلفای اموی و عباسی همواره یکی از وابستگان خود را به امارت آن منصوب می کردند. امیران مدینه بسته به توانایی ها و ویژگی های خود، گاه عهده دار نقش های بزرگی در مسائل سیاسی ـ اجتماعی جهان اسلام و نیز توسعه مسجد النبی شده اند.از آغاز اسلام تاکنون حدود ۵۰۰ امیر بر این شهر حکومت کرده اند که امارتشان یا با فرمان رسمی قدرت مسلط بر حجاز (امارت استکفایی) یا در ضمن ماموریت نظامی برای مدتی کوتاه (امارت خاصه) یا با شورش بر ضد دولت مرکزی در شهر مدینه (امارت استیلایی) بوده است. می توان کنار این سه گونه امارت، گونه هایی دیگر از امارت را مانند استنابه ای و افتخاری برشمرد. در امارت استنابه ای یا وکالتی، امیری که در در مدینه قدرت داشت و امور امارت را به انجام می رساند، وکیل و جانشین فردی با نفوذ در دربار خلیفه بود که با توجه به جایگاه و شان خود حکم امارت مدینه را داشت. شاید بتوان جانشینان پیامبر اسلام به هنگام ترک مدینه که اختیاراتی محدود درباره امیران دیگر دوره ها داشتند را با تسامح، امیران استنابه ای نامید. این گونه امارت در مدینه منوره تا دوره سعودی ادامه یافت. امارت افتخاری در برخی زمان ها مرسوم شد که سلطان فردی از نزدیکان خود را به صورت افتخاری و تشریفاتی در هنگامی که به حج می رفت، امیر مدینه می کرد و فرمانش برای تمام والیان مطاع بود. این فرد مسؤولیت و وظایف ثابت امیر واقعی را نداشت. از جمله این افراد، اشناس و ایتاخ از کارگزاران قدرتمند خلافت عباسی بودند که به هنگام سفر حجشان از سوی خلفای عباسی به امارت تمام مناطقی که در مسیر حج قرار داشت، منصوب شدند. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلّم در حکمی برای یکی از کار گزاران خود، مسؤولیت فرماندهی نظامی، بیان شریعت و تعلیم دین، قضاوت و اجرای احکام و حدود و فصل خصومت ها و امامت جمعه و جماعت را به عنوان وظایف امیران و حاکمان یاد کرده است. بر پایه گزارشی، ایشان اطاعت از امیرانی را که تعیین کرده بود، به منزله اطاعت از خود و نافرمانی از آنان را نافرمانی از خود دانست و برای امیران و کار گزاران خود افزون بر مبلغی برای رفع نیازهای عمومی مانند مسکن و ازدواج و مرکب سواری در صورت نیاز، حقوق و درآمدی مشخص را تعیین کرد.
وظایف امیران مسلمان
در دوره های پسین، ابوالحسن ماوردی (۳۶۴-۴۵۰ق.) و ابویعلی فراء (۳۸۰-۴۵۸ق.) وظایف امیران مسلمان را چنین برشمرده اند: فرماندهی نیروهای نظامی و لشکری، اجرای احکام شرعی حدود و قضاوت، گردآوری و توزیع خراج و صدقات و وا گذاری مناصب سیاسی و نظامی و اجتماعی، دفاع و نگاهبانی از مرزها و شریعت و حفظ حقوق مردم، امامت جمعه و جماعت، تجهیز و گسیل کاروان های حاجیان که این امور را مستقیما یا با نصب یک مسؤول برای هر کدام انجام می داد.
اقسام امیران مدینه در طول چهارده سده
امیران مدینه در طول چهارده سده را می توان با توجه به قدرت های سیاسی حاکم بر جهان اسلام و مدینه و نیز ویژگی های زمانی و خاندانی، این گونه تقسیم بندی کرد:دوران پیامبر و خلفای سه گانه (۱-۳۶ق.) ، دوران خلافت امام علی علیه السّلام (۳۶-۴۰ق.) ، دوران خلافت امویان (۴۰-۱۳۲ق.) ، دوران خلافت زبیریان (۶۴-۷۳ق.) ، دوران خلافت عباسیان (۱۳۲-۳۶۳ق.) ، امارت اشراف علوی بر مدینه که پس از انحطاط خلافت عباسی به یکی از خاندان های قدرتمند منطقه ای و در نهایت دولت اشراف در حجاز وابسته بودند، امارت امیران سعودی بر مدینه (۱۳۴۴ق. تاکنون).
سیر تحول امارت در مدینه
...

[ویکی حج] اُمرای مدینه، به حاکمان مدینه در دوره اسلامی از آغاز تاکنون گفته می شود. امیر به معنای والی و حاکم بوده و مدینه دومین شهر مهم اسلام به شمار می رود. اختیارات امرای مدینه در طول تاریخ تغییراتی داشته است. پیامبر(ص) مسؤولیت فرماندهی نظامی، بیان شریعت و تعلیم دین، قضاوت و اجرای احکام و حدود و فصل خصومت ها و امامت جمعه و جماعت را به عنوان وظایف امیر مدینه ابلاغ کردند. رسول خدا(ص) هنگام مسافرت و شرکت در جنگ ها فردی را به عنوان جانشین تعیین می فرمود.
در زمان خلافت بنی امیه حدود 30 امیر برای مدینه انتخاب شد که قریب به اتفاق آنان از بنی امیه بودند و این به خاط قتل عثمان در مدینه و تعصب نژادی امویان بود. از جمله حوادثی که در دوران خلافت عباسیان به وقوع می پیوست قیام علویان مانند قیام نفس زکیه و شهید فخ و ... بود که مدتی به امارت استیلایی حرمین دست می یافتند. در دوران افول قدرت عباسیان دولت های کوچکی مانند: طاهریان، صفاریان، ایوبیان و ... امارت تشریفاتی مدینه را در قبال پول و هدایا و ... بدست می آوردند و نام آن ها در کنار نام خلیفه عباسی در خطبه خوانده می شد. یکی از گروه هایی که مدت مدیدی به امارت مدینه پرداختند، اشراف حسینی هستند. مهم ترین آن ها آل مهنا بودند. مذهب آن ها اغلب تشیع و در بر خی موارد به اهل سنت تمایل داشت. روابط آنان با قدرت های مجاور به گونه ای بود که در زمان اوج قدرت هر یک از این قدرت ها امیران مدینه هم با آن ها به توافق می رسیدند و نام خلیفه آنان را در خطبه ها ذکر می کردند و در قبال آن کمک مالی دریافت می کردند.
حادثه ای که در زمان امارت سعودی ها بر مدینه قابل توجه است، تخریب قبه های ساخته شده بر قبور ائمه بقیع بود. رفتار امیران مدینه با اهل بیت(ع) با تغییر خلافت متغیر بود در زمان امارت اشراف حسینی که خود را از نسب اهل بیت می دانستند اغلب با اهل بیت رفتار خوبی داشتند. اما در غالب مواقع امیران مدینه با اهل بیت پیامبر(ص) دشمنی می کردند. فدک که میراث اهل بیت بود در بیشتر موارد مورد غصب خلفای اموی و عباسی قرار می گرفت مگر در زمان امارت عمر بن عبدالعزیز و خلافت مأمون عباسی مدتی فدک به اهل بیت برگردانده شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس