پیشنهاد‌های مرجان میری لواسانی (٥٣٤)

بازدید
٤٥٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

در موردطوفان : به پا شدن ( طوفانی که به پا شده )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اوضاع و احوال حس و حال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ریشه دواندن استقرار یافتن آرام و قرار پیدا کردن قرار یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ریشه دواندن استقرار یافتن آرام و قرار پیدا کردن قرار یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧١

اتفاق افتادن پیش آمدن سربرآوردن پدیدار شدن از راه رسیدن نمایان شدن پیشامد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

بیش از همه ی این ها به خصوص بیش از هر چیز فراتر از همه بیشتر از همه مهم تر این که با وجود تمام ِ . . . مخصوصاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

: it comes to در میان بودنِ چیزی قضیه سر چیزی بودن حرف از چیزی بودن پای چیزی وسط بودن Firmness and flexibility combined are effective when it come ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

در میان بودنِ چیزی قضیه سر چیزی بودن حرف از چیزی بودن پای چیزی وسط بودن Firmness and flexibility combined are effective when it comes to setting l ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣٧

گذشته از این ها بعد از همه ی این ها درنهایت به هر حال هر چه باشد عامیانه : بالاخره هر چی باشه ناسلامتی آخه ها : It is our anniversary after all ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یاوه گویی چرت و پرت وراجی سخن نامفهوم سخن جویده جویده عامیانه : وِر وِر ، زِر زِر ، وَنگ وَنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

محدود کردن چیزی متوقف کردن چیزی دورکردن چیزی نگهداشتن چیزی معطل کردن چیزی جلوی چیزی را گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

keep ing verb : مدام، دایما: He keep eating snacks. او مدام هل و هوله می خورد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دور هیچ بهیچ وجه نَه فاصله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

کنترل از دست دادن شیفته شدن / هاله و واله شدن حمل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بی هیچ قید و شرطی داوطلبانه راحت مجانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٢

جا گذاشتن پشت سرگذاشتن رها کردن کنارگذاشتن ترک کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

مفید، مؤثر، کاری، کارگر ( effective and potent ( from the free dictionary

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

_ درمورد کاری یا احساسی، چیزی تدبیر به کار بردن ( تدبیر به کار بستن ) _ تغییر ایجاد کردن ( متناسب با اهداف شخصی ) انگولک کردن چیزی / ماهرانه دستکا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

به وجودآوردن ایجادکردن مهیا ساختن برآورده کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

موضوع و یا کسی را درک کردن و پذیرفتن با موضوع و یا کسی کنار آمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

متوجه چیزی شدن ( make notice of )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

سرمشق/ الگو / نمونه Set the right example : سرمشق و الگوی خوبی بودن ( برای کسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

الگو و سرمشق خوبی بودن ( برای کسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

آشفته شدن برآشفتن برانگیخته شدن تهییج شدن تحریک شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سر و کله ی چیزی پیدا شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

موجود بدردبخور حاضر و آماده قابل حصول دراختیار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

دیگر دیگه ( محاوره ) - اگر فعل جمله زمان حال کامل باشه به معنی : قبلاً : I have already seen that film. من آن فیلم را قبلاً دیده ام. - اگر فع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهتر است که . . . این ( کار ، موضوع ) کمک می کند که . . . خوب است که . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

هر از گاهی گاه به گاه گهگاه هر چند وقت یک بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

تخصیص دادن اطلاق کردن درخواست کردن مشغول کردن مناسب بودن به کارگرفتن/ به کاربردن/ به کار زدن/ به کار گماشتن بهره برداری کردن برروی چیزی مالیدن ( پ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

جاافتادن ( The book helps consolidate the mindfulness practice )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مستقر شدن استقرر یافتن . By meditation practice children will be firmly rooted in the here and now

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

در جمع سرجمع مجموعاً کلاً روی هم در مجموع تمامیِ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رفع نیاز کرددن کفاف نیاز کردن جواب نیاز را دادن پاسخ به نیاز دادن برآورده کردن نیاز مواجه شدن با نیاز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

برنامه برنامه ی رادیویی و یا تلویزیونی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

آگاهی اطلاع دانش بصیرت شعور ذهن ( Parents also like to have a way to free themselves from their relentless stream of consciousness )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

البته اما با این که ولی درحالی که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

چرخیدن The crazy thoughts that were churning around in his head churn تلاطم داشتن churning متلاطم churning thoughts افکار متلاطم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

مدوامت در انجام کاری مدام ( کاری را انجام دادن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

لِه و لَوَرده ( عامیانه ) خُرد و خاکشیر ( عامیانه ) لِه و پِه ( عامیانه ) بیش از حد خسته خیلی خسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

مدت ها پیش از آن خیلی قبل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

افزوده افزودنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اشاره ( as noun )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

همان طور که ذکر شد همان طور که اشاره شد چنان چه قبلا گفته شد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

با در نظر گرفتن این موضوع با نظر داشتن این موضوع به همین خاطر به همین منظور با این ذهنیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧١

باهوش خلاق دوراندیش بصیر آگاه روشن ضمیر الهام بخش زیرک فهمیده روشن بین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

رفتار اجتماعی ِ خوب و پسندیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

رسیدن به حد ِ مطلوب چیزی یا کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

رو به رشد رو به فزونی افزاینده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

مشغولیت ذهنی داشتن ( بخصوص در موردی خاص ) در بند ِ چیزی بودن کاملاً در فکر چیزی بودن دل مشغول چیزی بودن حواس پرت ِ چیزی بودن بیش از حد به چیزی فک ...