چهارطاق

/CAhArtAq/

برابر پارسی: چهارستون

لغت نامه دهخدا

چهارطاق. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) چارطاق. چهارطاقی. قبه و گنبدی که بر چهار پایه و ستون استوار باشد، سطحی که زیر آن قرار میگیرد مربع است و ستونها بر گوشه های آن قرار دارد و هر دو ستون از بالا با طاق و هلالی به یکدیگر متصل شوند و قبه و گنبد بر این طاقها و ستونها نهاده میشود و در میان ستونها در و دیواری وجود ندارد. || بنائی به شکل خاص که بر گورها کنند. ساختمان چهارگوشی که با چهار ستون و یک سقف بر سر قبرها سازند. ( یادداشت مؤلف ). || خیمه چهارگوشه ، نوعی خیمه است که در عراق ، شروانی و در هندوستان ، راوتی گویند. شروانی. ( از برهان ) ( از ناظم الاطباء ) :
شخص پنجم به شاه انجم گفت
کای فلک با چهارطاق تو جفت.
نظامی.
دین را که چهارساق دادی
زینگونه چهارطاق دادی.
نظامی.
لاله در اکناف جویبار بر چرخ اخضر چهارطاق ساخته. فراش صبا از کارگاه روم و چین بر بساط بستان رزمه ها گسترده. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 100 ).
چو قطع گردد بیخ طناب دهر دورنگ
چهارطاق عناصر شود شکسته ستون.
عبدالرزاق فیاض ( از بهار عجم ).
|| جامه خواب. رختخواب. رجوع به چهارطاق افکندن شود.

چهارطاق. [ چ َ / چ ِ ]( اِخ ) ظاهراً نام دروازه ای بوده است در شهر کرمان : با دلیران لشکر و شاه مظفر متوجه کرمان شد. و تا دروازه چهارطاق عنان بازنکشیدند و از آنجا آتش جنگ اشتعال گرفت. ( تاریخ گزیده چ اروپا ص 631 ).

چهارطاق. [ چ َ ] ( اِخ )دهی است جزء دهستان اشتهارد بخش کرج شهرستان تهران ،58 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

چهارطاق. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان ، 247تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات ، انگور، قیسی و یونجه است. شغل اهالی زراعت و گلیم بافی و جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

چهارطاق. [ چ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. 460 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات ، بنشن و انواع میوه و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است ، یکی به چهارطاق سعیدآباد مشهور است و 280 تن سکنه دارد. و دیگری چهارطاق آقابزرگ شهرت دارد و سکنه آن 430 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سقف یاگنبدکه برچهارپایه بناشود، خیمه چهارگوشه
( اسم ) ۱ - سقف یا گنبدی که بر روی چهار پایه بنا شده و چهار طرف آن باز باشد . ۲ - نوعی خیم. چهار گوشه شروانی . ۳ - چهار عنصر .
دهیست از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد .

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) ۱ - سقف یا گنبدی که بر روی چهارپایه بنا شده و چهار طرف آن باز باشد. ۲ - خمیدة چهارگوش .

فرهنگ عمید

۱. سقف یا گنبدی که بر روی چهارپایه بنا شده و چهار طرف آن باز باشد.
۲. [قدیمی] خیمۀ چهار گوشه.

دانشنامه عمومی

چهارطاق (عجب شیر). چهارطاق یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان کوهستان بخش قلعه چای شهرستان عجب شیر واقع شده است.
جمعیت این روستا بر پایهٔ نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی، برابر با ۲۳۵ نفر بوده است. [ ۲]
عکس چهارطاق (عجب شیر)

چهارطاق (لامرد). چهارطاق روستایی از توابع بخش خیرگو شهرستان لامرد در استان فارس ایران و مرکز دهستان خیرگو است. [ ۱] در شهریور ۱۳۹۹ تغییراتی در تقسیمات کشوری رخ داد و روستای چهارطاق به مرکزیت دهستان خیرگو تغییر کرد و قبل از این از توابع بخش علامرودشت بود.
روستای چهارطاق مرکز دهستان بخش مرکزی خیرگو می باشد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۷۰۱ نفر ( ۱۲۰خانوار ) بوده است.
عکس چهارطاق (لامرد)

چهارطاق (ماه نشان). چهارطاق یک روستا در ایران است که در دهستان قلعه جوق شهرستان ماه نشان واقع شده است. [ ۱] چهارطاق ۱۲۱ نفر جمعیت دارد.
عکس چهارطاق (ماه نشان)

چهارطاق (کیار). چهارطاق، روستایی از توابع دهستان مشایخ بخش ناغان شهرستان کیار در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
این روستا در دهستان ناغان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۱۰ نفر ( ۵۰خانوار ) بوده است.
عکس چهارطاق (کیار)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

چهارطاق : درزبان ترکی به آن چارداق می گویند . دکتر ثروتیان در مورد واژه ی چهارطاق می نویسد : ( ( در اصل ساختمانی که گنبد آن چهار طاق دارد و امروزه در آذربایجان چارداق به خانه های مربعی شکل دو طبقه ای گفته می شود که در باغ ها ساخته می شود و اغلب طبقه ی دوم آن را که دارای یک اطاق و یک ایوان است " کوشک" می نامند ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

شخص پنجم به شاه انجم گفت
کای فلک با چهار طاق تو جفت
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 600 )

بپرس