تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

افراطی در معنای مثبت، مثل هوادار فوتبال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

آموزش بیش از حد، تمرین زیادی، افراط

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

کسل کننده، بدون ابتکار، مبتذل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

عصبی، با استرس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که ارزش های خود را بزرگ نمایی کند - کسی که مرتب از وضعیت گلایه کند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

تا حدودی نمونه قدیمی تر Damn، که به معنی لعنتی میشه. What bloody players, what a bloody team

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم خیرخواه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

دفترچه خاطرات، دفترچه ثبت وقایع و عکس ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازنده ها، آن ها که همواره در تلاشند، کسانی که همیشه تا انتها تلاش می کنند اما شکست می خورند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

match programme - برنامه بازی ( برگه ای که هواداران در کنار بلیت مسابقات فوتبال دریافت می کردند که حاوی یک عکس، اسم دو تیم و تاریخ بازی بود ) https: ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

بشقاب ها - نعلبکی ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

جارو زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

جارو برقی کشیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

سکنی گزیدن، جاگیر شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیرون زدن، سری زدن، یک چرخ کوتاهی زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

محافظه کارها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

اتفاقات، رویداد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

دست کم گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

عاقل ترین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد سوراخ در زمین، تونل زدن، حفر چاه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بد جلوه داده می شود - اشتباه شمرده می شود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥١

شانه بالا انداخت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

نارنجی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رگ ها ( رگ خونی )

٢