پیشنهادهای بهرام (٨٨٥)
چیره جو
سپیدمغز
آبامگاه در برخی نوشته ها دیده شده است
نایا ( به چم منفی )
بسایند
به چلیپا کشیدن
برشته این واژه به چم برشته از زبان روسی به پارسی راه یافت.
نابسنده
پایا ( در زمینه بها )
گریز از نافه، گریز از ناوند
درست پاره بحش درست
برتافته
خرسازی
گنجایش
رگ سفتی
شماره نیادی
نابخردانه، نابخرد
دیدوری
بَرسار، پهلوسار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
گوشه سار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چچیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
پیشران، پیشرانه ( در دانش مهندسی )
ساختوار
باشنده سار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چچیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
شماره دهدهی
شماره برخه ای
ویژک مختصه به چم مولفه ( هَمنِه ) در هندسه
ویژک مختصه به چم هَمنِه ( مولفه ) در هندسه و رایش ( ریاضی )
مرزین اکسترمم از واژه لاتین Extermus به چم بیرونی ترین است. اکسترمم به چم چیزی است که در پایان بوده یا به واپسین مرز خود رسیده باشد. همچنین به چم گذر ...
بیشین بیشینه برای ماکسیمم و بیشین برای ماکسیمال میتواند درخور باشد
رایگان ( مجانی ) وچرگر ( فتوادهنده ) . وچر به چم فتوا است
همگُنجی والانس به چم گنجایش است
پادرَخشک رَخشک به چم الکترون
سبزستان
بال، بالبان، کناردار، کناربان ( در ورزش فوتبال )
به چلیپا آویخته چلیپاویخته
نگهداشته
پایاناورد سر هم نوشت پایان آورد به چم آورد پایانی
همپوش
غِژ
همیارانه
همکوشی مجاهدت بر وزن مفاعلت ( مفاعله ) ، به چم با هم انجام دادن کارواژه است.
گذشته رسا
فرزندسار پسوند سار در پارسی به چم فزونی چچیزی است. مانند کوهسار، چشمه سار، گلسار
بازداری از پیگرد
تراکاری
دوجُفتی ( در چکامه ) لنگه به جای مصرع جُفت به جای بیت
گواه گویی