تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

obtain an income from two different sources, typically in an illicit way پول درآوردن از دو راهِ مختلف معمولاً بصورتِ غیرقانونی و نادرست شاید دودره با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

of a person ) lose one's capacity to cope ) . "I fell apart after his death" ضربه یِ روحی خوردن، دچار فروپاشی ذهنی شدن پس از مرگِ او ضربه یِ روحی خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واق واقو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مخفف bench press بمعنای پرس سینه ( در باشگاه بدنسازی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( اسپانیایی ) cousin بمعنای پسرعمو یا دختر عمو و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

In Spanish, pinche literally means “scullion, ” or someone who works in a kitchen doing menial work like peeling potatoes or washing dishes. . . . In ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مراجعه شود به wear down

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

affect ( an area or place ) swiftly and widely. "the rebellion had swept through all four of the country's provinces" در مواردی خاص به معنای "تأثیرگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

دیدم یه نفر اون اول نوشته گوگل سازنده پرکاربردترین سیستم عامل موبایل جهان اندروید. برادر من در مورد چیزی که اطلاعاتی نداری یا اطلاعات کافی نداری نظر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسخره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

رجوع شود به hurtle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به revenant بازگشته ( از مرگ )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در طراحی گرافیکی و سه بعدی به معنای مجموعه ای از رئوس، وجه ها و نقاط گفته میشود که یک شکل را تشکیل میدهند، بعبارت ساده تر میتوان گفت به هر شکل سه بُع ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع delegate / مراجعه شود به delegate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

fashionably attractive and impressive knowing and clever تأثیرگذار هوشمندانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Explosive Ordnance Disposal

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

a penis, especially when erect ( typically used with reference to male potency or dominance ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

manipulate ( someone ) by psychological means into doubting their own sanity بازی دادنِ روح و روانِ یک شخص بطوری که به عقلانیت خودش شک کند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رجوع شود به maraud غارتگر، دزد، چپاولگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

well - formed formula [در منطق گزاره ای و استنتاجی] فرمول یا گزاره یِ خوش فرم یا ساده شده، گزاره ای که با حروف و نمادهای منطق گزاره ای نشان داده میشود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

حقه بازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تماس گرفتن با یک شخص : get ahold of someone دسترسی به یک چیز : get ahold of something

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکلیف ( منظور تکلیف مثل مشق هست )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Political Science علم سیاست ، علمی سیاسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی سکان، بدون هادی ( رجوع شود به rudder )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

a member of an elite force within the US Navy, specializing in guerrilla warfare and counter - insurgency ( آمریکا ) میشه گفت افسر نیرویِ دریایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Ostentatious dress or behaviour employed by a man in an attempt to impress women میشه گفت خودنمایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

irritable تندمزاج، بدخلق، بد اخلاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پر انتهایی تیرِ تیر و کمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مشکل کوچک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سه تار ( آلت موسیقی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجوع شود به meditate

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

سفرِ رفت و برگشتی به یک مکان ( خصوصاً زمانی که مسیر رفت و برگشت یکسان نباشد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

In Central European folklore, Krampus is a horned, anthropomorphic figure described as "half - goat, half - demon", who, during the Christmas season, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اصطلاحی برای اشاره به شخصی که بدلیل سرگرمِ چیزی مثل موبایل بودن حواسش در حال رانندگی یا راه رفتن پرته، حواس پرت مثال: Don't drive intexticated گوشی ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

نامی دیگر برای اودین، خدایی در افسانه هایِ نروژی که بالاتر از بقیه خدایان است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

رجوع شود به snivel ، میتوان گفت دماغو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

حقه بازانه، زیرکانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

the length of time for which an item remains usable, fit for consumption, or saleable مدت مصرف، تاریخ انقضا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

be the most remarkable or foolish of its kind شاخص ترین یا احمقانه ترین از گونه یِ خود بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

کتابخانه ( شکلی خام از کلمه library )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

البته فتح کردن معنای دقیقی برای این کلمه نیست و به کار بردنش توصیه نمیشه : )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

غلبه کردن یا تحت کنترل درآوردن غلبه کردن یا تحت کنترل درآوردنِ یک کشور یا مَردمش با زور میشه گفت فتح کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

خبردار شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Technical Engineering

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

رقابت ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

mentally prepare ( oneself ) to do or face something difficult آماده سازیِ ذهنی و روحی برایِ رویارویی با یه چیز سخت میشه یه جورایی گفت تسلی خاطر دادن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

دوست دختر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

درمورد کشتی یا چنین چیزهایی، جدا از مهارگاه مثلاً برایِ کشتی it's unmoored : یعنی از لنگرگاه جداست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بحث، جدال، دعوا یا مخالفت